خبرگزاری مهر، گروه مجله - فاطمه برزویی: بم، شهری با تاریخ کهن و باغهای نخل سر به فلک کشیدهاش، در پنجمین روز از دی ماه سال ۱۳۸۲ به قلب تراژدی بدل شد.
زلزلهای مهیب، این شهر تاریخی را به ویرانهای غمانگیز تبدیل کرد و جان هزاران نفر را گرفت. در میان این آشفتگی، افرادی بودند که نهتنها خود قربانی این فاجعه بودند، بلکه برای نجات دیگران نیز به میدان آمدند. یکی از این افراد، «بهزاد عارف»، اهل شهرستان بم و مربی جمعیت هلال احمر بود که از تجربیات خود از آن روزها میگوید.
فعالیت خود را در هلال احمر از سال ۱۳۷۴ شروع کرد. او با شرکت در دورههای آموزشی و کسب مهارتهای امدادی، از سال ۱۳۷۹ بهعنوان مربی هلال احمر شهرستان بم فعالیت میکرد. اما زلزله بم، نقطه عطف زندگی او شد؛ حادثهای که تمامی دانش و تواناییهایش را به چالش کشید و تجربهای بیسابقه برای او رقم زد.
عارف، در آن صبح شوم، نهتنها بازمانده و سوگوار خانواده و دوستانش بود، بلکه بهعنوان یک امدادگر، مسئولیتی خطیر بر عهده داشت. او درباره آن روزها میگوید: «از همان ثانیههای اول وقوع حادثه، به همراه بازماندگان محله، تلاش کردیم جان افرادی را که زیر آوار مانده بودند نجات دهیم.
آشناییام با منطقه و شهر باعث شد که مسئولیت بیشتری بر عهده بگیرم و وسعت کار امدادگریام افزایش پیدا کند.» او بهطور شبانهروزی تلاش میکرد، در حالی که شرایط روحی و امکانات محدود، کار را بسیار دشوار کرده بود. اما با تمام سختیها، این تجربه برای او به کولهباری از درسها و دانش عملی تبدیل شد که بعدها به فراگیران خود منتقل کرد.
برای او، فعالیت در هلال احمر تنها یک شغل نبود؛ بلکه راهی برای یافتن معنای عمیقتری از زندگی بود. او توضیح میدهد: «فعالیت در هلال احمر، بهویژه در بحرانها و حوادث، همواره با یک پاداش معنوی همراه است؛ یک رضایتمندی درونی که در هیچ جای دیگری نیافتهام.
همین حس عمیق شعف و رضایت باعث شده است که همچنان در این مسیر باقی بمانم.» او باور دارد که کمک به دیگران، یک ارزش انسانی است که در قالب فعالیتهای هلال احمر به بهترین شکل تجلی پیدا میکند.
بم، دانشگاهی واقعی برای مقابله و مدیریت بحران
این مربی معتقد است زلزله بم، تجربهای بینظیر و در عین حال دردناک بود که درسهای بسیاری برای هلال احمر به همراه داشت. او میگوید: «سازمان هلال احمر، با عبور از این حادثه و مواجهه با چالشهای عملیاتی، توانست رویکردها و راهبردهای خود را ارتقا دهد.
بسیاری از تجربیات آن زمان مستند شدند و به بهبود تجهیزات و تمهیدات عملیاتی منجر شدند.» این پیشرفتها، هم در بخش کمی و هم در بخش کیفی، قابلمشاهده بوده و امروز هلال احمر از دانش و تجهیزاتی برخوردار است که آن را به یکی از سازمانهای پیشرو در مدیریت بحران تبدیل کرده است.
این حادثه، تمامی جنبههای آموزش تخصصی را تحت تأثیر قرار داد، بهویژه در بخشهایی مانند جستجو و نجات در آوار و مدیریت حوادث شهری: «زلزله بم، دانشگاهی واقعی برای مقابله و مدیریت بحران بود. آنچه امروز به امدادگران آموزش داده میشود، عصاره تجاربی است که از این حادثه تلخ به دست آمده است.»
عارف با تأمل بر تحولات آموزشی هلال احمر، توضیح میدهد که امروز نظام آموزشی امدادگران تخصصیتر و کارآمدتر شده است. سرعت عمل، استفاده بهینه از تجهیزات، خلاقیت، و رویکرد تخصصی، محورهای اصلی این آموزشها هستند. اما این تغییرات تنها به آموزشهای اولیه محدود نمیشود. دورههای بازآموزی مداوم، همواره امدادگران را برای مواجهه با بحرانها آماده نگه میدارد.
عارف درباره نقش خود در این آموزشها میگوید: «من در این زنجیره گسترده آموزشی صرفاً یک مربی هستم، اما تغییرات بزرگی که در این فرآیند ایجاد شده است، نتیجه درسهایی است که از دل زلزله بم و حوادث مشابه استخراج شدهاند.» اما تجربه او تنها به آموزش امدادگران محدود نمیشود.
او با تأکید بر اهمیت مشارکت مردم عادی، ادامه میدهد: «در همه بحرانها، سرمایههای مردمی نقش حیاتی دارند. توسعه آموزشهای اولیه و تخصصی، حتی در قالب دورههای کوتاهمدت، میتواند آمادگی ذهنی و عملی افراد را افزایش دهد و در نجات جان خود و دیگران مؤثر باشد.»
در امداد رسانی هر ثانیه اهمیت دارد!
عارف یکی از مهمترین مؤلفههای مدیریت بحران را حفظ خونسردی و آرامش میداند. او با اشاره به چالشهای روانی که در بحرانها به وجود میآید، توضیح میدهد: «عدم خونسردی، حتی در حوادث کوچک، یکی از بزرگترین چالشهاست.
در زمان حال، فضای مجازی نیز با شایعات و حاشیهپردازیها، این چالش را تشدید میکند. اما اگر مردم بتوانند آرامش خود را حفظ کنند و از شایعات دوری کنند، فضای مناسبی برای امدادگران فراهم میشود تا با تمرکز و بهرهوری بالا کار خود را انجام دهند.»
برای امدادگری که در میان آوارها و ویرانهها قدم میزند، هر ثانیه اهمیت دارد. بهزاد عارف، که در صف اول امدادگران زلزله بم بود میگوید: «بزرگترین چالش هر بحرانی، محدودیت زمانی است.
در زلزله بم، زمان به معنای واقعی کلمه طلا بود. اما آنچه در همان ساعات اولیه بیشتر از همه مرا به چالش کشید، وسعت نیازها و پراکندگی درخواستهای کمک بود. مردم در همهجا نیازمند بودند، اما باید تصمیم میگرفتیم که از کجا شروع کنیم.»
اما این تنها چالش نبود. انباشت حضور نیروهای غیرمتخصص و غیربومی، که با نیت خیرخواهانه به منطقه آمده بودند، به گفته عارف، یکی از مشکلات اساسی دیگر بود. این افراد که انگیزههای زیادی برای کمک داشتند، گاه روند امدادرسانی را کند میکردند. «در آن زمان، هماهنگی میان این حجم از نیروهای غیرمتخصص و تیمهای امدادی یکی از دشوارترین مسائل بود. اما باید با همه این مشکلات کنار میآمدیم و کار را پیش میبردیم.»
عارف به یک چالش مهم دیگر اشاره میکند، بازگشت مصدومان حادثه از بیمارستانها به بم. بسیاری از این افراد به مراقبتهای خاص و تجهیزات کمکدرمانی نیاز داشتند، اما امکانات اسکان موقت برای این شرایط کافی نبود. او با یادآوری آن روزها میگوید: «بازگشت این مصدومان، خود بحرانی جداگانه ایجاد کرد. اما با وجود این شرایط، هلال احمر با تمام توان در تلاش بود که هیچ نیازی بیپاسخ نماند.»
تحول تجهیزات؛ از ۸۲ تا امروز
زلزله بم، اگرچه یکی از تلخترین فجایع ایران بود، اما درسهای بینظیری برای آینده مدیریت بحران به همراه داشت. عارف معتقد است که این حادثه تنها یک بحران نبود؛ بلکه مدرسهای بود برای آموختن مدیریت شرایط اضطراری. او میگوید: «زلزله بم به ما نشان داد که بحرانها تنها لحظاتی از آشفتگی نیستند، بلکه فرصتهایی برای یادگیری و تغییر هستند. بعد از پایان شرایط اضطراری، نیاز به تیمهای تخصصی در قالب لایههای بعدی احساس میشد.»
یکی از اقدامات تحسینبرانگیز در بم، تشکیل تیمهای حمایت روانی از سوی هلال احمر بود. این تیمها، به گفته این مربی، با حضور در چادرهای مردم و صحبت با بازماندگان، نقشی حیاتی در بهبود روحیه آنها ایفا کردند. «این تیمها، چادر به چادر میرفتند و بازماندگان را آرام میکردند. تأثیر این کار، فراتر از تصور بود. شاید اگر این حمایتها ادامهدار بود، جامعه زودتر به بازسازی روحی میرسید.»
عارف با نگاهی به گذشته و شرایط زلزله بم، به تغییرات شگرفی که در تجهیزات امدادی رخ داده است اشاره میکند. او میگوید: «قابلیت و امکانات تجهیزات امروز هلال احمر، با زمان حادثه بم قابل قیاس نیست. تجهیزات فعلی، بسیار پیشرفتهتر و کارآمدتر شدهاند.
این پیشرفت، نتیجه درسهایی است که از بحرانهایی مانند زلزله بم آموختیم.» او به جزئیات بیشتری اشاره نمیکند، اما معتقد است که این تغییرات، تحولی اساسی در مدیریت بحران ایجاد کرده است: «برای شرح دقیقتر این پیشرفتها، بهتر است از حوزههای متولی و متخصصین مرتبط اطلاعات بیشتری بخواهید، اما به جرأت میتوان گفت که امروز، امدادگران مجهزتر و آمادهتر از هر زمان دیگری برای مواجهه با بحرانها هستند.»
این مربی هلال احمر در آخر نمیتواند فقط از به یک حادثه خاص به عنوان تأثیرگذارترین لحظههای دوران کاری خود یاد کند. برای او، از زلزله بم تا سیلابهای جنوب شرق، هر بحران لحظهای ناب و بهیادماندنی دارد. اما یکی از صحنههایی که هرگز از ذهنش پاک نمیشود، به سیلاب جنوب شرق کشور بازمیگردد.
او میگوید: وقتی سیلاب، روستایی را محاصره کرده بود و هیچ راهی برای رساندن مواد غذایی وجود نداشت، تیم امداد ما به صورت یک زنجیره انسانی در آب سرد و طوفان شن ایستادند. آنها با هماهنگی و ارادهای قوی، بر همه موانع غلبه کردند و توانستند مواد غذایی را به دست مردم برسانند. آن لحظه، نمادی از شکوه کار تیمی و انسانیت بود و این فقط یک تصویر از هزاران لحظهای است که همکاران ما در عملیاتهای امدادی خلق میکنند.»