به گزارش خبرگزاری مهر، میر علیرضا میرعلینقی منتقد و پژوهشگر عرصه موسیقی با انتشار متنی به مناسبت توزیع آلبوم «انسان» به آهنگسازی بهنام جهانبیگلو، به ارائه دیدگاههای خود پرداخت.
آلبوم موسیقی «انسان» اثری تازه از گروه «تارنوش» با ارائه فضاهای تازهای در قالب موسیقی ایرانی، از چهارم مهر منتشر و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. این آلبوم به آهنگسازی بهنام جهانبیگلو تلاشی برای استفادهای تازه از سازهای اصیل ایرانی و رسیدن به رنگبندی تازهای در موسیقی ایرانی است.
در متن منتشرشده از سوی میرعلینقی آمده است:
«هیچ اثری در موسیقی از «معنای تاریخی» خود؛ جدا نیست. مگر موسیقیهایی که اصالتاً تاریخبندی مشخصی ندارند و محدود به جغرافیا و خرده فرهنگی موروثی خود نظیر اکثر موسیقیهای نواحی هستند.
معنای تاریخی در «مدنیت» شکل میگیرد و در هر دوره وابسته به گفتمان غالب در آن دوره بوده و اندیشهها، نوشتهها و ساختههای موسیقیدان متفکر، پاسخ او به آن گفتمان غالب است.
در دهه ۱۳۴۰؛ این گفتمان مبتنی بر پنداشتن «قداست» بیتردید برای میراث ملی و منحوس پنداشتن هر چه متعلق به فرهنگ فرنگی بود! در دهه ۱۳۵۰ آرام آرام بحث تکثر حوزههای موسیقی و هم زیستی مسالمت آمیزشان مطرح شد و دهه ۱۳۶۰ مساعی اولیای امور برای پرستش بی قید و شرط کل هر آنچه که «سنت» پنداشته شده صرف شد و از دهه ۱۳۷۰ نیز رویکردهای عظیم تکنولوژیک جای بحثهای انتزاعی شبه فلسفی را گرفت.
گفتمان غالب اکنون بر مدار دوری و نزدیکی به حضرت مولانا «هوش مصنوعی» است که ساکنان کره ارض سعی در استفاده بهینه از آن دارند و گروهی از خلایق آن را از هر جهت بر بنی نوع انسان که گویا آفریننده این خداوندگار جدید الظهور است، برتر میشمارند. درست است که هوش مصنوعی به بسیاری از ساحتهای زندگی آدمیان ورود کرده و حتی به زعم عدهای: «آهنگسازی از طرح نغمات و تنظیم ارکستر تا بازسازی صدای خوانندگان خدابیامرز! را هم عهده میگیرد»
به نظر نگارنده، کار هنری آقای جهانبگلو نوعی پاسخگویی سنجیده، به کسانی است که هنوز همه هستیشان را به غول عظیم فناوری نباختهاند. کسانی که امکانات دیجیتال را تابع ذوق و زیباشناسی آدمی میخواهند(و نه برعکس) و اصالت اندیشه را با کارکردهای پرسرعت اشتباه نمیگیرند.
از این تعبیرهای «تراژیک/ کمیک» که بگذریم، به هر حال عقل سلیم میفرماید که هنوز هم ارزش هر چیزی بستگی به رویکرد آدمیزاد دارد. استفادههای بازاری و سطحی از هوش مصنوعی بسیار است و همانها است که راه را بر فکر درست، بسته است. همیشه یک اقلیت صحیح میتواند با کاری سنجیده، تخریبهای یک اکثریت غلط را باطل کند. حداقل امید، همین است.
«آنک انسان!» نام یکی از واپسین کتاب های فریدریش ویلهلم نیچه فیلسوف نامی آلمانی، انسانی، جهانی است. از آخرین متفکران بزرگ اروپای اواخر قرن نوزدهم که صدای پای هیولای آخرالزمانی روزگار آینده را زودتر از دیگران شنیده بود.
این عنوان از این روی برای این متن برگزیده شده که در آلبوم «انسان»، حضور انسان شنیده میشود و حکایت از قدرت انتخاب و سلیقه اوست، نه تفویض اختیار به هوش مصنوعی و یا گزینههای بی هدف در دریای امکاناتی که تکنولوژی حاوی آنهاست.
از گروه «تارنوش» پیش از این نیز آلبومی انتشار یافته بود به همین نام، که در آن، ترکیب سازهای ایرانی وغیر ایرانی شنیده میشود. اما در «انسان» تنها صدای ایرانی شنیده میشود و بهنام جهانبیگلو، هنرآموخته در بستری دوفرهنگی سرپرست این دستاورد است و گروهی حرفهای همراه او کار کردهاند.
آلبوم «انسان» را میتوان اثری در حیطه موسیقی الکترونیک دانست. اما با صدادهی که محدود به این نوع موسیقی نیست. میراث ژنتیک او از موسیقی دستگاهی ایران با ماهیت «معاصر» او در طرحی زیبا همراه شده و موسیقیای را ارائه کرده که آشکارا تعلق به فضای تفکر و تامل دارد، و از حوزه سرگرمی سازی و موزیک اماکن تفریحی، فاصلهای مشخص گرفته است.
قصد او ایجاد ماهیت «تکرار شوندگی» بوده و میدانیم که تکرار در موسیقی یکی از سه عامل اصلی تشکیل فرم است.
در هر کدام از شیار (تراک) های آلبوم یک «تم» معین شنیده میشود که سازی ملودیک، آن را مینوازد و در هر دوره تکرارصدای سازی جدید، از زهی تا کمانی و کوبهای، افزوده میشود و بافت صوتی تازهای را ارائه میکنند تا این که به طور کامل در هم تنیده شوند، در هم نشینی با یکدیگر به قوام برسند تا این که شجرهای صوتی از این هم نوازی شکل بگیرد.
ثمره نهایی، در نقطهای از اتحاد جملات واحد و صدادهیهای رنگارنگ به دست میآید و همانجاست که سازی منتخب، یکی از نغمههای نواحی ایران را مینوازد، (سازی و نغمهای که نماد موسیقی آن ناحیه است: مثلاً آوایی لُری با کمانچه) و مهار جریان را به دست میگیرد و نقطه عطف آن میشود. پس از آن، روی همان نغمه، آن تمها تکرار میشوند تا این که از پرصدایی به کم صدایی و خلوت برسند و روی تم اصلی فرود بیایند پس درک اندیشه طراح این مجموعه، بیش از یک بار شنیدن را نیاز دارد.
آلبوم «انسان» برمبنای پارتیتورهای به دقت نوشته شده و تمرین شده با نظارتی حرفهای و آلبومی برای اجرا و ضبط استودیویی است. گو این که گفتهاند اجرای صحنهای نیز خواهند داشت.
آلبومی که در آن از امکانات ساخت صدا و ضبط و ترکیب (Mix) و حرکتهای ملودیک و هارمونیک موسیقی الکترونیک استفاده شده، اما صدای نهایی آن از سازهای اصیل ایرانی شنیده میشود. دراین راستا تار، کمانچه، سنتور، قانون، نی هفت بند، عود، قانون و کوبهایهای ایرانی(دُم دُم، دف، دایره و تمبک). صدادهی آشناست اما در نحوه استفاده از آنها آشنایی زدایی انجام گرفته است.
بدیهی است که دشواری کار به علت نقصهای فنی همیشگی در سازهای اصیل ایرانی بسیار است و کار دقیق و دشواری انجام شده که فرآیند نهایی، خوش صدا و «گوش نشین» از کار در بیاید.
فقدان صداهایی در نی هفت بند، کوک خالی کردنهای دائمی در سنتور، کَرخوانیهای کمانچه در برخی نقاط از مشکلات اولیه هستند. برای رسیدن به یک ترکیب خوب، بهتر دیده شده که سازها جدا جدا نواخته و ضبط شوند. چرا که صحبت از نواختن قطعاتی عادی با تکنیک متعارف نبوده و راه پرپیچ و خمی طراحی شده که مبدا و مقصد آن با دیگر کارهای به ظاهر مشابه، متفاوت است.
در این آلبوم، مسیر از صداسازهای الکترونیکی (Sample) به سوی انسان و نه برعکس بوده است.
«آپوژیاتورهای ویژه صداسازهای الکترونیکی» را قانون و سنتور اجرا کردهاند و عود، اجراهایی را نواخته که معمولاً آن را از صداسازهای الکترونیکی میگیرند. صداهای زمینه (Pad) هم هیچکدام دیجیتال نیستند و طبیعی هستند.
انتظار آهنگساز از صدادهی سازها، هم محوطه میانی(Midrange) بوده، چرا که موسیقی ایرانی، از دستگاهی تا انواع نواحی، در زمینه صداهای بم، فقیرند و هنوز در این منطقه صوتی به غنا و بیان سلیسی نرسیدهاند. به نظر نگارنده، یکی از اهداف موجود در تولید این آلبوم، استفاده از همین است: «Bass Register »
«انسان» در واقع یک پایان نامه دانشگاهی بوده است. اما میتواند «آغازنامه ای» برای راهی باشد که در آن، فناوری و زیباشناسی به گفتگویی گوش نواز برسند. این در حالی است که نام گذاری شیارهای آلبوم نیز از سر تفنن و اتفاق و بی منطقی نیست. در این ۳۱ دقیقه، برداشت هایی ارائه شده که مربوط به دریافتهای انسانی است.
آهنگساز ابتدا به این واژگان و معانی شان اندیشیده و هم زمان موسیقی خود را طراحی کرده است : «درک»، «شوق»، «ایل»، «عشق» و «انسان». بلی، «آنک انسان».
بهنام جهانبگلو، نوه پسری روانشاد منوچهر جهانبگلو (۱۳۶۹_ ۱۳۰۵)، هنرآموخته مکتب استاد ابوالحسن صبا در نوازندگی سنتور است. جوانهای قدیمی با نام و نواختهها و نوشتههای آن مرحوم، آشنایی دارند.
نگارنده در این ۳۸ سال ِنوشتنهای مدام، وسواس فارسی نویسی خود را با سماجت هرچه تمام تر نگهداشته است و یادداشت اخیر یک استثناست که به نظر میرسد در آینده نزدیک تبدیل به یک قاعده شود! چرا که اولاً زبان فارسی(چه ادبی و چه غیرادبی) برای بیان دقیق بسیاری از نکات فنی و تخصصی، زبانی نارسا و فقیر است؛ و معادل سازیها در آن به کارآمدی قابل اتکایی نرسیده است.
ثانیاً موسیقیای که نظیر این آلبوم، رویکردی و ماهیتی جهانی(Global) دارد [اینجا هم ناگزیر شدیم به استفاده از زبان اصلی!!] به ناچار باید از دو ساحت زبانی بهره بگیرد و تجربه نشان داده که زبان اصلی عملاً قابل فهم تر از برساختههای دوستان زحمتکش در ساختمان «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» است.»