به گزارش خبرگزاری مهر، به تازگی کتاب «تاریخ جامع مشایخ دهلی» که حاصل تلاش پروفسور شریف حسین قاسمی، استاد ممتاز زبان فارسی در هند است با نظارت مهدی خواجه پیری رئیس مرکز بینالمللی میکرو فیلم نور توسط انتشارات این مرکز در دهلی منتشر شد.
این اثر تاریخی و عرفانی بر اساس حدود پنجاه منبع معتبر از زبانهای فارسی، اردو و انگلیسی تدوین شده و به زندگی و احوال ۳۵۳ عارف و صوفی از سلسلههای گوناگون میپردازد که از دوران تأسیس حکومت مسلمانان در دهلی تا اوایل قرن بیستم میلادی در این شهر تاریخی به فعالیتهای علمی و معنوی مشغول بودهاند.
از مهمترین ویژگیهای این کتاب تأکید بر ارتباط تاریخی میان صوفیان هندی و ایرانی است. منابع عرفانی نشان میدهند که عرفای هند، به واسطه جهانگردان، تجار و مریدانی که از ایران به هند میآمدند، با تحولات عرفانی آن دیار آشنا میشدند و تأثیرات ژرفی از عرفای ایرانی میپذیرفتند. آثاری چون ملفوظات شیخ ابوسعید ابوالخیر، رساله ابوالقاسم قشیری و مثنوی مولانا جلالالدین بلخی از جمله منابعی بودند که در میان عرفای هند بهطور گسترده مطالعه میشدند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«با تأسیس نخستین حکومت مسلمانان در هند به فرمانروایی سلطان قطبالدین ایبک در سال ۶۰۲ هجری (۱۲۰۶ میلادی) و انتخاب دهلی به عنوان پایتخت، این شهر به مرکزیت علما، مشایخ و هنرمندان مسلمان تبدیل شد و تا اواخر قرن نوزدهم میلادی همچنان این نقش برجسته را حفظ کرد. خواجه قطبالدین بختیار کاکی اوشی، از عارفان بزرگ سلسله چشتیه و خلیفۀ حضرت خواجه معینالدین چشتی، از نخستین کسانی بود که با حضور خود در دهلی، این شهر را به کانونی برای عرفان و تصوف تبدیل کرد. او و دیگر مشایخ سلسلههای چشتی، سهروردی، قادری، فردوسی و نقشبندی، خانقاههایی در این شهر بنا نهادند و تعالیم خود را به جامعه ارائه کردند.
افزون بر این، مشایخ نامآور از سرزمینهای فارسیزبان، از جمله ایران، به دهلی آمدند و در کنار مشایخ هند به نشر تعالیم عرفانی و اسلامی پرداختند. چهرههایی چون شیخ نورالدین مبارک از غزنه، خواجه محمد باقیبالله نقشبندی از کابل، شیخ بدرالدین فردوسی از سمرقند و شیخ نظامالدین از شیراز با حضور خود در دهلی، بر غنای علمی و عرفانی این شهر افزودند. به گفته عصامی در مثنوی فتوحالسلاطین، دهلی به مثابه کعبهای برای اهل علم و دیاری برای دارالاسلام گشته بود.»
نگارنده، در کتاب «تاریخ جامع مشایخ دهلی» یکی از دلایل ترویج زبان فارسی در هند را برگزاری مجالس عرفا به زبان فارسی میداند که به روابط فرهنگی با ایران و گسترش جهان فارسی کمک بسیاری کرد. فعالیتهای عرفا در هند، بهویژه در دهلی، فضایی آکنده از مسالمت و حسن خلق ایجاد کرد و آموزههای اخلاقی و حسن سلوک را به عنوان محور تعالیم خود قرار دادند. این رویکرد موجب شد که حتی غیرمسلمانان نیز در مجالس ارشاد آنان حضور یابند. این حضور و همنشینی، زمینهای برای هماهنگی و تعامل میان پیروان مذاهب گوناگون فراهم آورد که در نهایت به شکلگیری فرهنگی مشترک انجامید؛ فرهنگی که امروزه به نام «فرهنگ هند و ایران» شناخته میشود.