"راه و بيراه ، نگاهي به كتاب صراط هاي مستقيم " نوشته سيد محمود نبويان ،جلد اول از مجموعه كتابهايي به نام " كتاب انديشه " است كه توسط معاونت پژوهشي - آموزشي سازمان تبليغات اسلامي در زمستان 82 منتشر شده است .

 1

ناشر در يادداشتي كه با عنوان " آغاز سخن" در ابتداي كتاب منتشر كرده است ،  هدف از انتشار مجموعه " كتاب انديشه " را شناساندن هر چه بيشتر جريانها، موضوعات، و مسائل انديشه اي تاثيرگذار در جامعه امروز معرفي كرده و درباره روش به كار گرفته شده در اين مجموعه  آورده است :  " در اين مجموعه، كتابهايي با موضوعات انديشه اي برگزيده مي شوند و خلاصه اي از آنها به همراه نقد وبررسي آنها ارائه مي شود . اين مجموعه به بازنگري آثاري مي پردازد كه داراي يك نظريه جديد يا نكات بديع باشند و يا مسئله و شبهه اي درباره باورها، ارزشها، و بنيان نظام اسلامي مطرح كنند . به روز و جديد بودن و امكان تاثيرگذاري بر قشر فرهيخته جوان از ساير ويژگيهاي كتابهاي برگزيده در اين مجموعه است  ".

" راه و بيراه  ، نگاهي به صراط هاي مستقيم " اولين اثر از مجموعه " كتاب انديشه " است  كه يكي از مسائل مطرح در فلسفه دين ، يعني پلوراليسم ديني به روايت دكترعبدالكريم سروش را مورد نقد وبررسي قرار مي دهد . عبدالكريم سروش درباره پلوراليسم ديني مطالب متعددي را در قالب مقاله ، سخنراني، و گفت وگو ارائه كرده است كه مجموعه اي از آنها در كتابي به نام " صراط هاي مستقيم" توسط انتشارات" صراط" منتشر شده است . پس از انتشار مطالب ياد شده ، سخنان فراواني در تاييد ، انكار، و نقد گفتار سروش به صورت مقاله، گفت وگو، و كتاب منتشر شده است . هر يك از اين مواجهه ها از ديدگاه خاصي به تاييد ، انتقاد، و انكار نظريه " صراط هاي مستقيم " پرداخته اند . برخي، اصالت اين نظريه را زير سوال برده و آن را در بهترين شرايط،  بومي كردن نظريه " جان هيك " به شمار آورده اند . برخي ديگر، " پلوراليسم ديني" را مسئله امروزي جامعه ايران ندانسته و طرح آن را ضروري نمي دانند . و عده اي ديگر ، تقرير سروش از " پلوراليسم ديني" را داراي مقاصد سياسي دانسته اند .

گذشته  از هياهوي بسياري كه معمولا پس از طرح يك بحث جديد در حوزه عمومي جامعه ما به وجود مي آيد و پس از مدتي تاريخ مصرف آن به پايان مي رسد ، اين نظريه نيز پس از آن كه مدتي اهل كتاب و انديشه در حوزه عمومي را مشغول خود ساخته بود از حوزه عمومي خارج شده و به حوزه  تخصصي اين مباحث - در اين جا فلسفه دين - راه يافته است . هر چند كه هنوز به صورت كاملا تخصصي به اين نظريه پرداخته نشده است ، اما تا آن جايي كه نگارنده  به ياد دارد دو كتاب در نقد  " صراط هاي مستقيم " تا كنون منتشر شده اند و كتاب " راه و بيراه  ، نگاهي به صراط هاي مستقيم " سومين كتابي است كه در اين زمينه منتشر شده است. 

   2

" راه و بيراه  ، نگاهي به صراط هاي مستقيم " از سه بخش تشكيل شده است : (1) مروري بر صراط هاي مستقيم، (2) نقد وارزيابي صراط هاي مستقيم، و (3) حقانيت اديان از منظر درون ديني .

نويسنده ، در مقدمه اي كه بر اين كتاب نوشته ، اشكال اساسي " صراط هاي مستقيم " را بي توجهي به خاستگاه اصلي پلوراليسم ديني دانسته و آورده است : " در سالهاي اخير ، برخي با پذيرفتن نظريه " جان هيك " ، اين نظريه را در سطح جامعه ديني كشور ما نيز مطرح ساخته اند؛ غافل از اين نكته مهم كه دقت و تامل در خاستگاه يك نظريه ، در چگونگي طرح آن براي جوامع گوناگون و نيز بررسي صحيح آن بسيار موثر و دخيل مي باشد  . اين نوشتار سعي دارد انديشه هاي دكتر عبدالكريم سروش را در زمينه پلوراليسم بررسي نمايد . نخست ، خلاصه اي از مباحث طرح شده در كتاب ايشان - صراط هاي مستقيم - مطرح مي شود و پس از آن نقد وارزيابي كتاب مذكور در سه مرحله صورت مي پذيرد : (1) مباحث مقدماتي ( توضيح واژگان، تبيين محل نزاع، مباحث چهارگانه در مسئله پلوراليسم ديني ، و سر انجام ، رويكردهاي مختلف در مسئله تعدد اديان ) ؛ (2) بررسي ادله ده گانه سروش در دفاع از نظريه پلوراليسم ديني از منظر برون ديني ؛ و (3) بررسي ادله درون ديني سروش بر حقانيت اديان مختلف ".

3

باورها وعقايد beliefs خود و ديگران را مي توان به روشها و انواع مختلف بيان exposition ،  تبيين explanation ،  توصيف description ،  تحليل analysis ،  و تفسير interpretation  كرد ؛  مي توان از آنها در مقابل ايرادات و اشكالات به روشهاي مختلف دفاع كرد ،  براي نشان دادن درستي ، يا نادرستي آنها از انواع استدلال ( تمثيلي، استقرايي، و قياسي) استفاده كرد ، و يا ، آنها را مورد  نقدcritic و ارزيابي  قرار داد . از آن جا كه كتاب ياد شده به حوزه نقد اختصاص دارد مطالب مختصري در اين باب به صورت اجمالي ذكر مي شود .

هنگام مواجهه با عقايد و باورها ، اگر قصد نقد و بررسي داريم ، بايد چهار مقام را از يكديگر تفكيك كنيم . خلط آگاهانه ميان اين چهار مقام علاوه بر خطاي معرفتي و روش شناختي ، يك خطاي اخلاقي نيز محسوب مي شود . به بيان ديگر، اگر كسي به عنوان يك باور مدعي شود كه " الف ، ب است " ، و آن را براي من اظهار كند ، و اگر من در برخورد با اين مطلب قصد داوري داشته باشم ، بايد چهار مقام را از يكديگر تفكيك كنم :

1-  چرا مخاطب من داراي اين عقيده شد كه " الف، ب است " . چه اوضاع و احوالي دست به دست هم دادند كه صاحب اين باور به آن معتقد شد . اين مقام به علل تكوين يك باور در ذهن و ضمير انسان مي پردازد .  موضوع دو بخش از دو رشته علمي جديد التاسيس روزگار ما ، يعني، روانشناسي معرفت و جامعه شناسي معرفت ، تحقيق در باب علل و عوامل شكل گيري يك باور در ذهن و ضمير يك انسان يا جامعه است . برخي از اين عوامل عبارتند از : القائات دوران كودكي ، تبليغات propaganda ، ترس ، طمع، عشق، نفرت، منفعت فردي ، منفعت جمعي ، استبداد ، قدرت ، و استدلال ؛2-  چه علل و عواملي دست به دست هم مي دهند كه فردي باور خود ورا با ديگران در ميان بگذارد و آنها را از باور خود مطلع سازد ؟ ، هر فردي ممكن است داراي هزاران فقره باور باشد ولي آنها را اظهار نكند .  چه علل و عواملي باعث مي شوند كه انسان باورهاي خود را اظهار نكند و آن را در درون خود پنهان نكند ؛ 3-  باور به " الف، ب است " ، با قطع نظر از هر علتي كه در زندگي يك شخص شكل گرفته باشد ، و با قطع نظر از هر علتي كه شخص آن را اظهار كرده باشد ؛ آيا مطابق با واقع است يا خير؟ صادق است يا كاذب ؟ ؛ آنچه در اين مقام مهم است ارتباط گزاره proposition با عالم واقع است ، در حالي كه مقام اول و دوم مربوط به ارتباط گزاره با قائل آن گزاره بود ؛4-  باور ، به هر علتي كه مي خواهد در ذهن و ضمير يك فرد يا جامعه شكل بگيرد يا نگيرد ، و به هر علتي كه اظهار بشود ، صادق باشد يا كاذب ؛ اگر مورد اعتقاد فرد يا جامعه اي  قرار بگيرد  ، چه آثار منفي يا مثبتي بر اعتقاد به اين گزاره مترتب مي شود ؟ ، آيا آثار مثبت آن بيشتر است يا آثار منفي ؟

همچنين منتقد به هنگام ارزيابي گفتار / نوشتار ، بايد برخي از وظايف عمومي اي را كه هر منتقدي بايد آن را رعايت كند  به عهده بگيرد . از جمله اين وظايف مي توان به موارد زير اشاره كرد : 1. ارائه چكيده اي از گفتار/ نوشتار .  گوينده/ نويسنده  بايد چكيده اي از گفتار/ نوشتار خود را با كوتاه ترين و واضح ترين عبارت ممكن در آغاز گفتار/ نوشتار بياورد تا شنوندگان/ خوانندگان به صورت اجمالي با آنچه كه مي خواهد به صورت مبسوط ، همراه با استدلال و شواهد عرضه شود آشنايي پيدا كنند ؛ 2.  تعريف الفاظ و مفاهيم كليدي key terms گوينده / نويسنده بايد مفاهيم كليدي گفتار/ نوشتار خود را به د قيق ترين وجه ممكن تعريف كرده و مراد خود را از به كار بردن اين الفاظ و مفاهيم روشن كند . اگر گوينده/ نويسنده اين كار را انجام نداده باشد ؛ يعني، الفاظ و مفاهيم كليدي گفتار/ نوشتار خود را تعريف نكرده باشد ، يا آنها رابه روشني و دقت تعريف نكرده باشد ، و يا آنها را  به چند معناي مختلف به كار برده باشد بدون آن كه مخاطب خود را از اين تغيير آگاه كرده باشد ، وظيفه منتقد اين است كه هر يك از اين نواقص را جبران كرده  و وظايف معطل مانده را به عهده بگيرد .  تعريف و تعيين مراد ازالفاظ ومفاهيم كليدي به قدري داراي اهميت است كه برخي از فيلسوفان معاصر وظيفه فلسفه را تعريف و تحليل مفاهيم مي دانند ؛3.  تشخيص و تعيين صورت مساله . هر يك از رشته هاي علمي داراي مسائلي است كه محققان و پژوهشگران آن رشته علمي درصدد  يافتن راه حل و پاسخگويي به آنها مي باشد ؛ 4. تشخيص يا كشف مدعاي اصلي گفتار/ نوشتار .  پس از معرفي و ايضاح  الفاظ و مفاهيم كليدي ، و طرح مساله بايد مدعاي اصلي گفتار / نوشتار به دور از هر گونه ابهام ، ايهام ، و غموضي بيان شود . اگر در گفتار / نوشتار مورد ارزيابي اين كار صورت نگرفته باشد ، يا داراي يكي از اين سه نقص باشد ، يا در جايگاه منطقي اش قرار نگرفته باشد بايد آن را كشف كرده و از هرگونه نقصي پيراست و در جايگاه منطقي اش قرار داد ؛ 5.  كشف و رده بندي پيشفرضها. هيچ سخني وجود ندارد الا اين كه متكي بر يك سلسله از پيشفرضهاي ناگفته است . اين پيشفرضها معمولا مضمرند ، يعني در مقام بيان ، گفته / نوشته نمي شوند . منظور از كشف پيشفرضها ، كشف همه پيشفرضهاي يك سخن نيست ، زيرا اين كار نه ممكن است و نه در صورت امكان،  مطلوب . در اين مرحله مي توان به وجوه ضعف و قوت هر يك از پيشفرضها اشاره كرد و همچنين در صورت ضعف ، پيشفرضهاي بديل ارئه داد؛ 6.  تشخيص و ارزيابي استدلال( تمثيلي، استقرايي، قياسي) .  درستي، يا نادرستي هر گزاره اي محتاج دليل است . لذا كسي كه مدعايي در تاييد يا رد مطلبي دارد ، براي نشان دادن درستي مدعاي خود ، يا نادرستي مدعاي ديگران بايد دليل و برهان اقامه كند .  پس از طي مراحل پيشين بايد ديد كه :  گوينده/ نويسنده از كدام يك از انواع استدلال استفاده كرده است . آيا استدلالها از لحاظ صورت وماده بي نقص هستند يا خير ؟ آيا نتايج گرفته شده قابل انتاج از مقدمات هستند يا خير ؟ و ...  7.  تشخيص نتيجه/ نتايج  .  مرحله پاياني اختصاص به كشف يا تشخيص نتيجه/ نتايجي است كه از گفتار/ نوشتار گرفته شده يا مي توان گرفت . روال طبيعي اين است كه  پس از طرح مساله ، اگر گوينده/ نويسنده قصد پاسخگويي به مساله را داشته باشد ، پاسخ را ارائه كرده و براي نشان دادن آن از استدلال استفاده نمايد .  پس از انجام اين مراحل، گوينده يا نويسنده بايد نتيجه/ نتايج  گفتار/ نوشتار خود را در پايان متن بياورد . اگر وي چنين كاري را انجام نداده باشد منتقد ابتدا بايد اين كار را انجام داده ، و سپس بررسي كند كه آيا اين نتيجه/ نتايج  را مي توان از مقدمات گرفت يا خير . همچنين مي توان بررسي كرد كه آيا مي توان نتيجه يا نتايجي را علاوه بر آنچه  گوينده/ نويسنده  گرفته است گرفت .

منتقد متون تخصصي هر رشته اي ، علاوه بر وظايف عمومي كه اجمالا ذكر شد وظايفي ديگري به عهده دارد كه در گام بعدي بايد آنها را مد نظر قرار دهد . در متن ياد شده كه مسئله اي از مسائل فلسفه دين مورد بحث قرار گرفته است اشاره به زمينه تاريخي، اجتماعي، روان شناختي، و فلسفي مسئله اهميت فراواني دارد ، همچنين مي توان مباني، مبادي، روش نويسنده را مورد نقد و بررسي قرار داد ، و ... .

" راه وبيراه ، نگاهي به كتاب صراط هاي مستقيم " به نوبه خود برخي از وظايف عمومي و تخصصي يك منتقد را مد نظر قرار داده و از برخي از آنها غفلت نموده است . از جمله وظايفي كه نويسنده در نقد وبررسي مطلب ياد شده رعايت كرده مي توان به :  ارائه چكيده اي از گفتار/ نوشتار ، تعريف الفاظ و مفاهيم كليدي key terms ، و تشخيص و ارزيابي استدلال( تمثيلي، استقرايي، قياسي) اشاره كرد .