قم- انحراف در مسیر آب تالاب مَره با پخش سیلاب رودخانه شور طرح ناکارآمدی است که اگر در ادامه آب تالاب کاهش یابد، شاهد تشدید مناطق بحرانی و کانون‌های گردوغبار در استان خواهیم بود.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها - مهدی جعفری: تالاب مَره در میانه فلات خشک مرکزی ایران، مانند قلبی است که حیات را به رگ‌های زیست‌بوم بیابانی تزریق می‌کند. اما این قلب تپنده، اکنون در محاصره بحران‌هایی است که هر روز فشار بیشتری بر آن وارد می‌آورد.

از یک‌سو، قطع حقابه‌ها و مدیریت‌های ناپایدار و از سوی دیگر اجرای طرح‌هایی همچون «پخش سیلاب» که رگ حیات این تالاب را قطع می‌کند، نفس‌های «مره» را به شماره انداخته است.

خبرگزاری مهر در قم به منظور بررسی ابعاد مختلف طرح «پخش سیلاب رودخانه شور» و تأثیرات آن بر تالاب مره و همچنین اهمیت حفاظت از تالاب‌ها با محمود روح‌الله‌پور کارشناس منابع طبیعی و آبخیزی داری به گفتگو نشسته است.

این کارشناس منابع طبیعی و آبخیزداری استان قم در این گفتگو از بحران‌هایی سخن گفت که طرح «پخش سیلاب رودخانه شور» نه‌تنها تالاب مَره، بلکه زیست‌پذیری کل منطقه را تهدید می‌کنند. او تأکید می‌کند: «تالاب‌ها تنها منابع ذخیره آب نیستند؛ آن‌ها ستون فقرات اکوسیستم ما هستند، تخریب آن‌ها نه‌تنها تنوع زیستی، بلکه معیشت و سلامت مردم را نیز به خطر می‌اندازد».

روح‌الله پور به تبیین ابعاد بحرانی قطع حقابه‌های تالاب‌ها و تبیین کارکردهای زیست‌محیطی و اجتماعی تالاب پرداخته و بر ضرورت حفظ این پهنه‌های آبی کوچک تأکید می‌کند و هشدار می‌دهد: «ما نمی‌توانیم با دست‌اندازی به این پهنه‌های آبی، هزینه‌های بلندمدت سنگینی را به آیندگان تحمیل کنیم».

این کارشناس منابع طبیعی و آبخیزداری از همان ابتدا که مطالعات طرح «پخش سیلاب» بر روی رودخانه شور پایان یافته بود، آن را «بدون ارزیابی جامع» می‌دانست، اکنون امیدوار است با «برطرف کردن تناقضات در تصمیم‌گیری‌ها»، تالاب مره از «دست‌اندازی‌ها» حفظ شود. در ادامه این گفتگو را می‌خوانید؛

*آقای روح‌الله‌پور، اجرای طرح «پخش سیلاب» با ایجاد بند بر روی رودخانه شور و تأثیر آن بر تالاب مَره و بحران گردوخاک در قم اخیراً به یکی از موضوعات چالشی تبدیل شده است. نظر شما درباره این پروژه چیست؟

پروژه بند رودخانه شور از ابتدا محل نقد جدی بوده است. بر اساس مطالعات و مشاهدات، یکی از دلایل اصلی افزایش گردوغبار در قم، قطع حقابه‌های دشت مسئله و تخریب پوشش گیاهی است. با خشک شدن پهنه آبی دریاچه نمک، وزش بادهای شرقی در فصل گرما به شدت افزایش یافته است. حالا ایده این پروژه این است که با استفاده از سیستم پخش سیلاب، بخشی از آب به یکی از شاخه‌های اصلی رودخانه شور بازگردانده شود تا پوشش گیاهی احیا و از گسترش کانون‌های گردوغبار جلوگیری شود. اما متأسفانه، این طرح از همان ابتدا بدون ارزیابی جامع پیش رفته است.

*اشاره کردید این پروژه از همان ابتدا مورد انتقاد قرار گرفته است. دلیل اصلی این مخالفت‌ها چیست؟

دلیل اصلی این است که این طرح به درستی ارزیابی نشده است. پروژه‌هایی از این دست نباید بدون در نظر گرفتن نظامات طبیعی انجام شوند. نظامات طبیعی مانند حرکت زمین، تغییرات فصلی و تأثیرات پیکره‌های آبی بر زیست‌بوم، بسیار پیچیده‌اند. وقتی پهنه‌های آبی بزرگ مثل اقیانوس‌ها یا حتی دریاچه‌های کوچک‌تر خشک می‌شوند یا تغییر می‌کنند، اثرات گسترده‌ای بر محیط‌زیست دارند که تنها با یک بند یا یک سیستم پخش سیلاب نمی‌توان این تأثیرات را مهار کرد.

*می‌توانید این نظامات طبیعی را بیشتر توضیح دهید؟

البته. یک مثال ساده، حرکت زمین به دور خودش و خورشید است که به ترتیب شب و روز و تغییر فصول را پدید می‌آورد. این تغییرات بر کل اکوسیستم زمین تأثیر می‌گذارند. حالا اگر به پیکره‌های آبی نگاه کنیم، در مقیاس کوچک‌تر، آب‌ها خاصیتی دارند که گرما را در خود ذخیره می‌کنند. در طول روز، آب گرما را جذب می‌کند و در شب آن را به تدریج آزاد می‌کند. این فرایند، تغییرات دما را تعدیل می‌کند و رطوبت هوا را حفظ می‌کند. اما در مقیاس بزرگ‌تر و در بلندمدت، پهنه‌های آبی می‌توانند دمای تابستان را خنک‌تر و زمستان را گرم‌تر کنند. این ویژگی، آن‌ها را به عاملی ارزشمند در کاهش تنش‌های دمایی تبدیل می‌کند. اگر این پهنه‌های آبی از بین بروند، اختلاف میان دماهای حداقل و حداکثر افزایش یافته و نوسانات دمایی شدیدتر خواهد شد. وقتی چنین سیستم‌هایی دچار اختلال شوند، مثلاً با خشک شدن یک دریاچه یا تالاب، تأثیرات آن به مراتب بزرگ‌تر خواهد بود.

*با توجه به اظهارات شما پهنه‌های آبی کوچک که در فلات مرکزی ایران قرار دارد، نقش مهمی در مقابله در بحران‌های زیست‌محیطی می‌توانند ایفا کنند

دقیقاً همین طور است، در فلات مرکزی ایران، ظرفیت آبی کلان مانند دریاها یا دریاچه‌های بزرگ وجود ندارد. اما همین پهنه‌های آبی کوچک مانند دریاچه نمک، حوض سلطان، تالاب گاوخونی و تالاب مره، با وجود تفاوت‌های ظاهری، کارکردهای مشابهی با پهنه‌های آبی بزرگ دارند. این مناطق، به دلیل عمق کم و املاح فراوان، نقش حیاتی در تعدیل دمای محیط، ایجاد رطوبت و تنظیم جریان‌های هوایی ایفا می‌کنند.

*می‌توانید این کارکردها را با جزئیات بیشتری توضیح دهید؟

قطعاً. این پهنه‌ها چهار ویژگی مهم دارند. اول، وقتی دارای رطوبت هستند، گرما را ذخیره و رطوبت را به محیط پیرامون منتقل می‌کند، در نتیجه دمای محیط را کاهش داده و رطوبت را به بیابان‌های اطراف می‌رسانند. دوم، اگر خشک شوند، به دلیل املاح‌شان، سطحشان سفید می‌شود که باعث انعکاس نور و کاهش گرمای سطحی می‌شود و این خنکی، جریان‌های هوایی را شکل می‌دهد. سوم، آب آن‌ها به‌راحتی تبخیر نمی‌شود؛ حتی در ایامی که لایه روئین خشک می‌شود، رطوبت از لایه‌های زیرین به سطح منتقل شده و به محیط اطراف انتشار می‌یابد. و چهارم، این پهنه‌ها گرما را به لایه‌های زیرین در زمین منتقل کرده و به تدریج در حفظ تعادل حرارتی منطقه نقش دارند.

*این ویژگی‌ها چگونه به زیست‌پذیری مناطق بیابانی کمک می‌کنند؟

این چهار کارکرد، محیط شکننده بیابان را به فضایی زیست‌پذیرتر برای انسان‌ها و جانوران تبدیل می‌کند. پهنه‌های آبی، با کنترل گرما، تأمین رطوبت و ایجاد تعادل دمایی، حیات را در این مناطق ممکن می‌سازند. بدون این پهنه‌ها، بیابان‌ها به محیطی غیرقابل‌زندگی تبدیل می‌شوند.

*آیا این پهنه‌ها همچنان کارکردهای خود را حفظ کرده‌اند؟

متأسفانه نه. بسیاری از این پهنه‌ها به دلیل مشکلات زیست‌محیطی، دیگر کارکرد گذشته را ندارند. به‌عنوان مثال، دریاچه نمک به دلیل ندادن حقابه و مدیریت نامناسب، تا حد زیادی خشک شده است. این وضعیت، نه‌تنها اکوسیستم منطقه را تحت تأثیر قرار داده، بلکه هزینه‌های سنگینی را نیز به مردم تحمیل کرده است.

*با توجه به این شرایط، چه اقداماتی برای حفاظت از این پهنه‌ها ضروری است؟

ما باید آنچه از این پهنه‌ها باقی‌مانده است را حفظ کنیم. تنها تالاب مره به‌عنوان یک پهنه آبی باقی‌مانده است، اما دست‌اندازی‌ها و تهدیدات زیادی متوجه آن است. در حالی که استان توان جلوگیری از این تعدی‌ها را بالادست ندارد، باید حداقل در محدوده‌های تحت کنترل خودمان مدیریت مؤثری انجام دهیم.

*از تالاب مره به عنوان یکی از پهنه‌های در معرض تهدید نام بردید، این تالاب در معرض چه تهدیداتی است؟

یکی از تهدیدات جدی، اقداماتی است که در مسیرها و خطوط مواصلاتی انجام شده، از جمله کانال حفاظتی که اکنون به‌عنوان زهکش تالاب عمل می‌کند. این موضوع برای اولین بار مطرح شده و تهدید جدیدی برای تالاب به شمار می‌رود. علاوه بر این، تصمیم‌گیری برای ایجاد پوشش گیاهی در محدوده تالاب نیز از دو جنبه قابل نقد است.

*آیا این اقدامات با قوانین حفاظت از تالاب‌ها در تضاد نیست؟

دقیقاً همین‌طور است. از دیدگاه محیط‌زیست، تالاب مَره به همراه دریاچه نمک و حوض سلطان به‌عنوان پهنه‌های آبی ثبت شده و در آئین‌نامه اجرایی حفاظت از تالاب‌ها جایگاه قانونی دارند. با این حال، بحث حقابه این تالاب‌ها همچنان به درستی رعایت نمی‌شود و این موضوع، آینده زیست‌محیطی منطقه را در معرض خطر قرار داده است.

*تالاب مَره برای اینکه همچنان زنده بماند و اثرگذاری خود را در اکوسیستم داشته باشد، به چه میزان آب نیاز دارد؟

پهنه تالاب مَره حدود ۱۰ تا ۱۱ هزار هکتار است و اگر عمق متوسط آن را ۱۰ سانتی‌متر در نظر بگیریم، حدود ۱۰ میلیون مترمکعب آب در این تالاب وجود دارد. اما این تنها بخشی از نیاز آبی تالاب است. در منطقه گرم و خشک ما، میزان تبخیر سالانه بین ۱.۷ تا ۲.۷ متر است. اگر تبخیر را ۱۵۰ میلی‌متر در نظر بگیریم و آن را در پهنه تالاب ضرب کنیم، متوجه می‌شویم که برای جبران تبخیر، به حدود ۱۵۰ میلیون مترمکعب آب نیاز داریم.

*آیا این نیاز آبی از طریق جریان‌های موجود تأمین می‌شود؟

متأسفانه نه به طور کامل. جریان‌های آبی دبی‌ای بین ۱.۴ تا ۳.۳ مترمکعب بر ثانیه دارند. اگر این دبی‌ها را در ۳۶۵ روز سال ضرب کنیم، ظرفیت آبی بین ۴۵ تا ۱۰۵ میلیون مترمکعب به دست می‌آید. حتی اگر حداقل را در نظر بگیریم، تالاب مَره همچنان حدود ۵۰ میلیون مترمکعب کمبود دارد.

*این کمبود چگونه باید جبران شود؟

این کمبود باید از طریق سیلاب‌ها جبران شود. اما مسئله اینجاست که صرف اعلام دبی ۳.۳ مترمکعب بر ثانیه، به معنای اجازه برداشت از سیلاب نیست. ما باید حداقل ۵۰ میلیون مترمکعب سیلاب را به تالاب هدایت کنیم تا حقابه آن تأمین شود و تنها پس از آن، ممکن است بتوانیم بخشی از سیلاب را برداشت کنیم. هرگونه دست‌اندازی به سیلاب بدون تأمین این حداقل، نقض حقابه تالاب است.

*آیا تحقق حقابه ۵۰ میلیون مترمکعبی تالاب که به آن اشاره داشتید، واقعاً امکان‌پذیر است؟

برای شفاف‌تر شدن این مسئله، باید در نظر داشت که تحقق این میزان حقابه به معنای انتقال مداوم آب به مدت بیش از ۱۰۰ روز از یکی از کانال‌های پروژه با دبی ۵ مترمکعب بر ثانیه به تالاب است. اما با توجه به شرایط خشکسالی و دست‌اندازی‌های گسترده در مناطق بالادست، دستیابی به این مقدار آب غیرقابل تصور است.

*شما در اظهارات خود با اشاره به محاسباتی، از تبعات جبران‌ناپذیر کاهش حقابه تالاب مره سخن گفتید، آیا اجرای طرح «پخش سیلاب» و احداث سد بر روی رودخانه شور این تبعات را تشدید تر نمی‌کند؟

اگر از ارقام خود پروژه استفاده کنیم، می‌بینیم که هر کانال پنج مترمکعب سیلاب را برداشت می‌کند. بنابراین، دو کانال در مجموع ۱۰ مترمکعب سیلاب را منتقل می‌کنند. این یعنی در ۲۴ ساعت، حدود ۴۵۰ هزار مترمکعب آب برداشت می‌شود. اگر این روند سه روز ادامه داشته باشد، مقدار برداشت به ۱.۵ میلیون مترمکعب می‌رسد. این معادل کاهش ۱۰ سانتی‌متری آب در سطحی حدود ۱۵۰۰ هکتار از تالاب است. این حجم برداشت آب، برای اکوسیستمی شکننده، یک آسیب جدی به شمار می‌رود. اما لازم است کارشناسان با دقت بیشتری بررسی کنند که آیا این یک تهدید قطعی است یا خیر.

*آیا تناقضاتی در طراحی و اجرای این پروژه وجود دارد؟

قطعاً. طراحان پروژه ادعا می‌کنند که پوشش گیاهی در سمت شرق آزاد راه گرمسار به دلیل اخلال در شبکه آبراهه‌ای و وجود آزادراه در حال خشک شدن است و به همین دلیل، اقدام به طراحی کانال انتقال آب کرده‌اند. اما چنین توجیهی برای ساخت کانال در سمت غرب آزادراه وجود ندارد. این نشان‌دهنده عدم انسجام در اهداف پروژه است.

*به طور کلی آیا نامگذاری این طرح به نام «پخش سیلاب» که از سوی طراحان آن صورت گرفته، با واقعیات مصداق کاملی از پخش سیلاب است یا خیر؟

خیر. پروژه‌های پخش سیلاب ویژگی‌ها و مختصات بارزی دارند که باید فواید مشخصی ارائه کنند؛ از جمله جلوگیری از خسارات سیل، تغذیه مصنوعی آبخوان‌ها، و بهره‌مندی جوامع انسانی. با این حال، در این مورد خاص، هیچ گزارشی مبنی خسارت سیلاب در منطقه نداریم و نزدیک‌ترین جامعه انسانی نیز ۳۰ کیلومتر با این منطقه فاصله دارد. بنابراین، این پروژه یکی از ویژگی‌های کلیدی پخش سیلاب را ندارد. در چنین شرایطی، اولویت نخست باید حفظ تالاب باشد.

*آیا اجرای چنین طرحی تهدیدی برای تالاب‌ها نیست؟

روح‌الله‌پور: بله، قطعاً. تالاب‌ها اکوسیستم‌های حساسی هستند که تأثیر زیادی بر تنوع زیستی و تعدیل شرایط اقلیمی دارند. دست‌اندازی به حقابه آن‌ها، چه از طریق برداشت سیلاب و چه تغییر مسیر آبراهه‌ها، نه‌تنها تالاب‌ها را به خطر می‌اندازد، بلکه زیست‌پذیری مناطق اطراف را نیز تضعیف می‌کند.

*آیا راهکاری برای بهبود وضعیت فعلی پیشنهاد می‌کنید؟

مهم‌ترین اقدام، رعایت حقابه تالاب و توقف پروژه‌هایی است که بدون ارزیابی دقیق زیست‌محیطی اجرا می‌شوند. ما باید در سیاست‌گذاری‌ها، اولویت را به حفاظت از تالاب‌ها بدهیم و از تخریب بیشتر آن‌ها جلوگیری کنیم. عدم رعایت این موضوع، هزینه‌های اجتماعی و زیست‌محیطی سنگینی را به همراه خواهد داشت.

*به نظر شما این پروژه می‌تواند با اصلاحات لازم به نتیجه مطلوب برسد؟

امید ما این است که با ارزیابی‌های کارشناسی و استفاده از دانش بومی و علمی، تصمیمات بهتری گرفته شود. نباید فراموش کنیم که ما با نظامات طبیعی پیچیده‌ای روبه‌رو هستیم. هر تغییری، حتی اگر کوچک به نظر برسد، می‌تواند پیامدهای بزرگی داشته باشد. اگر این پروژه با در نظر گرفتن تمامی این ابعاد پیش رود، شاید بتوان به موفقیت آن امیدوار بود.

*سخن پایانی شما چیست؟

تالاب‌ها تنها منبع ذخیره آبی نیستند؛ آن‌ها ستون فقرات اکوسیستم ما و زیربنای حیات بسیاری از گونه‌های گیاهی و جانوری هستند. اگر به تخریب آن‌ها ادامه دهیم، نه‌تنها تنوع زیستی، بلکه معیشت و سلامت مردم را نیز به خطر می‌اندازیم. حفظ این پهنه‌های آبی، نه‌تنها یک مسئولیت زیست‌محیطی، بلکه یک وظیفه اخلاقی و اجتماعی است. حقابه تالاب‌ها یک ضرورت حیاتی است که نمی‌توان آن را قربانی پروژه‌های ناپایدار کرد. ندادن حقابه به دریاچه نمک و بی‌توجهی به تالاب‌ها، تنها به زیست‌بوم منطقه آسیب نمی‌زند، بلکه معیشت و سلامت مردم را نیز تهدید می‌کند. ما نمی‌توانیم با تخریب این پهنه‌ها، هزینه‌های بلندمدت سنگینی را به آیندگان تحمیل کنیم. باید سیاست‌گذاری‌هایی مبتنی بر حفظ اکوسیستم‌ها داشته باشیم و تناقضات در تصمیم‌گیری‌ها را برطرف کنیم.