اي اهل حرم ! ميرعلمدار نيامد...
سقاي حسين ، سيد و سالار نيامد...
آمده اند تا غريبانه ترين زمزمه هاي خود را
در فراق آشناترين غريب تاريخ
سر دهند...
گل سرخ و سپيد كوچك ما - اصغر ما ، شهيد كوچك ما
كاش بوديم و سر و ديده و دستي چو ابوالفضل ( ع )
مي فشانديم سبك تر زكف " آب " ، برايت ...
اي ساقي سرمست ز پا افتاده
دنبال لبت ، آب بقا افتاده
مشك و علم و دست ، سه حرف عشق است
افسوس ، زهم اين سه جدا افتاده ...
امروز ، حرم ، صفاي حسيني داشت ...
خوشا به حال شهيدان كه در كنار تواند...
كوچكم ، قلب نوجوان دارم
راهي اما به آسمان دارم
اين فوج بي قرار ، عزادار كيستند ؟
كربلا در كربلا مي ماند اگر زينب نبود...