خبرگزاری مهر _ گروه جامعه؛ گردشگری دارای پتانسیل اثرگذاری بر روابط بین الملل و ابزاری برای ترویج صلح در جهان است. گردشگری نه تنها از صلح بهره میبرد، بلکه خود نیرویی حیاتی برای گسترش صلح در بین ملت هاست.
حمید ضرغام بروجنی و افروز خسروانی دهکردی در مقالهای با عنوان اثرات توسعه گردشگری بر شاخصهای صلح جهانی به این سوالات پاسخ داده اند. در این مقاله و گزارش پرسش شده که آیا با توجه به پتانسیلهای موجود در گردشگری میتوان آن را عاملی برای برقراری صلح دانست؟
پاسخ این پرسش هنوز در مرحله نظری است و دادههای تجربی ناچیزی برای تأیید آن وجود دارد. یکی از دلایل این کمبود اطالعات، کیفی بودن پدیدههای اجتماعی است. پیش ازاین سابقه مطالعات انجام شده در زمینه گردشگری به ۳۰ سال قبل برمی گردد.
در کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا در سال ۱۳۵۲ با چارچوبی مشخص به گردشگری به مثابه وسلیه ای برای گسترش صلح نگاه شد. در کنفرانس گردشگری سال ۱۳۵۹ در مانیل هم گردشگری به عنوان نیروی حیاتی برای صلح جهانی شناخته شد. در این راستا مؤسسه بین المللی صلح از طریق گردشگری در سال ۱۳۶۶ تأسیس شد و اولین کنفرانس را که به طور مستقیم مربوط به این موضوع بود در ونکوور برگزار کرد.
همچنین علاوه بر این، سازمان جهانی گردشگری، در باب اهمیت گردشگری برای صلح، گردشگری را نیرویی پرقدرت برای بهبود روابط و تفاهم بین الملل و مشارکت در صلح در میان همه ملتهای جهان معرفی کرد. اکثر محققین تصدیق میکنند که گردشگری از نظر محیطی، اقتصادی اجتماعی و نتایج سیاسی بسیار حائز اهمیت است.
صلح مفهومی ذهنی و واژهای ناملموس است و نه تنها به صلح و آشتی در بین ملتها، بلکه به برقراری صلح میان گروهها یا جوامع، افراد و انسانها و طبیعت اشاره میکند. جان گالتانگ این دیدگاه را توسعه داده و صلح را به دو بخش تقسیم کرده است: صلح منفی و صلح مثبت. صلح منفی شرایطی است که درگیری فیزیکی وجود ندارد، ولی امکان دارد دشمنی و خصومت بین گروهها و احزاب وجود داشته باشد. صلح مثبت به شرایطی گفته میشود که دولتها برای رسیدن به مزایای متقابل، همکاری میکنند؛ و بر وجود هماهنگی، تساوی و عدالت در درون جوامع تأکید میشود.
صلح مثبت با ۸ عنوان نبود خشونت ساختاری نیز تعریف میشود موفورث اعتقاد دارد که گردشگری تا حد زیادی تحت تأثیر جنگ، تروریسم و آشوب قرار دارد، ولی درکوتاه مدت گردشگرها اغلب به رویدادهای مخاطرهآمیز واکنش نشان میدهند و به راحتی مقصد خود را در صورت نبود آرامش تغییر میدهند.
گردشگری ضرورتاً در صلح مشارکت نمیکند، ولی دارای پتانسیل زیادی برای انجام این امر از راههای مختلف است. گردشگری دری است به سوی جهان، ابزاری برای دیپلماسی عمومی و توسعه بین الملل و پاسخ قدرتمندی برای چالشهای جهانی و تروریسم است. گردشگری، پیام آور دوستی و تفاهم بین مردمان جوامع مختلف است و موجب پیوند آنان با یکدیگر میشود. گردشگری توانایی ظاهر شدن به مثابه ابزاری برای صلح جهانی را دارد.
مطالعه اثر گردشگری بر شاخصهای صلح جهانی نشان میدهد که گردشگری میتواند در حوزه سیاسی منجر به بهبود روابط بین الملل، کاهش و افزایش تنش و جنگ در کشورها، افزایش همکاری با کشورهای همسایه، وقوع عملیات تروریستی، وقوع جرم در جامعه، ایجاد بستری برای گسترش دموکراسی شود. در حوزه اجتماعی و فرهنگی نیز موجب ایجاد فرهنگ صلح و آشتی، همدلی بین ملتها و ارتقای سطح آموزش خواهد شد. اما پیامد آن در حوزه اقتصادی نیز، افزایش تولید ناخالص داخلی، جذب سرمایه خارجی، کاهش فقر و بیکاری را به دنبال دارد.
مدل پیشنهادی که برای صلح از طریق گردشگری ارائه شده نشان میدهد که میتواند از طریق سرمایه گذاری خارجی، احترام به حقوق بشر، رابطه با کشورهای همسایه، تولید ناخالص داخلی، آموزش، وسعت اتحاد منطقهای و برابری جنسیتی محقق شود.