با ازدیاد جوایز ادبی در ایران اگرچه بخش ادبی کتاب سال تا حدی تحت الشعاع قرار گرفته و مرجعیت و تمرکز سابق را از دست داده اما همچنان می توان آن را با معیارهای خاص خود به عنوان جایزه معتبر و سال کشور برشمرد.

مروری بر تاریخچه کتاب سال

به گزارش خبرنگار مهر، سابقه جایزه کتاب سال ایران به بیش از نیم قرن گذشته باز می گردد. این جایزه که در آغاز راه، عنوان "جایزه سلطنتی کتاب سال" را بر خود داشت در سال 1332 و به فرمان محمدرضا پهلوی راه اندازی شد که هدف از اعطای آن تشویق خادمان دانش و فرهنگ ایران عنوان شده بود.

در این جایزه هر سال از طریق وسایل ارتباط جمعی از مولفان و مترجمان و پدید آورندگان دعوت می شد تا پنج نسخه از اثر خود را که در سال قبل و برای اولین بار منتشر کرده اند، برای بنیاد مربوطه ارسال کنند. روال کار نیز بر این منوال بود که آثار رسیده توسط گروه داوران انتخاب می شد. ارزیابی کتاب سال بر عهده هیئتی متشکل از برخی استادان کشور بود که به پیشنهاد شورای عالی دانشگاه و با تایید شخص شاه انتخاب می شدند. نخستین جایزه سلطنتی کتاب سال مربوط به آثار منتشره در سال 32 بود که در سال 34 به 11 صاحب اثر تعلق گرفت.

این جایزه تا سال 1356 ادامه داشت تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحت عنوان "جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران" با هدف ارتقای فرهنگی و اسلامی جامعه، حفظ استقلال و هویت فرهنگی و حمایت و تشویق مولفان و مترجمان و... و از سال 1362 زمانی که سید محمد خاتمی وزیر ارشاد بود مجددا پیگیری شد.

همچنین از سال 1373 همزمان با یازدهمین دوره کتاب سال، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جایزه دیگری را با عنوان جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و با هدف شناسایی و معرفی آثار برگزیده جهانی و تجلیل از پدیدآورندگان آنها بنیان گذاشت. بر اساس این طرح هر سال کتابهایی که برای اولین بار در کشورهای مختلف - به جز ایران - در حوزه های مطالعات اسلامی و ایرانی به زبانهای مختلف منتشر شده اند بررسی شده و مولفان آثار برگزیده، لوح تقدیر ریاست جمهوری به همراه جایزه بخش جهانی کتاب سال را دریافت می کنند.

جوایز خصوصی وارد می شوند

تا یک دهه قبل تنها جایزه کتاب سال در کنار جوایزی چون کتاب سال ولایت، کتاب سال دانشجویی و کتاب سال دفاع مقدس بودند که به عنوان جوایزی دولتی در عرصه فرهنگ و ادبیات کشور حضور داشتند اما تقریبا از یک دهه پیش به این سو، بخش غیر دولتی هم فعال شد و جوایزی در حیطه های رمان، مجموعه داستان، شعر و نقد از سوی انجمنها و محافل خصوصی فرهنگی پایه ریزی شد. جایزه مهرگان بعد از تاسیس شرکت پخش و توسعه کتاب ایران (پکا) در سال 79 اولین دوره خود را برگزار و به اثر برتر سال 78 جایزه یک میلیون تومانی خود را اهدا کرد. نویسندگان و منتقدان مطبوعات از سال 79، گلشیری و یلدا و کارنامه از سال 80، قلم زرین 81 و سپس جایزه بیژن جلالی، جایزه ادبی اصفهان، شهید غنی پور، پروین اعتصامی و روزی روزگاری نیز با فراز و نشیبهای خود کارشان را آغاز کردند و فضای ادبی ایران را - به ویژه در نیمه دوم سال - پر رونق و پر خبر ساختند. این رونق گیری و خبرسازی البته شاید بیش از آنکه به نویسندگان و آثار نامزد و منتخب مربوط بوده باشد، نشات گرفته از نحوه قضاوت داوران، رویکرد گردانندگان جوایز و برخوردهای به وجود آمده در حواشی آنها باشد.

جوایز ادبی ما طی سالهای گذشته با انتقادات زیادی از سوی رقبای خود و اهالی مطبوعات همراه بوده است. به هر شکل تضارب آرا و اختلاف سلایق تنها در کثرت است که رخ می نماید و بنابراین نمی توان فضای چند صدایی، چند گونگی گرایشها و سر و صداهای قبل و بعد از جوایز را نشانه تلاطم و تشویش و سردرگمی تلقی کرد. حتی جوایز دولتی و یا منتسبین به گرایشات دولتی را نمی توان به دلیل نگاه محدود و سلیقه دولت پسند متولیان و داوران آنها تخریب و تخطئه کرد؛ چرا که به هر حال این دست جوایز نیز زائیده سیاستهایی از جنس خود به شمار می آیند و برگزیدگان آنها نیز گویای خط فکری متولیان فرهنگی و تصمیم گیرندگان امر ادبیات در کشورند.

جای هیچ جایزه ای تنگ نیست

با پذیرش قواعد مربوط به فضای چند صدایی، مجال برای حضور و ظهور هیچ جایزه ای تنگ نیست و هر یک می توانند با گزینش داوران همسو با آرای خود، دست به انتخاب آثار بزنند و در همین حال ضمن رقابت با سایرین - برای مشمول قرار دادن طیف وسیع تری از جامعه رسانه و ادبیات - بر تاثیرگذاری و جریان سازی خود در این وادی بیفزایند. مجموعه این حرکتها هم اقشار مختلف اجتماع را با طیفی متنوع و ناهمگون از آثار برگزیده مواجه می سازد و دست آنان را برای انتخاب کتابهای برتر و منتخب نخبگان باز می گذارد و در نتیجه رشد کتابخوانی و فروش کتاب و رونق ادبیات را موجب می شود.

آنچه در این میان ممکن است هم جوایز و هم مخاطبان ادبیات را با معضلی ناخواسته و ناگزیر مواجه کند، افتادن به ورطه آسان بینی، ساده انگاری و تکرار است؛ به این معنی که ازدیاد جوایز باعث اشباع آنها شده و به تدریج استقلال و هویت آنها را از آنان بزداید و جوایز را عملا به نسخه هایی کپی شده از روی هم بدل سازد. وجود فهرستهای تکراری نامزدهای البته بیش از همه ناشی از فقدان آثار برجسته کافی، افت کیفی آثار، محدودیت نویسندگان و روند کند و بعضا معبر ممیزی و... است اما به این عامل می بایست شیوع نوعی بی انگیزگی، سهل نگری و کپی برداری را هم افزود.

حفظ استقلال جایزه

متاسفانه یا خوشبختانه در روند رو به رشد (کمی و کیفی) جوایز ادبی ایران، زمان اعطای جایزه کتاب سال، آخر سال و تقریبا بعد از تمام جوایز است. کتاب سال در زمانی نامزدهای خود را اعلام می کند که دست کم 80 درصد جوایز برندگان خود را معرفی کرده اند و اهل ادب و غیر ادب، آثار منتخب کشور را از منظرهای متفاوت دیده و شناخته است. کتاب سال زمانی اهدا می شود که اغلب نقدها، امتیازدهی ها و نقطه نظرات نوشته و اعلام شده و تقریبا اثر مطلوبی نمانده که از دیدگان پنهان بوده باشد. بنابراین این احتمال وجود دارد که گزینشگران این جایزه با آسودگی بیشتر و نگاه هدایت شده تری نسبت به سایر جوایز دست به انتخاب بزنند و در این کار نیز خواه ناخواه تحت تاثیر مراجع پیش از خود قرار گرفته و برگزیدگان آنان را وارد فهرست نهایی خود کنند.

نگاهی به فهرست امسال سوای رمان "وقت نیایش ماهیها" نوشته مصطفی جمشیدی (که سویه های مذهبی آن عاملی مهم در انتخابش بوده است) و کتاب " سیب سرخ گرد غلطان" آذر معصومی نمایانگر این مهم است که قرارگیری جایزه کتاب سال در پایان خط جوایز ادبی می تواند فراگیری، دقت و ریزبینی، استقلال و نگاه تخصصی آن را تحت الشعاع قرار دهد.