خبرگزاری مهر؛ گروه مجله_ زهرا افسر: این روزها همه درباره قاب ماندگار از آخرین لحظات زندگی شهید یحیی سنوار حرف میزنند. او مصداق بارز این شعر بود که خیلی وقتها با خودمان زمزمه میکنیم؛ «هرچه تبر زدی مرا زخم نشد، جوانه شد». فیلمی که از لحظات آخر عمر او منتشر شد، ثابت کرد که همیشه هم همه چیز با حساب و کتاب پیش نمیرود. رژیم صهیونیستی دلش میخواست با انتشار آن فیلم از سنوار روحیه مقاومت را تضعیف کند، اما خودتان دیدید که رسانهها و کاربران فضای مجازی با آن فیلم چه کردند. میخواستند او را تحقیر کنند اما او نه تنها بین مردم دنیا تحقیر نشد، بلکه عزیزتر هم شد و همانطور که انتظار میرفت کسانی که تا امروز او را نمیشناختند، حالا سعی میکنند او را بشناسند و دوست دارند درباره او بیشتر بدانند. یحیی سنوار نه اولین کسی است که چنین زندگی و مرگی را تجربه کرده و نه آخرین. او حتی اولین کسی هم نیست که دشمن با انتشار عکس یا فیلمی از لحظه عروجش، او را ناخواسته به یک اسطوره تبدیل کرده است. بیشک، آخرین هم نخواهد بود.
در این گزارش خرده روایتهایی از مرگ و شهادت قهرمانانه و با شکوه افرادی را مرور میکنیم که یحیی سنوار هم یکی از آنهاست. یکی از همانها که با اشتباه محاسباتی دشمن، عکس و فیلمهای منتشر شده از لحظه عروجشان، تمام برنامههای دشمنانشان را بر هم زد و آنها را به یک اسطوره تبدیل کرد.
حججی، مثل یک کوه
پس از ظهور گروه تروریستیی به نام داعش که اتفاقاً آنها هم تمام تلاش خود را میکردند که جنایتها و وحشیگری خود را برای دنیا به اشتراک بگذارند؛ کم ندیدیم از قهرمانانی که حتی تا لحظه بریدن سرشان توسط داعشیها، از خود سستی نشان ندادند و تا آخرین لحظات سر خم نکردند و ترسی به دلهایشان راه ندادند. داعش که سعی میکرد با انتشار عکس و فیلمهای جنایتهایش، مردم و مدافعان حرم را بترساند و آنها را تحقیر کند، بارها و بارها در رسیدن به این خواسته، ناکام بود. روشنترین سند این ادعا؟ شهید محسن حججی و تصویری که به دست داعش تا ابد ماندگار شد!
با یک جست و جوی ساده از لحظه به اسارت گرفتن «شهید محسن حججی» در مییابید که این لحظات با بهترین دوربینها و تدوینی شبیه فیلمهای هالیوودی ثبت شدهاند. آنها برای به رخ کشیدن قدرت خود و ضعیف نشان دادن حججی تمام خوی حیوانی خودشان را خرج کردند، اما نه تنها موفق نشدند، بلکه تصویری حماسهای و اسطورهای از حججی ثبت کردند. قهرمانی که تا آخرین لحظات هم ذرهای سر تسلیم و ضعف نداشت.
چهره معصوم و چشمانی عاری از ترس و وحشت حججی که گویی انگار اتفاقی نیفتاده است، لحظات پایانی زندگیاش را به یک اتفاق با شکوه تبدیل کرد. محسن حججی با دستهای بسته، در کنار مبارز داعشی که با چاقو کنار او ایستاده است، در زمینهای از گرد و خاک و دود و آتش؛ بدون ذرهای احساس درماندگی و ترس. این تصویری بود که داعش به قصد ترساندن مردم و مدافعان حرم منتشر کرد، اما همان تصویر انگیزهای شد برای سیل ثبتنامکنندگانی که دوست داشتند «حججی» باشند.
در همان دوران، «زهرا عباسی» همسر حججی به رسانههای ایرانی گفت که: «به چشمان همسرم نگاه کنید. هیچ ترسی در این چشمان نیست. همه اش شجاعت و دلیری است. او مثل یک کوه است.»
چیریک انقلابی
اگر به خیابان انقلاب و کافههایش سر زده باشید حتماً در لا به لای بافت این محله عکسی از «ارنست چه گوارا» دیدهاید. خیلیها به واسطه سرگذشت او، او را میشناسند. چه گوارا در حالی که یک پزشک و نویسنده بود، یکی از شخصیتهای اصلی انقلاب کوبا به حساب میآمد و حالا به عنوان یک نشان حماسی از او یاد میشود. او انسانی آزادیخواه بوده و هنگامی که فقر و گرسنگی و بیماری را بین مردم دید روحیه مبارزه طلبی را در خودش یافت. او در مکزیک با «فیدل کاسترو» دیدار کرد و با هدف سرنگون کردن دیکتاتور کوبا که تحت حمایت ایالات متحده بود به کوبا سفر کرد. او در نهایت پس از ناکامی تلاشش به کمک سازمان سیا اعدام شد.
شاید برایتان سوال باشد که چرا چه گوارا؟ موضوع بر میگردد به عکسی که با جنازه او پس از اعدام گرفته شد. او در حالی که مرده، اما با چشمانی باز و بدنی برهنه به رو به رو خیره شده و چندین نفر در بالای سر او با لباسی نظامی ایستادهاند. کسانی که بالای سر بی جان او ایستادند و با جنازه ارنست عکس گرفتهاند، در آن روزگار قصد داشتند او را در پیش چشم هوادارانش کوچک کنند. اما حالا همان عکس بین طرفداران او به پر ابهتترین و افتخارآمیزترین عکس چه گوارا تبدیل میشود.
ظهور یک اسطوره؛ یحیی سنوار
پس از ترور اسماعیل هنیه، یحیی سنوار دقیقاً کسی بود که باید جای خالی هنیه را برای حماس پر میکرد. اگر درباره مبارزان حماس، کمی شناخت و مطالعهای داشته باشید، میدانید که یحیی سنوار چقدر برازنده جانشینی اسماعیل هنیه بود. دو دوست قدیمی که سالهای سال در کنار هم جنگیده بودند و خاری در چشم اسرائیل بودند. همین بود که اسرائیل برای سر او جایزه گذاشته بود و سالها در پی ترور او بود. کسی که ۲۲ سال از زندگیاش را در زندان گذرانده بود و اسرائیل را بیشتر از هر کسی میشناخت.
فیلمی که از ابوابراهیم، یحیی سنوار، قبل از شهادتش منتشر شد چند فراز مهم دارد. اول فیلم پهپادی وارد ساختمان نیمهکاره میشود که یحیی بر روی مبلی در آن نشسته و در حالی که صورتش را پوشانده و دستش به شدت مجروح شده به پهپاد خیره میشود. این قسمت را بگذارید در کنار شایعاتی از جاسوس بودن او که توسط رژیم صهیونیستی منتشر شده بود. اگر سنوار به گفته صهیونیستها جاسوس بود و فرار کرده بود پس چطور برای کشتنش اول یک پهپاد فرستاده بودید تا او را شناسایی کند و بعد او را به شهادت برسانید؟
فراز بعدی فیلم، برداشتن چوب با یک دست و پرتاب آن به سمت پهپاد است. پهپادی که قاعدتاً به خاطر پهپاد بودن نباید از یک تکه چوب بترسد، اما میترسد! میترسد و خودش را عقب میکشد. از صهیونیستها که یحیی سنوار را با شلیک تانک زخمی میکنند، هیچ بعید نیست که حتی با پهپاد هم نتوانند به جسم زخمی او نزدیک شوند. حالا وقت آن است که صحنه آخر این جنگ حماسی و اسطورهای، رونمایی شود. زمانی که تصاویر آخرین لحظات زندگی سنوار، به دست خود صهیونیستها منتشر میشود. فیلمی که صهیونیستها از آخرین دقایق زندگی سنوار منتشر میکنند، ما را یاد این آیه از قرآن میاندازد که: «و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین».
اسرائیل با انتشار آن فیلم به یک اشتباه رسانهای دچار شد و عملاً در جنگ رسانهای زودتر از جنگ میدانی شکست خورد.