علمای عامه و خاصه خطبه فدکیه حضرت زهرا علیها السلام را نقل کرده‌اند و از نظر سند و نقل، انحصار به شیعه ندارد.

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: ایام فاطمیه بیش از هر روز و شب دیگر، دل‌های شیعیان و محبان خاندان عصمت و طهارت به بانوی دو عالم می‌اندیشد و در سیره آن بانوی یگانه تأمل می‌کند. فردا سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و پسندیده است در این شب، بیش از پیش به سیره فاطمی توجه نمود.

اندیشمندان و عالمان مسلمان هر کدام بخشی از سیره حضرت فاطمه زهرا (س) را مورد توجه قرار داده‌اند و آن را تبیین کرده‌اند. امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که پس از درگذشت علامه سیدعبدالحسین شرف‌الدین، رهبری دینی و اجتماعی مردم صور و پس از آن شیعیان لبنان را برعهده گرفت در مقاطع گوناگون و با استفاده از فرصت مناسبت‌های دینی و آئینی تلاش می‌کرد ضمن آشنایی طبقات مختلف مردم شیعه لبنانی با اعتقادات دینی و مذهبی، یاری کننده آنها در موج‌های سنگین تبلیغاتی ادیان و مذاهب دیگر باشد.

امام موسی صدر بر کتاب فاطمة الزهرا (س) وتر فی غمد، نوشته استاد سلیمان کتانی. امام صدر در این مقدمه به بررسی شخصیت فاطمه زهرا (ع) پرداخته است. او در این باره می‌گوید:

«فاطمه جوان می‌خواهد در جهاد پدرش شرکت جوید. از این‌رو، مخلصانه درصدد برمی‌آید تا کمبود عاطفی پدر را که از دست دادن پدر و مادرش در دوران کودکی موجب آن شده بود، پر کند؛ کمبودی که پیامبر (ص) را می‌آزرد و بر دل نازک و مشتاق محبت و شیفته عاطفه او پدیدار می‌گردید. پیامبر برای تحقق رسالت سنگین خویش و نیز در رویارویی با محیط پر شقاوت خود، به مهربانی‌ها و ملاطفت‌های مادرانه بسیار نیاز داشت. آن حضرت این همه را در وجود فاطمه (س) پیدا می‌کرد. در تاریخ تنها نشان اندکی از این حالت‌های مادرانه فاطمه ثبت شده است. اما همین چند مورد اندک به‌خوبی بیانگر موفقیت حضرت فاطمه بود که توانست پدر خود محمد (ص) را از جنبه عاطفی غنی سازد و بدون شک او را برای به دوش کشیدن بار بزرگ رسالت‌ِ خویش یاری کرد. تاریخ این مواضع را وقتی تأ‌کید می‌کند که می‌بینیم مکرراً از قول پیامبر (ص) نقل می‌شود که «فاطمه (س) مادر من است.» نیز می‌بینیم پیامبر با او چنان رفتاری دارد که گویا با مادرش رفتار می‌کند. بر دستان او بوسه می‌زند و وقتی از سفری به مدینه بازمی‌گردد، نخست به دیدار او می‌شتابد و هنگام عزیمت به جنگ‌ها و مسافرت‌ها با او وداع می‌گوید و گویی از این چشمه بی‌زوال، عاطفه‌ای بی‌کران برای سفر خود برمی‌دارد.

از سوی دیگر، درمی‌یابیم که احساس پدری در پیامبر در پیوندهایش با فاطمه تجسم می‌یابد. وقتی به مردم فرمان داده می‌شود که پیامبر (ص) را با لقب «رسول‌الله» خطاب کنند و فاطمه (س) از این فرمان تبعیت می‌کند، آن حضرت وی را از این کار بازمی‌دارد و به دختر خود می‌گوید که وی را مانند گذشته با لفظ «پدر» خطاب کند. همچنین، در تاریخ زندگی پیامبر می‌خوانیم که آن حضرت به هنگام برخورد با خستگی و اندوه‌های بزرگ، بسیار به نزد فاطمه (س) می‌رفت. وقتی در جنگ‌ها زخم برمی‌داشت، یا هنگام گرسنگی و فقر و یا هنگامی‌که مهمانی بر او وارد می‌شد، تنها به خانه فاطمه می‌رفت. از یک‌سو، حضرت فاطمه مانند مادری مهربان به او ملاطفت و رسیدگی می‌کرد، بر زخم‌هایش مرهم می‌نهاد و دردهایش را سبک می‌کرد و، از سویی دیگر، همچون دختری کمر به خدمت و اطاعت از پدر می‌بست و احتیاجات او را رفع می‌کرد. بدین‌گونه، نقش بسیار برجسته و عظیم فاطمه (س) در زندگی رسول‌خدا را درمی‌یابیم.»

نقل خطبه فدکیه اختصاص به شیعه ندارد

یکی از شخصیت‌هایی که توجه ویژه‌ای به سیره حضرت صدیقه طاهره داشت و در سخنرانی‌ها و مکتوبات مختلف از آن حضرت یاد کرده است، مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی است.

آیت الله مجتبی تهرانی یکی از دوره مهم در زندگانی حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را پس از رحلت پیامبر اعظم (ص) می‌داند.

آیت الله تهرانی درباره خطبه فدکیه که پس از رحلت پیامبر و توسط حضرت زهرا بیان شد می‌گوید: «علمای عامه و خاصه خطبه حضرت زهرا علیها السلام را نقل کرده‌اند و از نظر سند و نقل، انحصار به شیعه ندارد. ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج‌البلاغه در ذیل نامه امام علی علیه السلام به عثمان بن حنیف که در آن به مسئله فدک اشاره کرده است این خطبه را با اسناد گوناگون و معتبر از نظر عامه نقل می‌کند.
ابن ابی الحدید می‌گوید: من این خطبه را از طریق عامه نقل می‌کنم و به منابع شیعی آن کار ندارم. در عبارت ابن ابی الحدید آمده است: «وَ اعْلَمْ اِنَّما نَذْکُر فی هذَا الْفَصْل مارواهُ الرِّجالُ الحَدیثِ وَ ثِقاتُهمْ وَ ما اَودَعَه اَحمَدُ بن عَبدالْعَزیزِ الْجوهَری فی کِتابِهِ …». جوهری نیز این خطبه را در کتاب سقیفه و فدک آورده است. او نیز مورد وثوق و از علمای بزرگ اهل سنت است که خیلی هم از او تجلیل می‌کنند.البته این خطبه در منابع شیعی مثل بحارالانوار مرحوم مجلسی، احتجاج طبرسی، بلاغات النّساء الشّافی، دلایل الامامه، الطّرائف، کشف الغمه و… نیز آمده است. در مورد نحوه ایراد خطبه از نظر شرایط زمانی و مکانی و دیگر مسائل در مقدمه خطبه آمده است: «رُوِی عَبْدُاللّهِ بنِ حَسَن بِاِسْنادِهِ عَنْ آبائِه لَمّا أَجْمَعَ [۲] اَبُوبَکْرٍ وَ عُمَرٍ عَلی مَنْعِ فاطِمَةَ فَدَکاً وَ بَلَغَها ذلِکَ». عبدالله بن حسن مثنی از پدران بزرگوارش روایت می‌کند: زمانی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند که مانع رسیدن فدک به حضرت زهرا علیها السلام شوند، این خبر که به حضرت زهرا علیها السلام رسید، «لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأْسِها». لاث به معنی پیچیدن است. در آیۀ شریفه هم آمده است: «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ» «روسری هایشان را طوری روی سر بیندازند که سینه را بپوشاند». حضرت زهرا علیها السلام برخاستند و خمار را بستند. از لفظ خمار هم معلوم می‌شود که حضرت طوری آن روسری را به کار برده بودند که روی گردن و سینه ایشان پوشیده شده بود. «وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها». جلباب نوعی پوشش سراسری بوده که روی لباس‌ها می پوشیده اند؛ شاید چیزی شبیه عبای امروز یا پیراهن بلند عربی باشد. حضرت آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افکندند که محیط بر تمام بدن ایشان بود.«وَ أَقْبَلَتْ فی لُمَّةٍ (یا لمةٍ) مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها». حضرت زهرا علیها السلام همراه با گروهی که به اصطلاح هم سن یا هماهنگ یا از یاران و اعوان و خویشاوندان ایشان بودند حرکت کردند.
تا اینجا یکی از مسائل قابل توجه، مسئله پوشش حضرت است. ایشان برای وارد شدن در مسجد که مردان در آنجا حضور داشتند، این گونه خودشان را از نظر پوشش آماده کردند. نکتۀ دیگر، توجه به جماعتی است که آن حضرت را در حرکت به سمت مسجد همراهی کردند. احتمال زیاد دارد که منظور همراهان از این کار یاری حضرت زهرا علیها السلام باشد؛ همان طور که امروز اگر کسی برای حضور در مجلس احتجاج حرکت کند، گروهی از همفکرانش نیز او را همراهی می‌کنند. پس در این اقدام حضرت دو احتمال وجود دارد: اوّل آنکه شخصیت ظاهری ایشان محفوظ بماند، دوّم اینکه پیکره ظاهری حضرت هم در بین مردها نمایان نشود و در میان گروه زنان پوشیده بماند. «تَطَاُ ذُیُولَها». حضرت در راه رفتن، پا روی پایین لباسش می‌گذاشت. احتمال دارد از این عبارت اینطور برداشت شود که حضرت بر اثر ناراحتی با شتاب حرکت می‌کرد. اما در این جا به طور مسلّم منظور این است که لباس ایشان آنقدر بلند بود که گاه زیر پا قرار می‌گرفت و احتمال مذکور مورد قبول نیست؛ زیرا در ادامه همین عبارت آمده است: «ما تَخْرِمُ مِشْیَتُها مِشیَةَ رَسُولِ اللّه صلی الله…» راه رفتن حضرت هیچ کم از راه رفتن پیامبر اکرم نداشت. مشیة بر وزن فعله است که نوع و هیئت فعل را می‌رساند. یعنی روش راه رفتن حضرت هیچ از روش راه رفتن پدرشان کم نداشت و با همان عظمت و متانت و وقار رسول اکرم صلی الله… حرکت می‌کرد و همه آنچه را که شایسته یک زن است رعایت کرده بود.»