جمعیت کم، قلمرو ارضی اندک و تمرکز صنایع نظامی مهم‌ترین ضعف‌های عمق استراتژیک داخلی صهیونیست ها هستند که تل آویو برای جبران این تنگنا در مقابل حزب‌الله به بمباران‌ هوایی درلبنان متکی شده است.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که بعد از آغاز عملیات طوفان الاقصی و به ویژه بعد از حملات هوایی رژیم صهیونیستی کمتر به آن پرداخته شده است، ضعف عمق استراتژیک این رژیم است. در واقع این نقطه ضعف یکی از مهم‌ترین پاشنه آشیل رژیم اشغالگر است که حزب‌الله لبنان به خوبی از آن آگاهی دارد.

ضعف عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی

رژیم صهیونیستی نه در داخل و نه در خارج از عمق استراتژیک برخوردار نیست. عمق استراتژیک داخلی وجود فاصله طولانی از دشمن و موانعی برای رسیدن آن به پایتخت است. عمق استراتژیک خارجی نیز ایجاد فاصله بین دشمن و سرزمینی است که باید از آن دفاع شود. ضعف عمق استراتژیک به ویژه در جمعیت، جغرافیا و صنایع این رژیم محسوس است. جمعیت این رژیم نیز اندک است و کمی بیش از ۹ میلیون نفر را تشکیل داده است. بیشترین عرض مرزهای این رژیم تنها ۱۳۷ کیلومتر و در باریک‌ترین نقطه تنها ۱۵ کیلومتر است.

به علاوه ۵۵ درصد از قلمرو سرزمین‌های اشغالی را صحرای نقب تشکیل داده است. همچنین نیمی از جمعیت و اکثر مراکز صنعتی، تجاری و اجتماعی آن نیز در یک نوار ساحلی باریک ۱۰۰ کیلومتری متمرکز شده‌اند. این نقطه ضعف باعث شده است که صنایع و زیرساخت‌های نظامی رژیم صهیونیستی از مرزها به راحتی در دسترس باشد.

سران رژیم صهیونیستی از زمان تاسیس این رژیم، نگران عدم وجود عمق استراتژیک به ویژه در ارتباط با کشورهای عربی بوده‌اند. این محدودیت‌ها، سازمان نظامی رژیم صهیونیستی را در حالت تهاجمی دائمی قرار داده است. بن گوریون نخست وزیر سال‌های دور این رژیم از این سیاست امنیتی با عبارت «انتقال نبرد به خاک دشمن … با توجه به فقدان عمق استراتژیک» یاد کرده است. این سیاست تهاجمی دو عنصر پیروزی سریع در جنگ‌ها، بازدارندگی هسته‌ای، قدرت آتش پیشرفته برای ممانعت از حملات کشورهای عربی، دستیابی به سلاح‌های دوربرد و استفاده عمدی از خشونت نامتناسب علیه غیرنظامیان را در اولویت قرار داده است.

اهمیت غزه و لبنان در عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی

عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی از دو نقطه نوار غزه و منطقه جنوب لبنان متحمل بیشترین آسیب است. تل‌آویو در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ نوار غزه را تصرف کرد و در سال ۱۹۸۵ نیز ۱۱۰۰ کیلومتر از خاک لبنان را به تصرف درآورد. در هر دو جنگ منطق رژیم صهیونیستی این بود که برای مهار تهدیدات باید سرزمین‌های خارجی را اشغال و جنگ را از مناطق آسیب‌پذیر شهری دور کرد. سیاست عمق استراتژیک تل‌آویو پس از خروج از غزه در سال ۲۰۰۵، مقابله غیرمستقیم با حماس با استفاده از نیروی هوایی و توپخانه بدون نیاز به حضور فیزیکی طولانی مدت در داخل این منطقه بود.

با این وجود حمله غافلگیرانه حماس در هفتم اکتبر ضربه‌ای انکارناپذیر را به عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی وارد کرد؛ به ویژه تعداد بی‌سابقه تلفات نشان داد که سیاست مهار از راه دور و حضور نیروهای دفاعی در شرق مرز با غزه امنیت رژیم صهیونیستی را تامین نمی‌کند. در طول یک سال گذشته بسیاری از صاحب‌نظران حوزه امنیت داخلی رژیم صهیونیستی توصیه کرده‌اند که هر سیاستی برای تامین عمق استراتژیک باید دو هدف را برآورده کند: اول؛ غیرنظامی کردن غزه برای خروج نیروهای رژیم صهیونیستی و دوم؛ بازسازی سریع زیرساخت‌های غیرنظامی و دولتی برای مشروعیت‌زدایی از هر گونه خشونت بیشتر فلسطینی‌ها. با این حال مشکل اصلی در اینجا دولت راست افراطی و طرفداران آن هستند که به دنبال پاکسازی قومی غزه و تحقق شعار موسوم به «اشغال، اخراج، استقرار» هستند و به نظر نمی‌رسد به کمتر از اشغال بلندمدت غزه راضی باشند.

بهره‌گیری حزب‌الله از نقاط ضعف عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی

شهرک‌نشین‌ها

بیشتر جمعیت سرزمین‌های اشغالی را شهرک‌نشین‌ها تشکیل داده‌اند. شهرک‌نشین‌ها در مناطق شمال سرزمین‌ها اشغالی مهم‌ترین اهداف نزدیک حزب‌الله هستند. در نتیجه حملات حزب‌الله بیش از ۳۰۰ هزار شهرک‌نشین در شمال سرزمین‌های اشغالی در عکا، عفوله، بیت‌شئان، کرمیئیل، کریات شمونا، معالوت ترشیحا و … فرار کرده‌اند.

صنایع رژیم صهیونستی

بخش زیادی از حملات حزب‌الله تاکنون بر صنایع کلیدی رژیم صهیونیستی متمرکز بوده است. بخش بزرگی از صنایع نظامی، اقتصادی، شرکت‌های صنعتی، معادن، زمین‌های کشاورزی رژیم صهیونیستی در معرض حملات حزب‌الله است. از زمان آغاز جنگ، شرکت مهم صنایع نظامی رافائل رژیم صهیونیستی به دلیل درگیری‌های مداوم در شمال مجبور شد فعالیت‌های خود را در کارخانه‌ای در نزدیک شهرک شلومی به مناطق عقب‌تر منتقل کند. روزنامه عبری کالکالیست در گزارشی در ژوئن ۲۰۲۴ اعلام کرد که مراکز صنعتی اصلی اسرائیل در شمال یا تعطیل شده‌اند و یا مجبورند به مکان‌های دیگر منتقل شوند و ثبات نیروی کار در کارخانه‌های شمالی به کمتر از ۵۰ درصد رسیده است.

این آسیب‌پذیری باعث شده تا حزب الله در چند ماه گذشته همزمان با حملات نظامی، رژیم صهیونیستی را در جنگ روانی نیز درگیر کند. در همین راستا، حزب الله با انتشار تصاویر هواپیماهای بدون سرنشین از مکان‌های استراتژیک در داخل اسرائیل از جمله شهر حیفا که در ۲۷ کیلومتری مرز لبنان و بلندی‌های جولان قرار دارد، سعی کرد سایت‌هایی را نشان دهد که می‌تواند آنها را در صورت وقوع یک جنگ تمام عیار هدف قرار دهد.

تردید در جنگ زمینی

مهم‌ترین نتیجه ضعف عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی، تردیدهایی است که در جنگ زمینی برای سران تل آویو ایجاد می‌شود. علاوه بر توان موشکی حزب‌الله که طبق تخمین‌ها بیش از ۱۵۰ هزار فروند است، تقویت توان این گروه در جنگ سوریه و تعامل با گروه‌های مقاومت عراقی افزایش یافته است. حجم آتش موشکی ۶ تا ۸ هزار در روز و مهمات هدایت‌شونده دقیق، حزب‌الله را قادر به وارد کردن آسیب در عمق سرزمین‌های اشغالی ساخته است.

از این گذشته توان نیروهای ارتش صهیونیستی پس از یک سال درگیری در غزه کاهش یافته و اعتراضات داخلی علیه ناکارآمدی سیاست‌های دولت در مناطق شمالی افزایش یافته است. این فاکتورها باعث می‌شود که رژیم اشغالگر در وهله اول بمباران‌ها و ترورهای هدفمند و در مراحل دیگر دیپلماسی و تنش‌زدایی را در دستور کار قرار دهد.

نتیجه

جمعیت کم، قلمرو ارضی اندک و تمرکز صنایع نظامی مهم‌ترین ضعف‌های عمق استراتژیک داخلی رژیم صهیونیستی هستند که تل آویو برای جبران این تنگنا در مقابل حزب‌الله به جنگ پیشدستانه، ترورهای هدفمند و بمباران هوایی در لبنان متکی شده است. اما در عین حال، شهرک‌ها و صنایع داخلی این رژیم در معرض آسیب‌پذیری جدی قرار دارند و در جنگ طولانی مدت با حزب‌الله، تل‌آویو را با چالش‌های عمده‌ای روبرو می‌کنند.

سجاد مرادی کلارده؛ پژوهشگر روابط بین‌الملل