خبرگزاری مهر - گروه استانها: سید محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار، یکی از نامدارترین و برجستهترین شاعران معاصر ایران بود که آثارش همچون زمزمهای از قلب تاریخ، جایگاهی رفیع در ادبیات فارسی و ترکی به دست آورد. زندگی او از آغاز تا پایان، سرشار از فراز و نشیبهای عاشقانه و عاطفی بود که تأثیر عمیقی بر سرودههایش گذاشت و این شاعر را به عنوان نغمهسرای بزرگ عشق، اندوه و عرفان در تاریخ ادبیات معاصر معرفی کرد.
آغازی از دیار تبریز
شهریار در ۱۱ دی ۱۲۸۵ هجری شمسی در روستای خشگناب تبریز به دنیا آمد. دوران کودکی او در دل طبیعت و در میان مردمان سادهدل و گرمآذری سپری شد. همین ارتباط نزدیک با طبیعت، فرهنگ و مردم آذربایجان، زمینهساز خلق شاهکاری چون "حیدربابایه سلام" شد. شهریار از همان ابتدای جوانی به دلیل ذوق و استعداد بیمانندش در شعر، توجه بزرگان ادبیات را به خود جلب کرد.
پدر شهریار، میرآقا بهجت، فردی اهل علم و دانش بود که به فرزندش کمک کرد تا در مسیر تحصیل قدم بگذارد. شهریار ابتدا به مدرسه دارالفنون تهران رفت و سپس برای ادامه تحصیلات به رشته پزشکی روی آورد. اما در میانه این راه، تحولات عاطفی عمیقی که با نام "ثریا" پیوند خورده بود، همه چیز را تغییر داد و مسیری متفاوت پیش روی او نهاد.
روی آوردن به شعر
یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین دورههای زندگی شهریار، عاشق شدن او به دختری به نام "ثریا" بود. این عشق پرشور که در ابتدا نویدبخش بود، به دلیل مخالفت خانواده ثریا و ازدواج او با شخص دیگری، به یک شکست تلخ برای شهریار تبدیل شد. این شکست عاطفی او را چنان متأثر کرد که دست از تحصیل کشید و به دنیای شعر و ادبیات پناه برد. شهریار در این دوران، یکی از معروفترین غزلهای عاشقانه خود را سرود: "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ " این غزل که با لحنی حسرتآمیز سروده شده، به وضوح بیانگر اندوه و دلشکستگی عمیق شهریار از این تجربه عاشقانه است.
شهریار و ارتباط با معنویت و عرفان
عشق و شکست عاطفی تنها بخش کوچکی از دنیای شعری شهریار را تشکیل میدهد. او که از کودکی در محیطی مذهبی و معنوی رشد کرده بود، همواره به دنبال یافتن معناهای عمیقتر از زندگی و عشق بود. این جستوجوهای معنوی و عرفانی در بسیاری از اشعار او، به ویژه در غزلهایش، به چشم میخورد. یکی از برجستهترین نمونههای این نوع اشعار، غزل مشهور "علیای همای رحمت" است که شهریار در مدح حضرت علی (ع) سروده است. این غزل، نه تنها به یکی از ماندگارترین آثار ادبیات مذهبی ایران تبدیل شده، بلکه با زبانی ساده و معنوی، پیوند عمیق شهریار با عرفان و عشق الهی را به تصویر کشیده است.
شهریار در این شعر، امام علی (ع) را همای رحمت میخواند و او را به عنوان نمادی از بزرگی، عظمت و بخشندگی معرفی میکند. این غزل به دلیل سادگی و عمق معناییاش، به یکی از محبوبترین آثار شهریار در میان مسلمانان و شیعیان تبدیل شده است و همچنان در مراسمهای مذهبی خوانده میشود.
حیدربابا: صدای دلهای آذربایجان
شهریار به زبان مادری خود، ترکی آذربایجانی، نیز تسلط داشت و این تسلط را در سرودن منظومهٔ معروف "حیدربابایه سلام" به بهترین شکل ممکن به کار گرفت. "حیدربابا" که نام کوهی در نزدیکی زادگاه شهریار است، در این منظومه به عنوان نمادی از خاطرات دوران کودکی و روستای خشگناب به کار رفته است. این منظومه که با زبانی ساده اما دلنشین سروده شده، بازتابی از عشق شهریار به زادگاهش و دلتنگی او برای روزهای کودکیاش است.
"حیدربابایه سلام" از لحاظ ادبی یکی از مهمترین آثار شهریار است و به یکی از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی تبدیل شده است. در این منظومه، شهریار با بهرهگیری از توصیفهای زیبا و شاعرانه از طبیعت، مردم و فرهنگ روستای خود، تصویری جاودانه از زندگی روستایی و سنتهای مردمان آذربایجان به یادگار گذاشته است. این اثر نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای ترکزبان نیز به شدت مورد استقبال قرار گرفته و به یکی از نمادهای فرهنگی و ادبی مردم آذربایجان تبدیل شده است.
شهریار و پیوند با فرهنگ ملی و اسلامی
شهریار همواره پیوندی عمیق با فرهنگ ملی و اسلامی ایران داشت. او در بسیاری از اشعارش به شخصیتهای تاریخی و مذهبی ارادت ویژهای داشت و اشعاری در مدح امامان و اهل بیت (ع) سرود. این اشعار، که با زبانی ساده و قابل فهم برای عموم مردم سروده شده بودند، در میان ایرانیان و شیعیان جایگاهی ویژه یافتند.
علاوه بر اشعار مذهبی، شهریار به تاریخ و فرهنگ ایران نیز توجه ویژهای داشت. او به شخصیتهای بزرگ ادب فارسی همچون حافظ و فردوسی عشق میورزید و در برخی از اشعارش به ستایش این بزرگان پرداخت. شهریار همواره خود را شاگرد حافظ میدانست و تأثیر این شاعر بزرگ در بسیاری از غزلهای او به چشم میخورد.
زندگی خانوادگی و سالهای پایانی
شهریار در سن ۴۸ سالگی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای شهرزاد، مریم و هادی بود. همسر او، عزیزه عبدالخلقی، از خانوادهای فرهنگی بود و به تربیت فرزندان و حمایت از شهریار در دورانهای سخت زندگی پرداخت. شهریار پس از گذراندن سالهایی در تهران و نیشابور، در سالهای پایانی عمر خود به تبریز بازگشت و بیشتر زمان خود را در این شهر سپری کرد. او در این دوران همچنان به سرودن شعر مشغول بود و آثاری ماندگار به یادگار گذاشت.
در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷، شهریار پس از یک عمر تلاش و سرودن اشعار ناب، درگذشت و در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد. روز درگذشت او، به عنوان "روز شعر و ادب فارسی" نامگذاری شده است تا یاد و خاطره این شاعر بزرگ همواره در ذهنها زنده بماند.
میراث شهریار در شعر معاصر
استاد شهریار با آثاری که از خود به جا گذاشت، به یکی از ستونهای اصلی شعر معاصر ایران تبدیل شد. او با سرودن اشعاری که عمیقترین احساسات بشری را بیان میکردند، توانست جایگاهی ویژه در دلهای مردم ایران به دست آورد. آثار او، که ترکیبی از عشق زمینی و الهی، درد و اندوه، و امید به آینده بودند، همچنان به عنوان گنجینهای از شعر و ادب فارسی و ترکی مورد توجه قرار میگیرند.
شهریار نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای ترکزبان نیز جایگاهی ویژه دارد و آثار او به عنوان بخشی از هویت فرهنگی مردم این مناطق شناخته میشود. میراث ادبی او همچنان در محافل ادبی و فرهنگی زنده است و تأثیر او بر نسلهای آینده شاعران ایرانی و ترکزبان، بینظیر است.
شهریار با زندگی پر فراز و نشیب و آثار ماندگاری که از خود به جا گذاشت، به یکی از بزرگترین چهرههای ادبیات معاصر ایران تبدیل شد. او با سرودن اشعاری که عشق، اندوه، عرفان و معنویت را در بر میگرفتند، توانست جایگاهی جاودانه در دلهای مردم ایران و دیگر کشورهای ترکزبان به دست آورد. شهریار، نه تنها به عنوان شاعری بزرگ، بلکه به عنوان سنگ صبور دلهای مردم، همچنان در یادها زنده است و نام او در تاریخ ادبیات ایران برای همیشه ماندگار خواهد بود.