انتهای خیابان فلسطین، حسینیه امام خمینی (ره) چهارشنبه صبح میزبان خیل سربازان انقلاب بود.

به گزارش خبرگزاری مهر، انتهای خیابان فلسطین، حسینیه امام خمینی (ره) چهارشنبه صبح میزبان خیل سربازان انقلاب بود. حسینیه‌ای که ۳۵ سال است میلیون‌ها مشتاق را میزبانی کرده است.

فهمیده‌های کشوردوست

همان ورودی خیابان کشوردوست نوجوانان ۱۰ -۱۱ ساله با سربند «یا مهدی» و «یا زهرا» با لباس خاکی بسیجی صف کشیده‌اند. هفته دفاع مقدس، نوجوان، لباس خاکی، سربند یا زهرا (س)؛ مگر می‌شود یاد حسین فهمیده نیفتاد؟

بی‌آنکه از جزئیات گردهمایی امروز با خبر باشی از ترکیب کسانی که در محوطه حسینیه به سمت در ورودی می‌روند می‌شود فهمید که امروز فرمانده در جمع سربازانش حاضر خواهد شد.

ساعت ۰۷:۱۵ دقیقه. جمعیت کم کم وارد می‌شوند و بیشتر نگاه‌ها به جایگاه و سپس به فضاسازی‌هایی است که به مناسبت مراسم امروز طراحی شده. دور تا دور حسینیه خاطره‌ها را تازه می‌کند؛ مخصوصاً برای نسلی که شنیده‌ها را دیده‌اند.

خودنمایی خاطره‌های جنگ

خیبر، فتح المبین، قلاویزان، رمضان، طریق القدس، ثامن الائمه، اروندکنار، دهلاویه، حاج عمران، بازی دراز، چزابه، بدر، مرصاد و…؛ این اسامی پایین تصاویری از این عملیات‌ها خودنمایی می‌کند.

مقابل جایگاه و بالای سر حاضرین تصویر بزرگی نصب شده که مادری اسپند دودکنان پسرش را راهی جبهه می‌کند.

پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت امروز آمده‌اند که پای صحبت‌های فرمانده‌شان بنشینند. به قول معروف جمع خاکی و خودمانی است؛ هم لباس‌ها خاکی است، هم پرده‌های حسینیه و هم حتی رنگ زمینه آیه بالای جایگاه سخنرانی که امروز با آیه ۳۸ سوره حج جلوه‌گری می‌کند.

حضور پرتعداد هنرپیشه ها

ساعت ۷:۳۰ دقیقه است و شناخته شده‌ترین شخصیت حاضر، آتش تقی‌پور بازیگر سینما و تلویزیون است. «شب واقعه» فیلم سال‌های دور دفاع مقدسی‌ست که مردم با تقی‌پور در آن خاطره دارند.

دفاع مقدس نقطه تلاقی جانفشانی‌های سپاه، بسیج، ارتش و عشایر جان بر کف است. به همین دلیل هم در جمع حاضرین که کم کم دارند بیشتر هم می‌شوند، از عشایر لر بختیاری و کرد می‌بینی تا سپاهی، بسیجی، ارتشی و حتی خلبان هوانیروز. این همبستگی راز پیروزی ایران در ۸ سال دفاع مقدس است.

کمی مانده به ساعت ۸ بود که معلوم شد فهمیده‌هایی که پس از ورودی کشوردوست صف کشیده بودند گروه سرودی هستند که امروز قرار است در محضر رهبر انقلاب هنرنمایی کنند. سمت راست جایگاه منظم صف کشیدند و در حال تمرین هستند.

مسئولین برگزاری مراسم از همان ابتدا جایگاه ویژه ایثارگران و جانبازان را مشخص کرده‌اند. سمت چپ حسینیه؛ جایی که بتوانند جایگاه را خوب ببینند.

حماسه سرایی های خودجوش

عقربه‌های ساعت به کندی حرکت می‌کنند و تازه ساعت ۸:۳۰ است. دیگر حسینیه تقریباً پر شده و کم کم شخصیت‌های کشوری و لشکری وارد می‌شوند.

یک بسیجی بلند می‌شود و با صدای رسا شروع به خواندن شعری از قاسم صرافان می‌کند:

خورشیدهای خاک نشین یادشان بخیر
پل‌های آسمان به زمین یادشان بخیر

آن روزهای روشن آن قلب‌های صاف
شب‌های شور و رزم و کمین یادشان بخیر

مردان عاشقی که سبک بار رد شدند
از خاکریز شک و یقین یادشان بخیر...

و سپس ابیات شعری از محمد مهدی سیار:

در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون

یاد شلمچه، یاد فکه، یاد مجنون…

و سپس نوای عاشورایی «با نوای کاروان بار بندید همراهان…»

مجلس لحظه به لحظه گرمتر و پرشورتر می‌شود؛ بسیجی دیگری بلند می‌شود و از امیرالمومنین (ع) می‌خواند.

احمد نجفی دیگر بازیگر سینما و تلویزیون است که با احترام و استقبال حاضرین وارد حسینیه می‌شود. «طوفان شن»، فیلمی که سالهای دور، نجفی در آن نقش آفرینی کرده به این زودی از خاطره‌ها رفتنی نیست.

از همان اول مسئولین مراسم جایگاه ویژه‌ای برای مادران و پدران شهدا در صف اول در نظر گرفته‌اند. پدر شهید مجید قربانخانی که در خان‌طومان به شهادت رسید و زندگینامه و وصیت نامه‌اش حسابی سر زبان‌ها افتاد تمثال فرزند شهیدش را با افتخار در دست گرفته و حتی لحظه‌ای پایین نمی‌آورد.

مشهدی‌ها استاد محدثی خراسانی را بهتر می‌شناسند. کنار گروه سرود دانش آموزان در حال هماهنگی‌هایی با آنهاست؛ ولی هنوز معلوم نیست برنامه دقیقاً چیست.

سردار بهمن کارگر را سال‌هاست که با دفاع مقدس می‌شناسند. امروز بخش مهمی از مسئولیت برگزاری مراسم بر عهده اوست و مدام در حال هماهنگی با عوامل است.

کوروش زارعی را همه با یوسف پیامبر به یاد دارند؛ آن هم با نقش «لاوی» برادر یوسف. ولی او سال‌هاست که علاوه بر سینما بازیگر و کارگردان بسیاری از صحنه‌های تئاتر مخصوصاً در حوزه‌های دفاع مقدسی و آیینی است. او هنرپیشه دیگری است که وارد حسینیه می‌شود.

فرهاد قائمیان هم دیگر بازیگریست که این روزها و در سال‌های گذشته فیلم‌های بسیاری از او در سینما و تلویزیون به نمایش درآمده. او هم با احترام و تکریم حاضرین وارد حسینیه می‌شود و در جایی دقیقاً مقابل جایگاه روی زمین می‌نشیند. سینماگران او را بیشتر با اخلاق و تقیداتش می‌شناسند.

شور وصف ناپذیری بر حسینیه حاکم است. مرد میانسالی با لباس کردی از میان جمعیت بلند می‌شود می‌خواند: «ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست»، «ما همان نسل سرافرازیم که ثابت کردیم، در ره عشق جگر دارتر از هر مردیم، هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را، دور سید علی خامنه‌ای می‌گردیم».

جهانگیر الماسی، جعفر دهقان رضا ایرانمنش هنرمند جانباز و ابوالقاسم طالبی کارگردان سینما و تلویزیون دیگر هنرپیشه‌هایی هستند که در این دیدار حاضر شده‌اند.

سردار حاجی‌زاده فرمانده هوافضای سپاه حوالی ساعت ۸:۴۰ وارد می‌شود؛ صف جلو به احترامش برمی‌خیزند.

به جمعیت که نگاه می‌کنیم خیلی‌هایشان جوان و نوجوان هستند. نوجوانی از میان جمع برمی‌خیزد و بلند می‌گوید «ای پسر فاطمه منتظر شماییم»،همه با او همراهی می‌کنند.

حوالی ساعت ۹:۲۰ است و به نظر می‌رسد کم کم رهبر انقلاب وارد شوند. جمعیت بی‌تاب‌تر و همهمه‌ها بیشتر شده. ساعت ۹:۲۵ دقیقه فرمانده وارد جایگاه می‌شود. شور به غایت رسیده و همه از جا بلند می‌شوند و شعار لبیک یا خامنه‌ای سر می‌دهند.

بلافاصله قاری پشت تریبون حاضر شده و بسم الله الرحمن الرحیم...

هنوز اما همهمه به سکوت نرسیده که حضرت آقا با دستشان به قاری اشاره می‌کنند که یعنی به احترام قرآن باید سکوت کرد؛ همین موجب لبخند رضایت گونه قاری می‌شود و قرائت با سکوت و آرامش حضار ادامه می‌یابد.

حالا قرائت تمام شده و همه منتظر بخش بعدی برنامه هستند که همان مرد میانسال کرد بلند می‌شود و به زبان محلی با رهبر انقلاب صحبت می‌کند؛ حضرت آقا دستشان را بلند با نگاه و لبخندشان با این هموطن همراهی می‌کنند.

در حالی که گروه سرود نوجوانان دانش آموز صف بسته‌اند استاد محدثی خراسانی شروع به خواندن ابیاتی می‌کند که هم تایید جمع و هم تحسین رهبر انقلاب را همراه دارد. سپس سرود خوانده می‌شود. در میان سرود استاد محدثی یکی دو بیت دیگر هم می‌خواند. این همان ماجرای هماهنگی بین شاعر و گروه سرود است.

حاج مهدی سلحشور را همه با نواهای پرشور و خروشش می‌شناسند:

امروز هم فرمان بده صهیون بمیرد
گرم از طراوت شاخه زیتون بماند…

حاج مهدی که می‌خواند چشمم به یکباره به گوشه چشم کوروش زارعی دوخته می‌شود که نم نم دارد اشک می‌ریزد. اطرافم را که نگاه می‌کنم می‌بینم خیلی‌ها تحت تاثیر نوای دلنشین و مفاهیم پرشور اشعار، نم اشک گوشه چشمشان می‌درخشد.

بعد از مداحی حالا نوبت این است که چند نفر از اهالی خانواده ایثار و شهادت که همگی از نخبگان شور هستند پشت تریبون دغدغه‌های خود را مطرح کنند.

اولین فرزند ایثارگر که با دعوت مجری پشت تریبون حاضر می‌شود یک بانوی جراح گوش و حلق و بینی‌ست که پدرش جانباز ۷۰ درصد است. چند دغدغه مطرح می‌کند و در آخر هم خطاب به رهبر انقلاب می‌گوید پدرش آرزوی دیدار شما را دارد ولی نمی‌تواند بیاید. تقاضای انگشتری آقا را می‌کند که بلافاصله درخواستش اجابت می‌شود.

پدرجان؛ دعا کنید حب دنیا ما را نگیرد

خانم دکتر زهرا شمس دکترای فیزیولوژی ورزش دیگر فرزند ایثارگر شهیدی است که سوابق و افتخارات درخشانی در حوزه ورزش مخصوصاً تیر و کمان دارد.

توجه به ورزش تیر و کمان و ورزش جانبازان را مورد تاکید قرار می‌دهد و گلایه دارد از برخی بی‌توجهی‌ها به این حوزه. رهبر انقلاب را پدر خطاب کرده و در آخر خواسته‌ای را مطرح می‌کند: «پدر جان؛ برای ما دعا کنید تا خسته و دلسرد نباشیم و حب دنیا ما را نگیرد؛ و امام زمان ما بیاید.»

نفر سوم که پشت تریبون حاضر می‌شود قبل از اینکه لب بگشاید بانویی از جمع بلند می‌شود و با صدای بلند می‌گوید «می‌خواهم مطلب مهمی بگویم.» آقا جواب می‌دهد «بعد از جلسه بیایید به من بگویید».

حجت الاسلام صبور راوی دفاع مقدسی است که در یکی از مناطق عملیاتی مشغول خدمت به شهداست و چند دقیقه ارائه گزارش و البته پیشنهادی طرح می‌کند. در آخر هم اعلام آمادگی می‌کند که به همراه همسنگرانش برای مبارزه با رژیم صهیونیستی به غزه و لبنان اعزام شود.

بانوی دیگر پشت تریبون قرار می‌گیرد. خانم دکتر آهنگر بشدت گلایه‌مند است از عدم به کارگیری خانواده شهدا در دانشگاه‌ها به عنوان عضو هیئت علمی.

وزیر علوم را هم که آن گوشه در کنار چند وزیر دیگر نشسته مورد خطاب قرار می‌دهد.

بعد از طرح دیدگاه‌ها نظرات و بعضاً انتقادات از سوی چند نفر از بانوان و آقایان جمع، سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس پشت تریبون گزارشی چند دقیقه‌ای از مهم‌ترین اقدامات و برنامه‌های این بنیاد در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت تبیین ارزش‌های دفاع مقدس می‌دهد.

حالا دیگر نوبت بخش اصلی برنامه است. سکوت معناداری حسینیه را فرا می‌گیرد. رهبر انقلاب محور بیاناتشان را بر مبنای دو نوع گزارش ظاهری و گزارش تبیینی از ارزشهای دفاع مقدس استوار می‌کنند و اشاره‌هایی هم به مسئله فلسطین و مسائل جاری لبنان و غزه دارند.

من هم از آمریکا میترسم!

آنجا که به ویژگی جمهوری اسلامی ایران در عدم ترس از آمریکا اشاره می‌کنند، به خاطره‌ای می‌پردازند که در یکی از اجلاس‌های عدم تعهد رؤسای جمهور یکی از کشورها با تعجب از عدم ترس ایران از آمریکا سخن گفته و در گوشی به ایشان می‌گوید «همه کشورها از آمریکا می‌ترسند؛ من هم می‌ترسم». با این جمله حضرت آقا لبخند حسینیه را فرا می‌گیرد.

با پایان سخنرانی سکوت به یکباره به همهمه و شور تبدیل می‌شود و رهبر انقلاب پس از یکی دو دقیقه از پایان سخنرانی‌شان جایگاه را با بدرقه توام با ابراز شوق و علاقه زاید الوصف حاضرین ترک می‌کنند.

دور فرماندهان ارشد نظامی کشور از سپاه و بسیج گرفته تا ارتش و وزارت دفاع حلقه‌هایی شکل می‌گیرد و هر کسی دغدغه‌ای را مطرح می‌کند.

«سردار کی می‌زنی؟! ما منتظریم ها!» این جمله‌ای است که یک بسیجی جوان خطاب به سردار حاجی‌زاده با صدای بلند می‌گوید و باقی صحبت‌ها هم در همین حول و حوش در جریان است.

سرلشکر سلامی هم حلقه‌ای از بسیجیان و پاسداران را دور خودش جمع کرده و با آنها صحبت می‌کند. از پیشکسوتان گرفته تا جوان‌ترها.

مراسم تمام شده ولی هنوز جوش و خروش جمع پایان نیافته. کم کم همهمه‌ها کم می‌شود و حالا که تنها دقایقی به اذان ظهر مانده، همگی برای ادای نماز ظهر آماده می‌شوند. این چهارمین دیدار اهالی ایثار و شهادت با مقتدایشان در هفته دفاع مقدس است و در سال‌های بعد هم این مسیر ادامه خواهد داشت.