اردبیل ـ داستان‌سرای پارس‌آبادی گفت: باید اعتراف کرد که فقدان برنامه‌ریزی باعث شده که جوانان به سمت و سوی فیلم‌هایی بروند که از روی داستان‌های دول غربی ساخته شده‌اند.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها؛ سولماز پور نعمت: در ادامه تکمیل پرونده «نشستی با اهل قلم» مجالی فراهم شد تا نسبت به معرفی اهل قلم سطح استان بپردازیم که در ادامه مخاطبین خبرگزاری مهر را به مطالعه گفت‌وگوی صمیمی با «سهراب آدیگوزلی»، داستان‌نویس اهل شهرستان پارس آباد دعوت می‌کنیم.

«سهراب آدیگوزلی»، کارمند بازنشسته شرکت برق آذربایجان و عضوی از «ایل شاهسون مغان» است و از وی یک کتاب بنام «دشت مغان» در سال ۶۵ منتشر شده است. ایشان علاوه بر تحقیقات منطقه‌ای، داستان سرای متبحری است که با قلم شیوا و روان آداب و سنن «ایل شاهسون» را به قلم کشیده است.

آدیگوزلی در گفت‌وگو با خبرنگار مهر، انگیزه خود از نشر کتاب «دشت مغان» را شناسایی تاریخ، جغرافیا و روی هم رفته فولکلور «دشت مغان» عنوان و اظهار کرد: با نوشتن این کتاب خواستم تلنگری به فرهیختگان «دشت مغان» زده باشم تا صاحبان قلم در منطقه دست به قلم شوند و بر کتابت این منطقه غنی و در عین حال فقیر همت بگمارند.

این محقق اهل پارس آباد با اشاره به اینکه استقبال از کتاب «دشت مغان» در دهه شصت به علت اولین تجربه این شهرستان خیلی شگرف بود تصریح کرد: بعدها با همین عنوان، کتاب‌های قطوری از طرف نویسندگان شهرستان منتشر گردید. خیلی از این نویسندگان در نشریات اذعان نمودند که کار بنده در نشر کتاب باعث شد تا جوانان فرهیخته به نشر مورد مشابه تشویق و ترغیب شوند.

وی در ارتباط با انتشار داستان‌های سریالی در نشریات شمال‌غرب کشور بیان کرد: بنده نزدیک به سیصد موضوع و در مجموع هزار بار داستان‌های بنده به چاپ رسید که بیش از ۱۳ نشریه داستان‌های بنده را پوشش و منتشر می‌کردند در برخی از نشریات داستان‌های بنده به تکرار چاپ گردیده است که این موضوع استقبال خوانندگان را می‌رساند.

این داستان سرا به خاطره‌ای از استاد «عزیزاله قلمی» نویسنده فقید دشت «مغان» اشاره کرد و گفت: طبق روایت برادرزاده استاد «قلمی»، وی در هنگام مرگ قلم بنده را تمجید نموده و گفتند: «من می‌روم و خیلی خوشحالم سهراب آدیگوزلی هست و می‌نویسد و عالی می‌نویسند. امیدوارم نسل جدید جای ما را در داستان سرایی بگیرند.»

وی با بیان اینکه علت روی آوردن بنده به داستان نویسی انتقال فولکلور و فرهنگ ایل «شاهسون مغان» در قالب داستان به نسل‌های آینده همراه با ادبیات سلیس و دلنشین بود خاطرنشان کرد: سبک داستان بنده رئال و واقعیت است. البته تخیل هم در قالب رئال اهمیت دارد.

ملتی که داستان نخواند نمی‌تواند ادبیات را غنا ببخشد

سهراب آدیگوزلی نقش داستان را در پیشرفت و تعالی ارزش‌ها پر اهمیت دانست و ادامه داد: ملتی که از داستان خوانی دوری کند نمی‌تواند ادبیات را غنا ببخشد و ملت بدون ادبیات هم به پیشرفت صنعتی و تکنولوژیکی پایدار نائل نمی‌گردد.کما اینکه انقلاب صنعتی قرن هجدهم و نوزدهم اروپا ریشه در رنسانس ادبی قرن پانزدهم داشت.

وی در ادامه گفت: ماهیت داستان غالباً با پرورش ارزش‌های انسانی اعم از مهرورزی، ارتقای اخلاق، نوع دوستی، مهمان نوازی، شجاعت و امانت داری و سایر کمالات انسانی سروکار دارد. از طرف دیگر عشایر با ایل تعریف می‌گردد که ایل رمز وحدت و یکپارچگی است.

آدیگوزلی با بیان اینکه بنده احساس کردم با پتانسیلی که از حیات ایل دارم می‌توانم با رویکرد نگاه ایلی، داستان‌هایی بقلم آورم و مخاطبان را از این طریق به حفظ و ارتقای ارزش‌های انسانی تشویق و ترغیب نمایم افزود: چنانکه در جوامع عشایری نرخ طلاق تقریباً صفر و نرخ ازدواج پایدار در بالاترین سطح ممکن بود.

وی افزود: عشایر مهمان پذیراترین قشر جامعه از پیدایش تاریخ بود. مردان و زنان در ایل با ازدیاد سن و سال منزلت بیشتری داشتند. در ایل سالمندان را به خانه سالمندان نمی‌سپردند بلکه از تجارب آنها بهره می‌بردند و همین خصلت والای انسانی بنده را ترغیب می‌نمود که به جای پرداختن به حیات ماشینی به سراغ حیات «ایل» بروم.

آدیگوزلی دلیل استفاده از کلمات اصیل در داستان‌های خود را اصالت «ایل» عنوان کرد و گفت: بنده در نوشتن داستان از هیچ استاد فنی بهره نگرفته‌ام. اما تحت تأثیر قلم، بیان، گفتار، پندار و کردار ابرمرد عشایر «محمد بهمن بیگی قشقایی» بوده‌ام.

وی تصریح کرد: به راستی اگر «محمد بهمن بیگی» نبود یا اینکه ایشان مدیرکل تعلیمات عشایر ایران نبود و بنده در مجموعه ایشان در تعلیمات عشایر درس نمی‌خواندم و چشمان عاشق پیشه وی را نمی‌دیدم و آغوش گرم آن فقید سعید را در تن و روح ام حس نمی‌نمودم، بی تردید من این سهراب نبودم.

وی با بیان اینکه معلم بنده دکتر «امراله یوسفی قشقایی» در تکوین شخصیت بنده تأثیر شگرفی داشته است اظهار کرد: بنده غیر از قلم «محمد بهمن بیگی» در کتاب‌های بی نظیر ایشان همچون «بخارای من ایل من»، «قسم به اجاق ات اگر قره قاچ نبود» و… بنده قلم برتر دیگری نمی‌بینم.

این داستان سرای «ایل شاهسون» با اشاره به اینکه نوع داستان نویسی و میزان علاقمندی یک ملت به داستان، رشد و پویایی یک ملت را تعیین می‌نماید افزود: چون همه فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی تحت تأثیر انواع داستان‌ها تهیه می‌شوند. یعنی داستان مقدمه‌ای برای سمت و سو دادن به رشد یک ملت بشمار می‌رود.

جای خالی داستان‌های بومی و محلی در فیلم‌ها

وی به برنامه‌ریزی مسئولان فرهنگی برای سمت و سو دادن نسل جوان به داستان سرایی تاکید و خاطر نشان کرد: ایجاد اشتیاق در نسل جدید باعث می‌شود تا داستان‌های زیاد و با کیفیت نوشته شوند و فیلم سازان را تشویق کنند تا در این راستا فیلم بسازند.

وی با بیان اینکه فیلم سازان کشور و به تبع آن استان از داستان‌های بومی و محلی استقبال نمی‌کنند ادامه داد: برای نمونه بنده هزار بار داستان «ایلی و مملو» از فولکلور را به سطح نشریه و مطبوعات کشاندم اما ببینیم که چند فقره آن به صحنه رفته است. همه آنها در لابلای مجله‌ها ماندند و اکران نشدند.

این نویسنده با بیان اینکه جوانان ناخودآگاه و در ضمیر خود به داستان علاقمند هستند افزود: نمی‌شود گفت نسل جدید به داستان علاقه ندارند. بلکه باید اذعان نمود که فقدان برنامه‌ریزی باعث شده که جوانان به طرف فیلم‌هایی بروند که از روی داستان‌های دول غربی ساخته شده اند.

وی با تاکید بر اینکه در دنیای امروزی داستان در قالب فیلم‌های تلویزیونی سیر می‌شوند خاطر نشان کرد: در دنیای امروزی نباید انتظار داشته باشیم که همه مردم کتاب داستانی بخوانند. چون به مدد دنیای مدرن همان کتاب‌ها در قالب فیلم و از تلویزیون و امثال آن نگریسته می‌شوند.

به گزارش خبرنگار مهر، داستان در تربیت نوجوانان و جوانان امروزی بی تأثیر نیست و برای جلوگیری از نهادینه شدن فرهنگ بیگانه در جامعه، مسئولان باید برنامه‌ای اتخاذ کنند تا داستان‌های تولیدی نویسندگان محلی به سهولت در دسترس خوانندگان قرار گیرد.‌