گروه فرهنگ و ادب _ شیما ناصری: کتاب «من مرد این خانهام» به قلم مسیح عطایی، اثری است در حوزه تاریخ شفاهی که به زندگی و خاطرات زهرا قیداری، همسر شهید حسن نیکوقدم، میپردازد. این کتاب توسط انتشارات ۲۷ بعثت منتشر شده و با بیانی صمیمی و روایتی داستانی، به فعالیتها و تجربیات این زن ایثارگر در زمان انقلاب و جنگ تحمیلی میپردازد.
زهرا قیداری در این کتاب زندگی خود را از دوران قبل از انقلاب تا پس از جنگ تحمیلی روایت میکند. او علاوه بر زندگی شخصی، از فعالیتهای اجتماعی خود در مناطق جنگی و بیمارستانها نیز سخن میگوید. قیداری، همسر و برادرش را در جنگ از دست میدهد و همین موضوع باعث میشود تا بخش زیادی از کتاب به فداکاریهای او در مقابله با سختیهای جنگ و پس از آن اختصاص پیدا کند. یکی از ویژگیهای بارز این کتاب، روایتهای واقعی و مستند از جنگ است. قیداری که در زمان جنگ به عنوان نیروی داوطلب در بیمارستانهای ایلام حضور داشته، از دیدگاه خود به روایت زندگی در جبهه و نقش زنان در این دوران میپردازد. این روایتها از آن جهت ارزشمند هستند که بخشهایی از تاریخ شفاهی ایران را که کمتر به آن پرداخته شده، به تصویر میکشند. کتاب همچنین به چالشهای زندگی شخصی او پس از از دست دادن عزیزانش و مسئولیتهایش به عنوان یک مادر و فعال اجتماعی میپردازد. از دست دادن همسر و برادر، تأثیر عمیقی بر زندگی قیداری گذاشته و او مجبور میشود نقشهای جدیدی را در زندگی بر عهده بگیرد که پیش از آن برایش تصور نمیشد.
«من مرد اینخانهام» احساسات زنانه، تلاشها، دردها و مبارزات قیداری را به تصویر میکشد و خواننده را با جزئیات زندگی یک زن ایثارگر در دوران جنگ و پسا جنگ آشنا میکند. به همین دلیل، این اثر نه تنها یک کتاب تاریخی است، بلکه میتواند منبعی الهامبخش برای زنانی باشد که در مواجهه با سختیها، راههای جدیدی برای ادامه زندگی پیدا میکنند. مسیح عطایی در این کتاب از سبک ساده و صمیمی استفاده کرده تا ارتباط عمیقی با خواننده برقرار کند و داستان زندگی قیداری را به گونهای روایت کند که خواننده نه تنها با رویدادهای تاریخی، بلکه با احساسات و تجربیات شخصی او نیز همذاتپنداری کند.
این کتاب گوشههایی از زندگی پر فراز و نشیب زهرا قیداری را از دوران پیش از انقلاب تا پس از جنگ تحمیلی به تصویر میکشد. قیداری به عنوان یک زن انقلابی و ایثارگر، نه تنها در زندگی شخصیاش، بلکه در جامعه نیز نقش مهمی ایفا کرده و این کتاب فرصتی است برای آشنایی با تجربیات او. بخشهای ابتدایی کتاب به دوران قبل از انقلاب و آغاز فعالیتهای اجتماعی زهرا قیداری میپردازد. او از همان دوران نوجوانی، علاقهمند به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی بود و این تمایل در او باعث شد تا با وقوع انقلاب اسلامی، بهطور جدیتر وارد عرصههای اجتماعی شود. با شروع جنگ تحمیلی، زهرا قیداری به همراه همسرش، حسن نیکوقدم، که از نیروهای سپاه بود، نقش فعالتری در پشتیبانی از جبههها و کمک به مجروحان جنگی ایفا کرد. یکی از بخشهای کتاب هم روایت قیداری از حضورش در بیمارستانهای جبهههای غرب کشور است. او بهعنوان نیروی داوطلب به کمک مجروحان جنگی میرفت و این بخش از زندگیاش، نشاندهنده تواناییها و روحیه مقاومتی است که در میان زنان ایران در دوران جنگ وجود داشت. قیداری در این بخشها از روزهای سختی میگوید که در کنار مجروحان و همرزمانش در بیمارستانها گذرانده و تلاشهایش برای کمک به آنها را به تصویر میکشد. این روایتها، علاوه بر نشاندادن نقش زنان در جنگ، زوایای دیگری از مشکلات و چالشهای آن دوران را بازگو میکند.
از دیگر بخشهای موضوعی کتاب، توصیف زندگی شخصی زهرا قیداری و خانوادهاش پس از از دست دادن عزیزان در جنگ است. قیداری در طول جنگ همسرش، حسن نیکوقدم، و برادرش تورج قیداری را از دست میدهد و با مسئولیتهای سنگینی روبرو میشود. کتاب بهخوبی تلاشهای او برای ادامه زندگی و تربیت فرزندانش پس از شهادت همسر را به تصویر میکشد. در این میان، قیداری از دردها و رنجهایی که از دست دادن عزیزانش به او وارد کرده است، سخن میگوید، اما در عین حال، مقاومت و امیدواریاش به آینده را نیز نشان میدهد. او بهعنوان «مرد خانه» پس از شهادت همسر، باید نقشهای جدیدی را برعهده بگیرد و مسئولیتهایی که تا پیش از این بر دوش همسرش بود، حالا برعهده خودش است.
«من مرد این خانهام» نشان میدهد زنان در دوران جنگ تحمیلی، نه تنها در عرصههای خانوادگی و اجتماعی، بلکه در خط مقدم جبههها نیز حضوری پررنگ و تأثیرگذار داشتند. زهرا قیداری با شجاعت و ایثارگریاش، نماینده یکی از هزاران زن ایرانی است که در این دوران سخت، با قدرت و اراده در کنار مردان به دفاع از کشور و انقلاب پرداختند. اینکتاب همچنین به نوعی تلاش میکند تا به مخاطب یادآوری کند که ایثار و از خودگذشتگی تنها در میدان نبرد نظامی خلاصه نمیشود، بلکه در پشت جبههها، زنانی بودند که با فداکاریهایشان پایههای مقاومت را مستحکم کردند. به همین دلیل، این اثر نه تنها برای علاقهمندان به تاریخ جنگ، بلکه برای همه کسانی که به دنبال آشنایی با نقش زنان در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران هستند، میتواند الهامبخش باشد.
ادامه روایتهای کتاب «من مرد این خانهام» به زندگی بعد از جنگ زهرا قیداری اختصاص دارد. یکی از نکات اینبخش از مطالب کتاب، نحوه کنار آمدن شخصیت اصلی با غم از دست دادن همسر و برادر است. قیداری که در دوران جنگ در سختترین شرایط همراه با همسرش در جبهههای نبرد بوده، بعد از شهادت همسرش، باید زندگی جدیدی را آغاز کند. در این مسیر، او به مسئولیتهای خود در قبال فرزندان و جامعه بیشتر واقف میشود و با عزمی راسخ به تربیت فرزندانش ادامه میدهد. این بخش از کتاب نشاندهنده عمق عشق او به خانواده و همچنین تعهدش به آرمانهای انقلابی و اسلامی است.
قیداری که در زمان جنگ بیشتر وقت خود را در بیمارستانها و مراکز پشتیبانی میگذرانده، پس از جنگ به فعالیتهای اجتماعی خود ادامه میدهد و در بسیاری از مراسمهای مربوط به بزرگداشت شهدا و جنگ شرکت میکند. این روایتها بر این نکته تأکید دارند که زندگی پس از جنگ نیز پر از چالشها و فداکاریها است. قیداری نه تنها باید با از دست دادن عزیزان خود کنار بیاید، بلکه باید بتواند با تمام دشواریها، به زندگی خود ادامه دهد و همچنان الگوی استقامت و صبر برای دیگران باشد.
نویسنده اثر، در «من مرد اینخانهام» به تأثیرات روانی جنگ بر زنان و مادران شهدا اشاره میکند. این زنان که نه تنها شاهد شهادت عزیزانشان بودهاند، بلکه خود نیز بهطور مستقیم در شرایط دشوار جنگ حضور داشتهاند، از نظر روانی نیاز به پشتیبانی و حمایت دارند. کتاب از طریق داستان زندگی زهرا قیداری، به این نکته توجه دارد که جامعه چگونه باید به این زنان توجه و از آنها حمایت کند تا بتوانند همچنان به ایفای نقشهای اجتماعی و خانوادگی خود ادامه دهند. مسیح عطایی تلاش کرده از خلال داستان یک فرد، چهرهای گستردهتر از زنان ایثارگر آن دوران را به تصویر بکشد و به مخاطب این پیام را منتقل کند که ایثارگری و از خودگذشتگی در هر مرحلهای از زندگی میتواند به شکلهای مختلفی ظاهر شود.
از دیگر بخشهای تأثیرگذار این کتاب، روایات مربوط به نحوه برخورد فرزندان قیداری با شهادت پدرشان است. زهرا قیداری با دقت و حساسیت، سعی کرده فرزندانش را به گونهای تربیت کند که آنها نیز به ارزشهای اسلامی و انقلابی پایبند باشند. این بخش از کتاب نشان میدهد چگونه مادران شهدا، پس از جنگ، علاوه بر وظایف عادی خود، نقش مهمی در تربیت نسل جدیدی از جوانان دارند که باید میراثدار ارزشهای انقلاب و جنگ باشند.