۲۷ سال از شبی گذشته که قلب میلیون‌ها ایرانی با ۱۱ بازیکن در سیدنی می‌تپید. اما سرنوشت آن‌ها چه شد؟ دروازه‌بانی که رؤیاهای یک ملت را حفظ کرد و مدافعانی که دیوارهای زمین بودند، حالا کجا هستند؟

خبرگزاری مهر، گروه مجله - فاطمه برزویی: در فوتبال، گاهی یک شب می‌تواند به اندازه یک تاریخ حرف برای گفتن داشته باشد. هشتم آذر ۱۳۷۶، تیم ملی ایران در ورزشگاه «کریکت سیدنی»، در برابر ۹۰ هزار تماشاگر استرالیایی قرار گرفت؛ شبی که نفس‌های یک ملت را در سینه حبس کرد و در نهایت به یکی از یادماندنی‌ترین شب تاریخ فوتبال ایران تبدیل شد.

ماجرا از مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه آغاز شد. تیم ملی ایران پس از عبور از مرحله گروهی، در دور نهایی مقابل تیم‌هایی چون ژاپن و کره جنوبی شکست خورد و مجبور شد برای رسیدن به جام جهانی از پلی‌آف (مسابقاتی است که بعد از پایان فصل عادی لیگ برگزار می‌شود تا قهرمان یا برترین تیم مشخص شود) عبور کند. استرالیا آخرین مانع بود. در بازی رفت در تهران، ایران و استرالیا به تساوی ۱-۱ رسیدند. نتیجه‌ای که شانس استرالیا را برای بازی برگشت در سیدنی بیشتر می‌کرد. رسانه‌ها، کارشناسان و حتی بسیاری از هواداران، صعود استرالیا را قطعی می‌دانستند.

روز بازی رسید. هوای سیدنی گرم بود و استادیوم کریکت مملو از هواداران استرالیایی. فشار روانی روی تیم ایران به اوج رسیده بود. ترکیب ایران با حضور احمدرضا عابدزاده در دروازه، محمد خاکپور و افشین پیروانی در قلب دفاع، و ستاره‌هایی چون کریم باقری، علی دایی و خداداد عزیزی در خطوط میانی و حمله، آماده این نبرد سرنوشت‌ساز بود. استرالیا بازی را با تمام توان آغاز کرد. آن‌ها می‌دانستند که باید از همان ابتدا کار را تمام کنند. حملات پی‌درپی استرالیایی‌ها در نهایت در دقیقه ۳۲ نتیجه داد. «هری کیول»، ستاره جوان استرالیا، با یک شوت اولین گل را زد. ایران که برای دفاع آمده بود، به شدت تحت فشار قرار گرفت.

آغاز معجزه

با شروع نیمه دوم، در دقیقه ۴۸ گل دوم استرالیا را «اورلیک» وارد دروازه کرد. نتیجه ۲-۰ به نفع استرالیا و همین برای صعود آنها به جام جهانی کافی بود. تماشاگران استرالیایی جشن را آغاز کرده بودند، اما ایران هنوز کارش تمام نشده بود. دقیقه ۷۶ بود که ایران به بازی برگشت. «کریم باقری» با یک شوت تماشایی از درون محوطه جریمه، توپ را به تور دروازه استرالیا دوخت. نتیجه ۲-۱ شد و امیدها زنده شد. دقیقه ۷۹، تنها سه دقیقه بعد، «خداداد عزیزی» با یک فرار استثنایی، از بین مدافعان استرالیا عبور کرد و با ضربه‌ای دقیق توپ را وارد دروازه کرد. نتیجه ۲-۲ شد.

در ده دقیقه پایانی، استرالیا تمام تلاشش را برای زدن گل سوم به کار گرفت. توپ‌هایی به تیر دروازه برخورد کرد و چندین بار دفاع ایران تحت فشار قرار گرفت. اما عابدزاده، کاپیتان تیم، دروازه را بسته نگه داشت. در دقیقه ۹۰، سوت پایان بازی به صدا درآمد و ایران با قانون گل زده در خانه حریف، به جام جهانی پس از ۲۰ سال صعود کرد. در ایران، خیابان‌ها تا صبح غرق در شادی بود. مردم جشن گرفتند، شیرینی پخش کردند و صدای بوق ماشین‌ها به گوش می‌رسید. در ورزشگاه سیدنی، بازیکنان ایرانی اشک شوق می‌ریختند. آن‌ها نه تنها به جام جهانی صعود کرده بودند، بلکه قلب یک ملت را فتح کرده بودند. این فقط یک صعود نبود؛ یک معجزه بود، یک خاطره برای ابد.

۲۷ سال از شبی می‌گذرد که قلب میلیون‌ها ایرانی با یازده مرد در میدان سیدنی هم‌صدا می‌تپید. اما امروز، سرنوشت آن یازده قهرمان چه شده است؟ زندگی‌شان چگونه تغییر کرد؟ آن شب، دروازه‌بانی ایستاده بود که نه‌تنها توپ، بلکه رؤیای یک ملت را در دستانش نگه داشت. در خط دفاع، مردانی حضور داشتند که در برابر حریفان ایستادند.

۱۱ ستاره تاریخ ساز

وقتی به سرنوشت یازده قهرمان آن میدان نگاه می‌کنیم، مسیرهای متفاوت اما الهام‌بخشی می‌بینیم. «احمدرضا عابدزاده»، همان کسی که دروازه ایران را حفظ کرد و یکی از نمادهای اصلی صعود به جام جهانی ۱۹۹۸ شد. او پس از بازنشستگی از فوتبال، همچنان به فعالیت در این عرصه ادامه داد. مربیگری دروازه‌بانان، مدیریت در باشگاه‌ها، و حضور در برنامه‌های ورزشی، از او چهره‌ای ماندگار ساخت. امروز عابدزاده را می‌توان در جمع خانواده یا در حاشیه مستطیل سبز یافت. دستان او دیگر توپ نمی‌گیرند، اما قلب مردم هنوز او را به یاد دارد و چند سال قبل در نظرسنجی پیامکی برنامه «۹۰» با شرکت یک میلیون و ۸۰۲ هزار نفر با ۵۹ درصد آرا عنوان برترین دروازه‌بان پس از انقلاب را به دست آورد.

«افشین پیروانی» و «محمد خاکپور»، مدافعانی که دیوار دفاعی ایران را مستحکم کرده بودند، پس از دوران بازیکنی به مربیگری و مدیریت روی آوردند. پیروانی در پرسپولیس و تیم ملی نقش‌های کلیدی ایفا کرد و خاکپور نیز هدایت تیم ملی امید را بر عهده داشت و امروز در پروژه‌های مدیریتی و مشاوره ورزشی فعال است.

در کنار آن‌ها، «مهدی پاشازاده»، مدافع بلندقد، راهی مربیگری شد و در تیم‌های مختلف فعالیت کرد و کارنامه طولانی در این زمینه برای خود به وجود آورد. تیم‌هایی مانند شهرداری تبریز، آلومینیوم اراک، ماشین سازی و… «نعیم سعداوی»، دیگر مدافع تیم، در باشگاه فولاد خوزستان و نفت آبادان به مربیگری پرداخت و تلاشش را صرف آموزش فوتبال جوانان کرد هرچند که کمتر دیده شد. «حمید استیلی»، هافبک ایران، که در میانه میدان نقش کلیدی داشت، پس از بازنشستگی به مربیگری و مدیریت در فوتبال پرداخت. او هدایت تیم ملی امید و پرسپولیس را تجربه کرد و همچنان در فوتبال ایران حضوری فعال دارد.

«کریم باقری»، یکی دیگر از هافبک‌ها به گفته خودش از فوتبال فاصله گرفته و مشغول کارهای دیگر و رسیدگی به امور شخصی است. کارهایی که به فوتبال مربوط نمی‌شود. «مهدی مهدوی‌کیا»، ستاره سرعتی آن شب، پس از دوران بازیکنی به مربیگری پرداخت و امروز سرمربی فوتبال باشگاه الجزیره الحمراء در لیگ دسته دوم امارات است. «رضا شاهرودی» نیز، دیگر هافبک تیم، به مربیگری در تیم‌های پایه مانند کوثر لرستان و استیل آذین روی آورد و در توسعه فوتبال جوانان تلاش می‌کند.

اما در خط حمله، داستان‌های ویژه‌ای رقم خورد. «خداداد عزیزی»، ستاره‌ای که با فرارش گل دوم ایران را ساخت، پس از بازنشستگی به مربیگری و کارشناسی فوتبال پرداخت و در برنامه‌های تلویزیونی نیز حضوری پررنگ دارد. «علی دایی»، آقای گل سابق جهان، با پاس گلی که داد، نقش ویژه‌ای در صعود داشت و پس از دوران بازیگری به مربیگری و تجارت پرداخت.

آن شب فقط یک مسابقه فوتبال نبود؛ لحظه‌ای بود که تلاش و اراده نتیجه داد. آن یازده نفر، هر کدام امروز زندگی خود را دارند، اما کاری که در هشتم آذر انجام دادند، همچنان در یادها مانده است. آنها ثابت کردند که فوتبال غیر قابل پیش بینی است و می‌شود در سخت‌ترین و بدترین شرایط هم نتیجه را عوض کرد.