غرب از اختلافات و تنش‌های بین کشورهای عربی برای تقویت نفوذ نظامی، اقتصادی و سیاسی خود در منطقه بهره می‌برد، و این امر وابستگی بیشتر کشورهای عربی به قدرت‌های غربی را موجب می‌شود.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از وبگاه الرای، بهره‌برداری غرب از اختلافات بین کشورهای عربی نقش تعیین‌کننده‌ای در تقویت نفوذ قدرت‌های بزرگ به‌ویژه آمریکا در منطقه داشته است.

غرب با دامن زدن به این اختلافات و حفظ فضای تنش بین کشورهای عربی، توانسته است از طریق راهکارهایی همچون ایجاد پایگاه‌های نظامی، تشدید مسابقه تسلیحاتی و تسلط بر تصمیم‌گیری‌های سیاست خارجی این کشورها، منافع خود را تأمین کند.

این مقاله، به بررسی نحوه بهره‌برداری غرب از این تنش‌ها و شیوه‌های استفاده از این وضعیت برای تحقق اهداف بلندمدت خود می‌پردازد.

۱. پایگاه‌های نظامی و تقویت نفوذ نظامی در منطقه

اختلافات مرزی و تنش‌های سیاسی میان کشورهای عربی، زمینه‌ساز ساخت پایگاه‌های نظامی غرب در منطقه با توجیه تأمین امنیت شده است. به عنوان مثال، تنش میان کشورهای خلیج فارس همچون عربستان و قطر، به تقویت حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس منجر شده است.

آمریکا با احداث پایگاه‌های متعدد در بحرین، قطر و عربستان، ضمن تقویت نفوذ مستقیم در قلب منطقه، کنترل گذرگاه‌های مهم دریایی را در اختیار دارد.

همچنین، قدرت‌های بزرگ از اختلافات میان مراکش و الجزایر بر سر مسئله صحرای غربی بهره می‌برند. هر دو کشور برای تأمین امنیت خود به متحدان غربی (به‌ویژه آمریکا و فرانسه) و روسیه وابسته‌اند و این امر باعث شده است که قدرت‌های غربی از طریق حمایت‌های نظامی و دیپلماتیک نفوذ خود را گسترش دهند.

۲. مسابقه تسلیحاتی

افزایش تنش‌ها میان کشورهای عربی، منطقه را به مسابقه‌ای بی‌سابقه در خرید تسلیحات سوق داده که مستقیماً به نفع اقتصاد غرب است. هرچه این تنش‌ها و احساس ناامنی بین کشورها بیشتر می‌شود، بودجه نظامی آن‌ها افزایش یافته و واردات سلاح‌های غربی بیشتر می‌شود. به عنوان مثال، مراکش و الجزایر با تخصیص بودجه‌های عظیم نظامی به دنبال تقویت نیروهای مسلح خود در مقابل تهدیدات همسایگانشان هستند.

در این میان، آمریکا بزرگ‌ترین بهره‌بردار از افزایش فروش تسلیحات است. شرکت‌های تسلیحاتی آمریکایی مانند «لاکهید مارتین»، «بوئینگ» و «ریتون» تأمین‌کنندگان اصلی تسلیحات در منطقه هستند. این معاملات، علاوه بر تقویت اقتصاد آمریکا، به تحکیم سلطه نظامی غرب در منطقه نیز منجر می‌شود.

۳. استهلاک منابع و تشدید وابستگی اقتصادی و سیاسی

ادامه اختلافات و مسابقه تسلیحاتی بین کشورهای عربی به استهلاک منابع آن‌ها منجر شده و این کشورها را به سوی درخواست حمایت مالی، تکنولوژیکی و سیاسی از غرب سوق می‌دهد.

به عنوان مثال، برخی کشورهای عربی برای تأمین بودجه قراردادهای نظامی به سمت اخذ وام از غرب روی آورده‌اند که این امر وابستگی اقتصادی آن‌ها را تشدید می‌کند.

این وابستگی اقتصادی به غرب، اتخاذ تصمیمات مستقل سیاسی را برای کشورهای عربی دشوار می‌سازد. آن‌ها برای حفظ ثبات داخلی و توازن قدرت در منطقه، نیازمند حمایت غربی هستند که این امر حاکمیت آن‌ها را تضعیف کرده و وابستگی به تصمیم‌گیری‌های غربی را افزایش می‌دهد.

۴. کنترل در سیاست خارجی

اختلافات میان کشورهای عربی، توان غرب را در اعمال نفوذ بر سیاست خارجی آن‌ها افزایش می‌دهد. غرب با ایفای نقش میانجی در حل بحران‌های عربی، عملاً مذاکرات را به نحوی هدایت می‌کند که در راستای منافع خود باشد.

برای مثال، در بحران خلیج فارس بین قطر و چهار کشور عربی (عربستان، امارات، بحرین و مصر)، آمریکا با مداخله در نقش میانجی، شرایطی را اعمال کرد که هم‌راستا با استراتژی‌های خود در منطقه بود.

همین روند در اختلافات میان مراکش و الجزایر نیز دیده می‌شود؛ غرب با ایفای نقش میانجی، فرصت هدایت سیاست‌ها به نحوی که تأمین‌کننده منافع استراتژیک خود باشد را فراهم می‌آورد.

۵. تضعیف اتحادهای منطقه‌ای

اختلافات کشورهای عربی به فروپاشی و تضعیف اتحادهای منطقه‌ای مانند اتحادیه مغرب عربی و شورای همکاری خلیج فارس منجر شده و به نفع غرب است که ترجیح می‌دهد با کشورهای عربی به‌صورت جداگانه تعامل کند؛ زیرا در این حالت می‌تواند فشار بیشتری به هر کشور وارد کرده و امتیازات اقتصادی و سیاسی بیشتری کسب کند. هر چه این اتحادها ضعیف‌تر شوند، فرصت بیشتری برای نفوذ غرب فراهم می‌شود و منافع اقتصادی آن‌ها بدون مواجهه با جبهه‌ای عربی تحقق می‌یابد.

نتیجه‌گیری

ادامه اختلافات بین کشورهای عربی، مستقیماً به نفع غرب است؛ زیرا حضور نظامی آن‌ها را تقویت کرده، فروش تسلیحات را افزایش داده، منابع منطقه را استهلاک کرده و سیاست خارجی کشورهای عربی را در راستای منافع غرب هدایت می‌کند. در این شرایط، کشورهای عربی کمتر قادر به توسعه مستقل خود خواهند بود، در حالی که غرب همچنان به تقویت هژمونی و تحقق منافع اقتصادی و استراتژیک خود ادامه می‌دهد.