قرآن مقاومت و استقامت را به عنوان نیرویی معرفی می‌کند که در همه‌ ابعاد زندگی بشر جاری است

به گزارش خبرنگار مهر، در روزگار ما، مفهوم مقاومت یکی از ارزشمندترین پیام‌هایی است که قرآن کریم به انسان‌ها ارائه می‌دهد. این پیام نه تنها برای یک دوران خاص، بلکه برای همه‌ی نسل‌ها و دوران‌ها آموزنده و سازنده است. قرآن مقاومت و استقامت را به عنوان نیرویی معرفی می‌کند که در همه ابعاد زندگی بشر جاری است، از میدان نبرد و مقابله با دشمنان خارجی گرفته تا درون قلب‌ها و ایستادگی در برابر وسوسه‌ها و چالش‌های درونی. پیام اصلی قرآن در این باره این است که اگر ایمان و اعتماد به خدا در دل‌ها ریشه کند، مقاومت در برابر هر مشکلی ممکن خواهد شد.

یکی از نکات برجسته در این مجموعه آیات مقاومت، تأکید قرآن بر اهمیت صبر و استقامت است. در قرآن، صبر به عنوان یکی از پایه‌های اصلی مقاومت معرفی می‌شود. صبری که نه تنها به تحمل دشواری‌ها می‌پردازد، بلکه نیرویی سازنده و پیش‌برنده دارد. قرآن، صبر را به عنوان ابزاری معرفی می‌کند که می‌تواند در لحظات دشوار به انسان‌ها نیرویی مضاعف ببخشد و آنان را از تسلیم شدن در برابر مشکلات باز دارد. این صبر، برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، نه ضعف است و نه ناتوانی؛ بلکه قدرتی است که از ایمان عمیق به خداوند سرچشمه می‌گیرد.

علاوه بر صبر، قرآن به عنصر توکل به عنوان یکی دیگر از پایه‌های مقاومت اشاره می‌کند. توکل یعنی اعتماد کامل به خداوند و واگذاری امور به او. این اعتماد به معنای دست روی دست گذاشتن نیست، بلکه به معنای تلاش و کوشش در کنار اعتماد به خداوند است. در قرآن آمده است که خداوند کسانی را که به او توکل می‌کنند، یاری می‌دهد و هیچ‌گاه آنان را تنها نمی‌گذارد. این همراهی الهی، دل‌های مؤمنان را در لحظات سخت آرام می‌کند و آنان را قادر می‌سازد تا با اطمینان و آرامش به مبارزه و مقاومت خود ادامه دهند.

یکی دیگر از پیام‌های مهم قرآن در خصوص مقاومت، اهمیت وحدت و همبستگی میان مؤمنان است. قرآن به مسلمانان توصیه می‌کند که در برابر دشمنان خود متحد باشند و از تفرقه و نزاع‌های بیهوده پرهیز کنند. تجربه نشان داده است که اتحاد، یکی از مهم‌ترین عوامل پیروزی در برابر دشمنان است و هرگونه اختلاف و تفرقه، تنها به نفع دشمنان خواهد بود. قرآن بارها به مؤمنان یادآوری می‌کند که با اتحاد و همبستگی، می‌توانند بر هر دشمنی غالب شوند و راه پیروزی را هموار کنند.

در نهایت، این مجموعه، یک الگوی کامل و جامع برای مقاومت و استقامت بر پایه‌ی آموزه‌های قرآن کریم فراهم آورده است. هر آیه، با معنای خاص خود، دریچه‌ای به سوی درک عمیق‌تر از مفهوم مقاومت می‌گشاید و ما را به درکی جامع‌تر از راه حق و وظایف ما در قبال آن دعوت می‌کند. در این مجموعه، هر آیه همچون سنگ‌بنایی است که بنای عظیم مقاومت و ایستادگی را شکل می‌دهد و ما را به سوی هدف نهایی یعنی پیروزی و موفقیت در راه حق و حقیقت رهنمون می‌سازد.

سوره آل عمران؛ وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ *‏ إِن یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ ۚ وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاءَ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ * ‏وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ

خیلی از اوقات در تحلیل ماجراهای تاریخ اسلام ما بسنده می‌کنیم به اینکه عده خاص، مقصر اصلی اتفاقات تاریخ بودند و مردم هیچ نقشی در حوادث عظیم نداشتند، در حالی که وقتی شما به جملات حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه و به حرکت حضرت زهرا (س) در رفت و آمد به درب خانه مردم مدینه نگاه می‌کنید می‌بینید مسئله یک عده خاص فقط نیستند، مسئله اصلی حضرت زهرا (س) مردمی است که وقتی آنها را خطاب قرار می‌دهد که برخیزید و قیام کنید، قیام نمی‌کنند؟! مسئله سستی و کوتاهی مردم است. به آنها می‌فرماید شما توان تغییر اوضاع را دارید، چرا اقدامی نمی‌کنید ؟[۲] از دست مردمی ناراحت هستند، لذا می‌فرمایند نمی‌خواهم مردمی که عهد شکستند بر بدن من نماز بخوانند .[۳] مسئله کوتاهی مردم است. بر سر مردم فریاد می‌زنند که مردم مگر نمی‌دانید من دختر پیغمبر شما هستم؟! چرا کمک نمی‌کنید؟!

امام موسی صدر جمله‌ای در این خصوص در تبیین حادثه عاشورا دارد. امام صدر می‌گوید: اگر در میدان جنگ تنها ابن زیاد و یزید و عمر بن سعد بودند، آیا امام حسین به آن شکل دردناک به شهادت می‌رسید؟ یقیناً نه. پس چگونه توانستند چنین جنایتی کنند؟ به فرمان فرمانده و اجرای مجریان و تأیید تأییدکنندگان و سکوت خاموشان.

عوامل مختلفی در کوتاهی مردم نقش آفرین است، اما یکی از عوامل اصلی کوتاه‌بینی و سطحی‌نگری و عدم کلان‌نگری و آینده‌نگری است. حضرت زهرا (س) سعی می‌کرد مردم را به کلان‌نگری دعوت کند. آینده را به آنها نشان می‌داد و می‌فرمود اگر حکمرانی دست علی علیه‌السلام بیفتد، علی بن ابی طالب شتر حکمرانی را به آرامی بدون اینکه آسیبی ببینید به سرانجام می‌رساند و از طرف دیگر آینده شوم حذف مدیریت ولایت را به مردم بیان می‌کرد و می‌فرمود: «اگر مدیریت ولایت را کنار بگذارید، شما را بشارت دهم به شمشیرهای آخته، اختلاف همیشگی، ظالمین بر شما مسلط می‌شوند، اموال شما را می‌برند» مردم این آینده را نمی‌دیدند، قدرت آینده‌نگری نداشتند، از آن طرف قدرت کلان نگری هم نداشتند. قدرت کلان‌نگری یعنی دو طرف ماجرا را دیدن. اگر هزینه دفاع از ولایت را ندهیم، چه هزینه‌های سنگینی خواهیم داد؟! عدم کلان نگری و آینده‌نگری مردم مدینه فاجعه آفرید.

ما اگر بخواهیم قدمی برای ظهور برداریم، اگر بخواهیم اقدامی اساسی برای حل مشکلات امروز جامعه خودمان انجام بدهیم، باید دو ویژگی مهم را در جان خودمان و در جامعه خودمان تقویت کنیم. آن دو صفت برجسته عبارت است از «کلان‌نگری» و «آینده‌نگری». کلان‌نگری یعنی چه؟ گاهی اوقات ما آن‌قدر درگیر جزئیات مشکلات خودمان هستیم، نمی‌توانیم از بالا به مسائل جاری زندگی خودمان نگاه کنیم. نمی‌توانیم آینده را پیش‌بینی کنیم.