اروپا در دوره جنگ جهانی دوم، با آلمان نازی مماشات کرد و این منجر به تقویت ماشین جنگی آلمان شد، در موضوع تصرف کریمه، اروپا احساس می‌کند که مماشات کرده و همین مساله باعث پیشروی روسیه شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، کرسی ترویجی «تأثیر انتخابات آمریکا بر جنگ اوکراین و آینده نظم جهانی» در روز یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ به همت «گروه مطالعات انقلاب اسلامی» در محل «پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی» برگزار شد. در این نشست دکتر رضا انصاری به عنوان ارائه کننده و دکتر ابوالفضل عمویی به عنوان ناقد حضور داشتند.

دکتر رضا انصاری، به تازگی کتابی در رابطه با جنگ اوکراین و نظم جهانی نوشته است که در چند هفته آینده به زیور طبع آراسته خواهد شد.

دکتر انصاری در ابتدای بحث جنگ اوکراین را مواجهه رئالیستی بین غرب و روسیه معرفی کرد و هدف اصلی غرب را درگیر کردن روسیه در باتلاق جنگ اوکراین دانست تا به این وسیله روسیه تضعیف شود. بنابراین از ابتدا هدف این بود که روسیه درگیر جنگی فرسایشی شود و این جنگ به زودی تمام نشود.

نگرانی اروپا این است که سیاست مماشات (Appeasement) در مورد روسیه تکرار نشود. اروپا در دوره جنگ جهانی دوم، در زمینه اشغال لهستان با آلمان نازی مماشات کرد و این منجر به تقویت ماشین جنگی آلمان شد. همچنین در موضوع تصرف کریمه، اروپا احساس می‌کند که مماشات کرده و این باعث پیشروی روسیه شده است.

ترامپ به عنوان فردی که مسائل اقتصادی برایش موضوعیت دارد، بارها تأکید کرده که هزینه کردن برای جنگ اوکراین، هدر رفت منابع است. این نکته را هم باید در نظر داشت که اروپا روسیه را تهدید اصلی خود می‌داند و بنابراین هر نوع هزینه‌ای را مجاز می‌داند. اما این ضرورت و تهدید برای آمریکا وجود ندارد. زیرا تهدید اصلی را چین تلقی می‌کند و از سوق دادن روسیه به جنگ اوکراین، فقط مهار روسیه را دنبال می‌کرد. غرب با روسیه توافق کرده بود که ناتو به مرزهای روسیه نزدیک نشود. اما عامدانه موضوع عضویت اوکراین در ناتو را مطرح کرد تا روسیه در موضع انتخاب سخت قرار گیرد.

با این حال ترامپ جنگ اوکراین را بیهوده می‌داند و معتقد است که با شناختی که از پوتین دارد جنگ را به سرعت تمام می‌کند. احتمالاً نظر وی این است که اوکراین یک امتیاز (احتمالاً دادن بخشی از سرزمین) به روسیه بدهد و جنگ به پایان برسد. پوتین نیز احتمالاً از این توافق استقبال می‌کند.

این سیاست جدید آمریکا در دوره ترامپ باعث می‌شود که اروپا به سمت موازنه قوا پیش برود. در این صورت آلمان به سمت افزایش قدرت نظامی حرکت می‌کند و همین موضوع باعث افزایش بودجه نظامی سایر کشورها همچون فرانسه و انگلیس می‌شود.

یکی از موضوع‌هایی که دکتر رضا انصاری به آن اشاره کرد، وقوع جنگی غیرمنتظره در اروپا بود. جمع‌بندی اروپایی‌ها این بود که دوره جنگ در اروپا به سر رسیده و اگر جنگی هم در جهان رخ دهد در خاورمیانه خواهد بود. به همین دلیل حاضر شد سرمایه‌گذاری عظیمی برای خط لوله «نورد استریم» (Nord Stream) انجام دهد. اما بر خلاف تمام محاسبات، این جنگ رخ داد. اکنون اروپا باید تصمیم بگیرد که چگونه ادامه جنگ را مدیریت کند و با توجه به اینکه آمریکا احتمالاً از جنگ کناره می‌گیرد، اروپا باید به دنبال یارگیری جدید باشد. یکی از گزینه‌ها سپردن نقش بیشتر به ترکیه است. ترکیه پس از ناامیدی از پیوستن به اتحادیه اروپا به سمت تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای پیش می‌رود. اکنون اروپا نیاز دارد که ترکیه وارد جنگ شود و ممکن است برای ترغیب ترکیه به دخالت بیشتر در جنگ، حتی این کشور را به عضویت در اتحادیه اروپا درآورد. در این صورت با توجه به قدرت نظامی ترکیه و نفوذ فرهنگی ترکیه، معادلات در اتحادیه اروپا خیلی تغییر می‌کند.

اما ایران در این میان چه نقشی دارد؟ ایران یک قدرت منطقه‌ای مهم است و البته غرب این قدرت را به رسمیت نمی‌شناسد و تلاش می‌کند با تنبیه کردن، ایران را وادار به تغییر رفتار کند. مثلاً در موضوع سوریه و لبنان ایران را به مذاکرات راه ندادند و اجازه ندادند که ایران در این زمینه نقش‌آفرینی کند. اگر غرب زمانی ایران را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای به رسمیت بشناسد، در این صورت رفتار معقول‌تری در پیش خواهد گرفت. در موضوع پهپادها، اروپا حاضر نیست ایران را در قد و قواره فعلی به رسمیت بشناسد و بنابراین به جای گفتگو و تفاهم، روش تنبیه را در پیش می‌گیرد.

این موضوع را در تفاوت رفتار اروپا با ایران و روسیه می‌بینیم: صدراعظم آلمان بعد از دو سال با پوتین تماس گرفت و با او صحبت کرد. معنای این تماس این است که هرچند با هم در جنگ هستیم، اما به عنوان یک قدرت تو را به رسمیت می‌شناسم و حاضرم با تو گفتگو کنم. این وضعیت در مورد ایران برقرار نیست و اصولاً اروپا حاضر نیست ایران را به عنوان یک قدرت در نظر بگیرد که قابل گفتگوست. بلکه تلاش می‌کند با تنبیه، ایران را به آن جایگاهی که تصور می‌کند بازگرداند. این وضعیت، برای ایران و اروپا آسیب‌زاست. زیرا ایران را دچار تحریم و فشار می‌کند و اروپا نیز از نقش سازنده ایران برای حل مسائل محروم می‌شود. ایران علیرغم انکار اروپا، حقیقتاً یک قدرت منطقه‌ای است و می‌تواند در حل مسائل و چالش‌ها مؤثر باشد.

در نظم آینده جهان ایران به دنبال یک نظام چندقطبی است که قطب مسلط آن اروپا و آمریکا نباشند. به علاوه ایران وضعیتی را جستجو می‌کند که در آن جایگاه منطقه‌ای ایران به رسمیت شناخته شود.

پس از ارائه دکتر انصاری، ناقد بحث دکتر ابوالفضل عمویی به ارائه نقد خود پرداخت. «دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بین‌الملل» با نقد چینش مباحث ارائه شده، افزود: به نظرم می‌توانستیم از این بحث آغاز کنیم که ۱۰۰۰ روز پیش جنگی در اوکراین آغاز شده و این جنگ چه تحولاتی ایجاد کرده است؟ در پاسخ باید به این موضوع اشاره می‌شد که نظم جهانی‌ای که اکنون حاکم است چیست؟ جنگ اوکراین نظم کنونی را دگرگون نمی‌کند اما باعث می‌شود که متغیرهای تغییر نظم موجود سرعت بگیرند. نظم موجود، ظالمانه و انحصاری است و جایگاهی برای ایران قائل نیست. ایران به دنبال تغییر این نظم است تا این انحصار شکسته شود و عدالت با معنای انقلاب اسلامی جاری شود و ایران قدرت بازی بیشتری داشته باشد. در این نظم، غرب نابود نمی‌شود و کنار هم گذاشته نمی‌شود. اما جایگاهش تعدیل می‌شود.

عضو سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی به نشانه‌های تغییر نظم جهانی اشاره کرد: قبلاً منابع همیشه از شرق به غرب می‌رفت. اما اکنون این وضعیت برعکس شده است. آمریکا تبدیل به صادرکننده انرژی شده است. زیرا پس از قطع صادرات گاز روسیه به اروپا، ناچار اروپا به آمریکا مراجعه کرده و آمریکا با سرمایه اروپا توانسته تبدیل به صادرکننده انرژی شود. به خصوص با تشدید استخراج نفت شِل Shale oil و اقتصادی شدن آن، صادرات انرژی آمریکا افزایش یافته است. از طرف دیگر، روسیه برای فروش انرژی خود مجبور است که به چین نزدیک شود. بنابراین انرژی از آمریکا به اروپا و از روسیه به چین می‌رود و این باعث تشدید قطبی‌شدن جهان می‌شود. روسیه به چین؛ و اروپا به آمریکا وابسته‌تر شده است.

عمویی تأکید کرد در این وضعیت متغیر دیگری به نام ترامپ به قدرت می‌رسد و تغییراتی را ایجاد می‌کند. مثلاً بایدن همیشه از کارنامه اقتصادی خود دفاع می‌کرد که باعث کاهش بی‌کاری شده و به کسب و کارها پس از دوره جهان‌گیری کووید ۱۹ رونق داده است. اما ترامپ می‌گوید که این کاهش بی‌کاری برای مهاجران اتفاق افتاده نه مردم آمریکا. برای اینکه کاهش بیکاری واقعی رخ دهد باید مهاجرت محدود شود. به علاوه ترامپ معتقد است که باید تعرفه‌ها به خصوص تعرفه بر کالاهای اروپایی را تشدید کرد. نکته دیگر که به بحث ما مربوط می‌شود این است جنگ‌ها که هزینه زیادی برای آمریکا داشته را به پایان برساند. تاکنون آمریکا به میزان ۱۸۴ میلیارد دلار برای اوکراین هزینه کرده است. بایدن تلاش می‌کند در این دو ماه باقیمانده بخشی از دیون اوکراین را ببخشد و ۶ میلیارد دیگر به اوکراین کمک کند. بایدن تلاش می‌کند که معادله جنگ اوکراین حل نشود. بنابراین ۵ روز پس از انتخابات آمریکا مجوز بهره‌گیری از سلاح‌های آمریکایی برای حمله به عمق روسیه را صادر کرد. این اقدام تنش را بالا می‌برد و حل را دشوارتر می‌کند.

دکتر عمویی با یادآوری اینکه ترامپ ممکن است نتواند جنگ را با وضعیت فعلی به پایان برساند تصریح کرد گزینه دیگر ترامپ این است که از تأمین هزینه جنگ اوکراین کنار بکشد. در این صورت اروپا به دلیل ضعف اقتصاد، بیشتر به آمریکا وابسته می‌شود و سلاح‌های آمریکایی بیشتر فروش می‌رود. هدف قطعی آمریکا در هر صورت این است که روسیه پیروز نشود و به این وسیله تضعیف شود و با هرکدام از این دو سناریو، این هدف را پیگیری خواهد کرد.

رئیس‌جمهوری جدید ایالات متحده بیشتر علاقه‌مند است که جنگ را به پایان برساند تا به چین بپردازد. این موضوع مطلوب روسیه هم هست. زیرا روسیه خطای محاسباتی داشت و تصور نمی‌کرد که جنگ به این اندازه طولانی و عمیق شود و اگر روسیه شکست بخورد قدرت آن خیلی تضعیف می‌شود.

در ادامه حاضران هم نکات خود را بیان کردند و در پایان دکتر انصاری به سوالات پاسخ داد و مطالب خود را جمع‌بندی کرد.

دکتر رضا انصاری در پایان به این نکته اشاره کرد که ما در حوزه رسانه ضعیف عمل کردیم و این باعث شد که ما را در کنار روسیه قرار دهند. در حالی‌که چین بدون اینکه آماج حملات رسانه‌ای قرار بگیرد، بیشترین کمک را از نظر اقتصادی و شکست تحریم‌ها به روسیه انجام داده است.