دو کتاب «تن نور» و «پسر نخل های پری برگ» نوشته حسین قربانزاده خیاوی با دو موضوع متفاوت توسط انتشارات سوره مهر عرضه شده‌اند.

به گزارش خبرنگار مهر، دو کتاب «تن نور» و «پسر نخل‌های پری برگ» نوشته حسین قربانزاده خیاوی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده‌اند. این دو کتاب با دو موضوع متفاوت از این نویسنده عرضه شده است.

کتاب «پسر نخل‌های پری برگ» روایتی است از زندگی پر کشمکش و درگیری مجید مصطفایی. مصطفایی زمانی که نوزادی یک روزه بوده، زیر موشک باران دزفول تمام خانواده‌اش را از دست می‌دهد اما او که در گهواره بوده به خاطر افتادن گهواره روی بدنش، از این حمله موشکی جان سالم به درد می‌برد و به خانواده‌ای اصفهانی تحویل داده می‌شود.

یک خط سیر جست‌وجو برای هویت‌یابی را دنبال می‌کند. راوی روزهای سختی را گذرانده، بارها به کنج ناامیدی رانده شده، به هم ریخته، به بن‌بست رسیده ولی با یک بهانه و تلنگر تازه شمع امید در دلش روشن شده است و از جایی که احتمال موفقیت کم بوده، دوباره شروع کرده است.

حسین قربان زاده در «پسر نخل‌های پری‌برگ» سعی کرده است اثری خلق کند با محوریت تلاش برای کامیابی با نیم نگاهی به انفجارهای مهیب بمب و موشک.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

وضع مالی ام بد بود. طلایی برای فروش نداشتیم و در سختی و فشار زیادی گرفتار بودیم. باید کاری می‌کردم. با راضیه صحبت کردم و به این نتیجه رسیدیم برگردم سر کار قبلی ام در شرکت به پرداخت.

چند قوطی گز و پولکی خریدم و راهی تهران شدم. رفتم دفتر مرکزی شرکت به پرداخت. امیدوار بودم مسئولان ارشد شرکت را متقاعد کنم که رفتنم از شرکت به دلیل وضعیت نامساعد دو سال پیش بوده است. لطف خدا شامل حالم شد و با صحبت‌هایی که کردم مهندس تنها و آقای مصطفوی پذیرفتند برگردم سرکار. خوشحال و سرحال برگشتم به اصفهان. راضیه و پدر و مادرم خوشحال شدند. فردای آن روز رفتم شرکت. مدیرعامل و تعدادی از نیروها عوض شده بودند، ولی رضا بهامین هنوز بود. تصمیم گرفتم بدون توجه به او کارم را انجام دهم، با این امید که در این مدت کدورت‌ها از بین رفته باشد.

مدیر تازه بهانه‌هایی آورد. فهمیدم زیر سر رضاست. اعتراض کردم و گفتم: «من موافقت دفتر مرکزی تهران را گرفته ام. چرا نمی‌خواهید اینجا کار کنم؟»

در حین این صحبت‌ها و اعتراض‌ها رضا بهامین آمد. کنارم نشست و گفت: «این تو نبودی که دستگاه‌ها را می‌بردی دستکاری می‌کردی؟»

سابقه ات اینجا خراب است، نمی‌توانی در این شرکت کار کنی!»

بدگویی‌های رضا کار خودش را کرده بود. این آقا هنوز دست از سرم برنداشته بود. پیش مدیری که تازه آمده بود و مرا نمی‌شناخت، چنان کارهایم را خدشه دار کرده بود که راه‌های برگشت مجدد به کار بعید به نظر می‌رسید. باید هر طور شده ثابت می‌کردم که تصویر چنین سابقه‌ای از من غلط و دور از انصاف است. گفتم: «به ارواح پدر و مادرت دروغ می‌گویی. همه این کارها را خودت کرده ای!»

این کتاب با ۱۵۸ صفحه، شمارگان هزار و۲۵۰ نسخه و قیمت ۱۴۰ هزار تومان عرضه شده است.

***

رمان «تن نور» نیز یکی دیگر از کتاب‌های حسین قربانزاده خیاوی است که توسط انتشارات سوره مهر عرضه شده است. این کتاب با محوریت دغدغه‌ها و مشکلات نوجوانان در مواجهه با مقوله‌هایی مانند جنگ، فقدان، عشق و مرگ است که برای نوجوانان بالای ۱۵ سال به چاپ رسیده است.

قصه این‌رمان در روزگار پیش از جنگ تحمیلی آغاز می‌شود و در ادامه با جنگ گره می‌خورد. داستان درباره پسری اهل آذربایجان به نام آراز است. پدرش تکاور نیروی دریایی ارتش است و بعد از مرگ همسرش، آراز را به اجبار با خود به خرمشهر می‌برد و به دوستش می‌سپارد، اما آراز تاب و تحمل گرمای خطه جنوب را ندارد، از طرفی هم فقدان مادر آزارش می‌دهد.

در ادامه اتفاقات داستان، آراز با نجمه دختر میزبان آشنا می‌شود و کم‌کم با محیط سازگار می‌شود، اما جنگ شروع می‌شود و آراز و این خانواده چهارنفره درست وسط درگیری گرفتار می‌شوند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«آن روی نجمه را خودم هم نمیدانم چه جوری است، چون خودم هم ندیدم ولی همیشه می‌دانستم درون من یک نجمۀ دیگری هم هست، یا بسیار عاقل و آرام یا بسیار سرکش و دیوانه. آن یکی نجمه کی خودش را نشان می‌داد، نمیدانم. جنگ اجازه نداد آن یکی نجمههای هزاران نفر مجال خودنمایی داشته باشد، یکی هم آراز مهمان سفید نجیب.

پیش از این دو کتاب «رد انگشت‌های اصلی» و «صلیب سلمان» از این نویسنده توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

این کتاب با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۵۵ هزار تومان عرضه شده است.