دکتر فرزانه فرحزاد، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این پرسش که آیا ترجمه به خودی خود شاخه علمی مجزایی محسوب میشود، یا فن و هنری است که در خدمت سایر علوم قرار میگیرد گفت:
بهدرستی نمیدانم که آیا میتوان علم و هنر را اینگونه در تقابل قرار داد. ترجمه در دورههایی تأکید زیادی بر ادبیات داشته است. البته اوایل بیشتر متون مذهبی مدنظر بودهاند و بعد متون فلسفی و کم کم سایر متون نیز مورد توجه قرار گرفتهاند. در آن زمان هرکسی این امتیاز را نداشته که دو زبانه و یا چندزبانه باشد.
وی افزود: اغلب افرادی که در یک حوزه خاص تحصیل میکردند بهتبع آن از موهبت دانستن زبانی دیگر برخوردار میشدند. به همین لحاظ این باور رفتهرفته به وجود آمده بود که شعر را شاعر و فلسفه را فیلسوف ترجمه کند. اینکه فلسفه علم نیست و هنر است، معطوف به نگاهی است که ترجمه را مرتبط به ادبیات شناختهاند و محملی برای انتقال ادبیات دانستهاند. در ادبیات نیز شعر پر تقاضاترین شاخه برای ترجمه بوده و از آنجا که شعرا کار خود را هنر میدانستهاند ترجمه را نیز هنر نامیدهاند.
دکتر فرحزاد با اشاره به این نکته که امروزه شاید ادیبان به ترجمه متون ادبی همت کنند اما شعر را الزاماً شعرا ترجمه نمیکنند گفت: از طرفی بعد از جنگ جهانی دوم با گسترش روابط بینالملل نیاز بسیاری برای ترجمه اخبار و نظریات گوناگون پیدا شد. بهتبع آن رشته ترجمه در دانشگاهها ایجاد شد، اما اینکه آیا اینکه دانشگاهها به تربیت عالم همت گماشتند و یا هنرمند جای بحث بسیار گستردهای دارد.
وی اظهار داشت: در درجه اول باید تعریف مشخصی از علم داشته باشیم تا ببینیم آیا میتوان آن را به ترجمه قابل اطلاق دانست. نکته دیگری که وجود دارد سطح توقع ما از فارغالتحصیلان این رشته است. به عنوان مثال وقتی که یک دانشجو در رشته شیمی فارغالتحصیل میشود توقع نداریم که در سطح لاوازیه از علم شیمی آگاه باشد اما همین که کسی رشته مترجمی را پشت سر میگذارد، شاید به این دلیل که همه در حدی با زبانهای خارجه آشنا هستیم، توقعات زیاد از این فارغالتحصیلان داریم.
دکتر فرحزاد همچنین با تأکید بر این نکته که نظریه ترجمه را میتوان به صورت مدون و نظاممند ارائه کرد گفت : تاکنون نظریهای که خاص "ترجمه" باشد چندان زیاد نبوده شایده یکی یا دوتا، بقیه نظریهها ترجمه را ابزاری برای چیز دیگری دانستهاند، به عنوان مثال ابزاری برای تطبیق ادبیات. پس آنجا نظریه ترجمه نه، بلکه رویکردی به ترجمه وجود دارد، که ترجمه را ابزاری دیدهاند برای تطبیق ادبی.
وی افزود: برخی افراد نیز ترجمه را ابزاری میبینند برای ایمان و قدرت سیاسی، به عنوان مثال زمانی که انگلیسیها به هند میروند و یا فرانسویها مغرب را در قدرت خود میگیرند برای این حضور خود از ترجمه به عنوان ابزار حکومتی در خدمت خود میگیرند. پس ترجمه به شکل تئوری نه، اما ترجمه به عنوان ابزار استفاده میشود. آقای دکتر تجویدی که از اساتید مطرح در این شاخه است اخیراً نظریهای را ارائه داده که میگوید ما هیچ وقت نظریهای به عنوان نظریه ترجمه نداشتهایم، همیشه کاربرد چیزی را در ترجمه داشتهایم.
وی همچنین در پاسخ به این پرسش که وضعیت ترجمه متون در کشور چگونه است و ایجاد بنیاد ترجمه و نظارت بر کار مترجمان را چقدر لازم میبینید گفت: البته همه در پی رسیدن به کیفیت بهتر در این وادی هستند، اما اینکه همه را بسپریم دست یک نهاد، به نظر من نگاه چندان مناسبی نیست. شاید چاره مناسبتر بالا بردن سطح توقعات در جامعه باشد. قطعاً با بالا رفتن توقعات مترجمان نیز مجبور خواهند بود کار برتری ارائه دهند.
وی تأکید کرد: از طرفی باید در کنار دورههای ترجمه حتماً دورههای ویرایش نیز ایجاد شوند. تجربه ثابت کرده مترجمانی که با فنون ویرایشی آگاهند کار قابل قبولتری انجام میدهند. ممانعت کردن با فعالیت افراد اصلاً راهحل مناسبی به نظر نمیرسد. شاید تنها در نگاه ایدهآلانه بتوان آن را عملی دانست.
دکتر فرحزاد با اشاره به گسترش ترجمه آثار سخت و دشوار کسانی همچون دریدا در ایران که بدون نظارت بنیاد ترجمه صورت میگیرند گفت: گسترش اندیشههای دریدا نمونهای از این دست آثار است که مترجمان توانستهاند حداقل معنا و مفهوم دریدا را به جامعه فارسی زبان انتقال دهند. اگر چه ترجمه آثار دریدا اجتنابناپذیر است نه تنها دریدا بلکه هر فرد دیگری که تا این حد در حوزه اندیشه و فلسفه توانسته قلمفرسایی کند قطعاً آثارش ترجمه خواهد شد. حتی خود دریدا در ابتدا به ترجمه آثارش نظر مساعدی نداشت اما با همکاری خانم استیوک آثارش را به جهان انگلیسیزبان عرضه کرد.
وی افزود: اما اینکه ما اکنون تأملی داشته باشیم که آیا امکان دارد در فارسی برای اصطلاحات دریدا معادلیابی کرد و حتی آثارش قابل ترجمه است یا نه، به نظر من از وقت چنین صحبتهایی گذشته است چراکه با سرعت بسیاری اندیشههای دریدا در همهجا چه به صورت ترجمه مطلق و چه به صورت ترجمه ناقص به نوشتهها و کتابهای ما راه پیدا کرده اگر چه به آن وسعتی که در کشورهای دیگر کار شده اینجا کاری نشده اما در حد معرفی بسیاری از افراد در حوزه دانشگاهی دریدا را میشناسند.
وی در پاسخ به این پرسش که تا چه اندازه اندیشههای دریدا میتوانند در حوزه دانشگاهی جایی داشته باشند گفـت: من تصور نمیکنم که جایی نداشته باشد. دلیل آن نیز این است که برخی از اندیشهها فراتر از تبلیغات عمل میکنند. از آنجا که دریدا برای این قرن است و ما نیز در این قرن زندگی میکنیم به او بیشتر توجه داریم و کمتر به ترجمهپذیری و ترجمهناپذیری آثار وی توجه میکنیم.