نویسنده باید بیش از آنکه در اندیشه چاپ و نشر باشد به نوشتن فکر کند. تنها در این صورت است که بخش اعظم گرفتاری های ذهنی ما مرتفع می شود زیرا کار نویسندگی از نظر من تنها به چاپ شدن کتاب محدود نمی شود.

محمد محمدعلی - نویسنده - در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب گفت: اگر به سالهای اخیر نظری بیفکنیم با آثاری چون "عقرب روی پله های راه آهن اندمیشک" اثر حسین مرتضائیان آبکنار، "جمعه بیست و هشتم روی صندلی لهستانی" نوشته غزال زرگر امینی، "دختر خاله ونگوگ" اثر فریده خرمی، "حلقه های کنفی" از وحید پاک طینت، "پدر عزرائیل" نوشته فرهاد بابایی و... برمی خوریم که نشان می دهد جریانهای داستانی ایران با فعالیت جوانترها ادامه یافته است.

وی به رویکرد نویسندگان امروز به بازآفرینی و الهام از متون کهن اشاره کرد و گفت: تصور می کنم ما باید به طور طبیعی داده های آزموده شده را مدنظر قرار دهیم. نه تنها ایران بلکه سایر کشورهای دنیا که صاحب ادبیاتی غنی هستند اگر به ادبیات موفقی دست یافته اند به این دلیل است که ادبیات گذشته کشور خود را بازخوانی کرده اند. در این میان می توان به کشورهای آمریکای لاتین اشاره کرد و گفت که نویسندگان این کشورها برای نگارش آثار خود از متون قدیمی شان به خوبی استفاده می کنند. در واقع متون کهن به ما این امکان را می دهد که با تکیه بر آنها به پیشبرد ادبیات داستانی زمانه خود کمک کنیم. 

نویسنده رمان "برهنه در باد" تصریح کرد: نویسندگان تا ابد نمی توانند با اتکا بر غریزه و خلاقیتهای آنی بنویسند. ادبیات ایران در جهان از لحاظ نظم و نثر شهره است و این پیشینه می تواند دستمایه خوبی برای نویسندگان باشد.

وی ادامه داد: صاحب نظرانی چون "رولان بارت" معتقدند که باید به بازسازی اسطوره ها و آئینهای خود بپردازیم و با وام گیری نکات مثبت آنها به ادبیات امروز جهت بدهیم. در همه جای دنیا ادبیات معاصر روی دوش ادبیات کلاسیک ایستاده است. من به این مسئله تا جایی اعتقاد دارم که حتی در کلاسهای آموزش داستان نویسی نیز بخشهایی از متون گذشته را برای جوانان می خوانم.

محمدعلی گفت: مسئله دیگر این است که نویسنده باید بیش از آنکه در اندیشه چاپ و نشر باشد به نوشتن فکر کند. چه اشکالی دارد که یک اثر داستانی به عنوان مثال یک یا دو سال دیرتر منتشر شود اما طی این مدت به پختگی و تکامل رسیده و بعد در صورت فراهم شدن شرایط به مرحله انتشار برسد.

وی افزود: من در وهله نخست از خاصیت و ماهیت ادبیات دفاع می کنم، خاصیتی که با تامل و تعقل توام است. واقعیت این است که نویسنده باید سالها با حوصله و ممارست بنویسد تا اثرش بتواند از دهه ای به دهه دیگر و مرحله ای به مرحله دیگر گذر کند.