مهدی مظاهری پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و شاعر درباره نبود برنامه های غنی در تلویزیون در حوزه ادبیات فارسی به خبرنگار مهر بیان کرد: تلویزیون باید به سمت برنامه های نو و خلاقانه با موضوع ادبیات برود و صرفاً برنامه ها گفتوگو درباره ادبیات نباشد.
وی اضافه کرد: کتاب هایی چون شاهنامه، گلستان و بوستان، اشعار مولانا و ... هر یک جهانی دارند که بسیار می توان در برنامه سازی از آنها بهره گرفت ولی اینها صرفاً به عنوان سوژه های گفتوگو در برنامه های تلویزیونی مطرح می شوند البته همین اتفاق هم به ندرت رخ می دهد.
مظاهری درباره قالب های این برنامه ها عنوان کرد: کارهای نمایشی مختلفی می توان انجام داد. در چند ماه اخیر هم دیدیم کنسرت نمایش های مختلفی با این مضامین بر صحنه بود و استقبال زیادی هم از آنها صورت گرفت.
وی که از شعرهایش در برخی از آثار موسیقایی استفاده شده است درباره تلفیق موسیقی و نمایش بیان کرد: برخی از این آثار حتی بدون چهره های مطرح بوده اند اما به بخشی از عاشقانه های کهن پرداخته اند و یا به قصه های اساطیری نزدیک شده اند و مردم هم استقبال کرده اند یعنی مردم همچنان این مضامین را دوست دارند.
مظاهری در ادامه بیان کرد: در برخی رسانه های خارجی دیده ایم که چطور در برنامه سازی به سمت آثار ادبی کلاسیک خود رفته اند. ما هم می توانیم مضامین آثار خود را در قالب برنامه سازی و مجموعه های نمایشی در تلویزیون به تصویر بکشیم. حتی برخی از این موضوعات می تواند در استندآپ کمدی ها مورد استفاده قرار بگیرد اگر نگاه کلیشه را کنار بگذاریم.
این پژوهشگر با اشاره به برخی از شاعرانی که در جهان شناخته شده تر هستند، گفت: از میان شاعران ما اشعار مولانا در جهان شناخته شده تر است و مضامینی دارد که مردم بیشتری با او ارتباط گرفته اند اما بسیاری در خود ایران فقط برخی از اشعار او را خوانده اند درحالی که ظرفیت بسیاری دارد که درباره مضامین شعری مولانا بحث و گفت و گو انجام بگیرد. همانطور که گفته شد فقط هم نباید سراغ برنامه های گفتوگو محور رفت. می توان میانبرنامه ها و نماهنگ های کوتاه ساخت اما به نوعی این شاعران را به تلویزیون آورد. البته صداوسیما انیمیشن هایی را درباره برخی از چهره ها ساخته است اما باید آثاری باشد که در ذهن مخاطب ماندگار شود.
وی با اشاره به اینکه مفاخر ما را دیگران با نگاه خود معرفی می کنند، تصریح کرد: هالیوود اساطیر را از فرهنگ ها می گیرد و هر طور می خواهد روایت می کند و ما به جای اینکه وقت بگذاریم و این مفاخر را در کشور خود احیا کنیم فقط نظاره گر هستیم. یک نکته مهم در تلویزیون بهره گیری از افرادی است که در حوزه ادبیات و به کارگیری اندیشه های این چهره های ادبی دغدغه دارند. حضور کسانی که بخواهند از این مفاخر روایت کنند چه در قالب صحنه ای چه برنامه تلویزیونی خود برگ برنده است چون این مدل کارها صرفاً نمی تواند کارهای دستوری و سفارشی باشد.
وی با اشاره به یکی از گزارشگرانی که در ایام المپیک از چهره های شاهنامه مثل تهمینه برای ورزشکاران استفاده کرده بود، گفت: نکته اول که شاید خوب است به آن پرداخته شود این است که استفاده روزمره از عناصر فرهنگی اساطیر ادبی و شاخص های ایرانی اسلامی که در ادبیات کهن ماست برای ارتقا و خودباوری ملی خوب است.
وی اضافه کرد: درست است که به بهانه هایی به یاد بیاوریم از دیرباز پرچمدار تمدن و انسانیت و قانون بوده ایم و آنچه به نام فرهنگ ایرانی اسلامی در دست ماست محصول فعالیت متمرکز ایرانیان معتقدی است که در هر دوره از تاریخ متناسب با آیینی که داشته اند زندگی درستی را انتخاب کرده اند. با این حال عدم مطالعه و شناخت دقیق که تصور شود میتوان از این اساطیر به هر نحوی استفاده کرد منفی است. شخصیت های شاهنامه دارای ویژگی ها، قصه ها و هویت های مشخصی هستند. نمی توان اسطوره ای که مظهر خیانت یا حتی عشق و صبر و خانه نشینی است به قهرمان ملی نسبت دهیم که مظهر تلاش و رشادت و جنگاوری است.
مظاهری یادآور شد: گاهی هم می بینیم می خواهند به برخی آقایان لطف کنند و او را سهراب زمانه خطاب می کنند اما او فردی بود که توسط پدر ذبح شد و کشته شد. این انتخاب شخصیت ها بدون در نظر گرفتن ویژگی های شخصیتی آنها در شاهنامه غلط است.
این شاعر در پایان درباره دایره واژگان و اطلاعات مجریان نیز گفت: خواندن اشعار از شاعران مختلف به قدرت کلام کمک می کند. اجرا بیشتر از اینکه محصول پررویی و پرگویی باشد باید محصول مطالعه باشد.