گروه بین الملل- خبرگزاری مهر: در حالی که این روزها اخباری درباره ادعای نخست وزیر رژیم صهیونیستی مبنی بر آمادگی این رژیم برای بازپس دادن جولان اشغالی در برابر صلح با سوریه منتشر شده است،اما اظهارات چالش برانگیزی به گوش می رسد که حاکی از آن است که انجام این کار،آسان نخواهد بود.

 

به گزارش خبرگزاری مهر، روز چهارشنبه چهارم اردیبهشت روزنامه "الوطن" چاپ سوریه مدعی شد که نخست وزیر ترکیه در تماس با رئیس جمهوری سوریه از آمادگی تل آویو برای عقب نشینی کامل از بلندیهای جولان در برابر برقراری صلح با دمشق خبر داد و در همین راستا دیوید پیکر سخنگوی کابینه رژیم صهیونیستی نیز اعلام کرد که  اسرائیل خواهان برقراری صلح با سوریه است.

در ادامه، رسانه ها گزارش دادند که بشار اسد رئیس جمهوری سوریه، ضمن تایید تلاشهای میانجیگرانه ترکیه، در عین حال تاکید کرده است که سوریه هرگز مذاکرات پنهانی با اسرائیل نداشته و نخواهد داشت و اولین شرط دمشق برای گفتگو با تل آویو، بازپس دادن جولان اشغالی به سوریه است. 

این اظهارات در حالی صورت می گیرد که به نظر می رسد اسرائیل برای بازپس دادن جولان، منطقه ای که امروزه به سبب در اختیار داشتن و اشغال آن هزینه زیادی را نمی پردازد و در واقع حفظ آن بیش از باز پس دادن آن برای تل آویو فرصت خواهد داشت، با چالشهای روبرو است.

درست با انتشار این خبر، گزارشهایی در واشنگتن مبنی بر ادعای همکاری سوریه با کره شمالی در حوزه تسلیحات هسته ای منتشر شد.

انتشار این خبر حاکی از آن است که اسرائیل و سوریه برای رسیدن به یک توافق نه تنها در سطح داخلی و منطقه ای، بلکه در سطح جهانی و آن هم از سوی یک قدرت مهم مانند آمریکا  که روزگاری نقش میانجی را بازی می کرد، با مشکل روبرو هستند.

مخالفت آشکار آمریکا با حرکت و ابتکار جیمی کارتر رئیس جمهوری اسبق این کشور نیز نشان داد که چنین حرکتهایی خارج از چارچوب و الگوی تعریف شد حتی اگر مشکل و گره ای را هم بگشاید؛ مورد تایید کاخ سفید نیست.

مخالفت برخی از جناحهای قدرتمند در آمریکا با حل اختلاف تل آویو- دمشق نشان از آن دارد که این اختلافات تا زمانی که واشنگتن به آن نیاز دارد؛ بر جای خود باقی خواهد ماند.

 بلندی های جولان:

بلندی های جولان فلاتی است که در بین کشورهای لبنان، اردن ، سوریه، و فلسطین قرار گرفته است که مساحت آن 1860 کیلومتر مربع به گفته سوری ها، و 1158 کیلومتر مربع طبق گفته اسرائیلی هاست که رژیم اسرائیل در جنگ شش روزه سال 1967 آن را به همراه بخشهایی از کرانه باختری و بیت المقدس به اشغال خود در آورد و از همان آغاز اشغال این منطقه را جزئی از خاک فلسطین اشغالی اعلام کرد و نمایندگان هیئتهای این رژیم درمذاکرات خود با اعراب نیز همواره بر این امر تاکید کرده اند.

برای تداوم اشغال جولان، در سال 1967 و در اواخر 1976 به ترتیب طرحهای "یگال آلون" و حزب "ماپام" مطرح و به دنبال آن طی سال 1979 کمیته اسرائیلی اسکان یهودیان در جولان، برای تحت فشار قرار دادن کابینه اسرائیل برای افزایش شهرکهای یهودی ‌نشین در آن، حرکتی تبلیغاتی گسترده را آغاز  کرد و طوماری با 500/74 امضا جمع‌آوری شد که 70 درصد نمایندگان کنیست (پارلمان رژیم اسرائیل) نیز که افرادی چون شیمون پرز،اسحاق رابین، ایگال آلون، شلوموهیل و آریل شارون جزء آنها بودند، آن را امضا کردند.

در 14 دسامبر 1981 کنیست(پارلمان رژیم اسرائیل) در نشستی، الحاق بلندی‌های جولان به سرزمینهای اشغالی را به تصویب رساند.

دولت سوریه که در جنگ 1973 نتوانست بلندی‌های جولان را از رژیم‌ صهیونیستی باز پس گیرد. سرانجام در 14 ژوئن 1991، آمادگی خود را برای پیوستن به گفتگوهای صلح خاورمیانه اعلام داشت. به هر ترتیب دولت سوریه در اکتبر 1991 به همراه دیگر کشورهای عربی در کنفرانس مادرید شرکت کرد، اما بعد از چند دور مذاکره، آن را بی فایده دانست و کناره ‌گیری خود را از گفتگوهای صلح اعلام نمود.

تا آگوست 1993(مرداد 1372)هیئتهای رژیم اسرائیل و سوریه حداقل 10 بار در واشنگتن با هم دیدار و مذاکره کردند. چرخش چنین مذاکراتی سبب شد تا حافظ اسد رئیس جمهور فقید سوریه در جریان دیدار با بیل کلینتون در ژانویه 1994 در ژنو تصریح کند که :"صلح، یک انتخاب استراتژیک برای سوریه است".

تلاشها و رایزنی های اخیر درباره جولان به نظر می رسد با مشکلاتی که در گذشته وجود داشته روبرو شود.

مهمترین چالشهای در پیش روی این روند را می توان در سه سطح بررسی کرد:

الف) سطح اسرائیلی:

ب) سطح سوری:

ج) سطح میانجی

- سطح اسرائیلی:

مهمترین نقطه این روند برای حل مسئله جولان،اسرائیل است. به نظر می رسد صهیونیسم از بدو پیدایش خود به عنوان یک استراتژی سیاسی با 2 رویکرد مختلف سعی در تامین اهداف توسعه طلبانه خود داشته است.

رویکرد اول، دوران جنگ طلبی صهیونیسم است که زمین نقش اساسی را در گفتمان خشونت بار اسرائیل ایفا می‏کرد،

رویکرد دوم، دوران سازش خواهی و به اصطلاح صلح طلبی صهیونیسم یا عصر پست‏ صهیونیسم است که از دهه 1970 آغاز شده و با نوساناتی همچنان ادامه دارد و اظهارات اخیر مقامهای تل آویو را آن هم پس از تجاوز آشکار به حریم هوایی سوریه، می توان در این راستا قلمداد کرد و به هیچ وجه یک بیانیه و رویکرد سیاسی تلقی نخواهد شد.

در این رویکرد استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و تهدید ابزارهای اولیه کسب منافع رژیم اسرائیل است.

سؤال این است که آیا با ادامه روند کنونی در روابط دمشق- تل آویو، تداوم جریان صلح با توجه به بیانیه اخیر، در آینده بین دو طرف میسر است یا خیر؟ روندی که به علت عدم انعطاف هیئت مذاکره کننده اسرائیلی در آستانه سال 2000 به بن ‏بست کامل رسید.

واقعیت این است که به دلیل نگرش ابزاری صهیونیسم به صلح تاکنون نتیجه‏ ای مثبت بین گفتگوهای روسیه و اسرائیل نداشته است،زیرا مناقشه رژیم اسرائیل و سوریه فراتر از اختلافات ارضی و در واقع به منزله نبرد میان صهیونیسم و دفاع مشروع از خویش است.

مهمترین مسئله اینجاست که اسرائیل با پس دادن جولان به دنبال چه چیزی است و اینکه آیا اسرائیل قادر است هزینه ها و فرصتهای خود را با دادن این منطقه متوازن بخشد یا خیر؟

مهمترین و نخستین هزینه و چالشی که اسرائیل با آن روبرو خواهد بود؛ ساکنان یهودی و شهرکهای این منطقه است.

ساکنان این شهرکها از هر فرصتی برای اعلام مخالفت خود با دادن تغییر در وضعیت جولان استفاده کرده اند و اگر چنین اتفاقی رخ دهد و آن هم پس از برچیده شدن شهرکهای اسرائیل از نوار غزه، خیل دیگری از یهودیان ناراضی وارد سرزمینهای اشغالی فلطسین خواهند شد و این مسئله می تواند چالشی عمده برای مشروعیت داخلی این رژیم و بحران دیگری برای بافت ناهمگون آن باشد.

در همین ارتباط اعلام شد که رهبران جوامع یهودی در بلندی های جولان مخالفت خود را با ارسال نامه ای به رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه که میانجی صلح است اعلام کرده  و از وی خواسته اند تا تلاش برای صلح را بدون خروج اسرائیل از این منطقه در دستورکار قرار دهد.

امروز اقامت در جولان برای ساکنان صهیونست آن بیش از هویت اسرائیلی آنها ارزشمند تلقی می شود.

منابع آبی این منطقه سبب شده تا یهودیان وابسته به زمین و آب اولویت اول خود را در حفظ جولان بدانند.

هفته نامه معتبر آلمانی اشپیگل در 17 ژانویه سال 2000 در گزارشی از این منطقه به نقل از ساکنان آن آورده است که این گروه در صورتی که اسرائیل آمادگی خود را برای بازپس دادن آن به سوریه اعلام کند تمایل به زندگی تحت پرچم سوریه را دارند که این گزارش دقیقاً مؤید اولویت هویت منطقه یا این گروه بر هویت اسرائیلی آنهاست و این در حالی است که پذیرش آنها تاکنون هرگز به جز در یک مورد خاص- از سوی سفیر سوریه در واشنگتن- از سوی مقامهای ارشد این کشور مورد بررسی قرار نگرفته است.

این روند در حالی است که اخیراً گروهی از نمایندگان کنیست(پارلمان) اسرائیل از برنامه خود برای مقابله با دولت اولمرت در راستای مسدود کردن گفتگوها برای بازپس دادن جولان خبردادند که این نشان می دهد که اندیشه سرزمینی صهیونیسم همچنان باقی است.

 ب) سطح سوری:

چالش دیگر در حل بحران جولان را می تواند درسطح سوری بررسی کرد.

برخی از کارشناسان و تحلیلگران منطقه ای بر این باورند که مشکل دیگر در راستای حل اختلافات،از طرف سوریه وجود دارد.

به عقیده آنها سوریه تاکنون تمایلی واقعی برای حل این موضوع از خود نشان نداده و در واقع با کش دادن این موضوع، بر آن است تا فرصتهای خود را منطقه به عنوان یک بازیگر مهم در تحولات منطقه ای افزایش دهد.

مسئله لبنان و گفتگوهای خاورمیانه از مواردی است که سوریه به سبب جولان اشغال شده، در آنها به عنوان یکی از طرفهای مهم گفتگو تلقی می شود.

اگر به خاطر داشته باشیم اسرائیل یکی از شرایط خود را برای تخلیه جولان، اخراج مبارزان فلسطینی و جنبش حماس از سوریه و همچنین پایان همکاری بین دمشق و تهران عنوان کرده است.

 

این مسئله سبب شده است تا سوریه در سالهای گذشته ضمن مخالفت با این موضوع ،طرح گفتگوهای بدون پیش شرط را عنوان کند، زیرا جناحهای اطلاعاتی در سوریه یقین دارند که موافقت اولیه کشورشان با این پیش شرط و جدا شدن دو همپیمان بزرگ از دمشق، رویکرد بعدی اسرائیل را شکل خواهد داد و ادبیات گفتگو با سوریه تضیف شده دیگر به گونه ای که تاکنون بوده نخواهد بود.

بشار اسد رئیس جمهوری سوریه ضمن رد مذاکرات پنهانی آغاز گفتگوها درباره جولان را منوط به بازگشت جولان به سوریه اعلام کرده است.

وی گفت:" برخی از دوستان سوریه در حال تلاش هستند تا گفتگوهای صلح بین سوریه و اسرائیل آغاز شود، اما سوریه گفتگوهای پنهانی برای صلح را نه در گذشته داشته و نه در آنیده به ان اقدام خواهد کرد".

وی همچنین تاکید کرد:انجام تمام قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد، ملاک و معیار گفتگوها خواهد بود

سطح میانجی:

سطح میانجی چالش دو سویه برای دو طرف درگیر در این ماجراست. ترکیه دیربازی است که علاقه مندی خود را برای ایفای نقش میانجی در گفتگوهای صلح خاورمیانه اعلام کرده است.

چالشی که در این سطح دو طرف با آن روبرو هستند مسئله "وزن ترکیه" به عنوان یک میانجی است.

نخست اینکه، ترکیه در این روند از حمایت قدرتهای دیگر از جمله آمریکا برخوردار نخواهد بود و دوم اینکه ترکیه توان تقبل هزینه احتمالی این حل اختلاف را نخواهد داشت.

به گذشته بازمی گردیم و آن زمانی که اسرائیل شهرکهای خود را از نوارغزه برچید.

بدون شک اسرائیل برای برچیدن آنها هزینه های خود را از آمریکا پس گرفت و حال باید دید که آیا ترکیه به عنوان کشوری که می خواهد نام نیک میانجی این صلح را در تاریخ، به خود اختصاص دهد آیا توان هزینه دهی را دارد یا خیر که البته پاسخ منفی است.

سخن آخر:

در نهایت می توان اینگونه عنوان کرد که تمایلی از سوی  آمریکا برای ثبت این حل اختلاف به نام هیچ کشور دیگر وجود ندارد و اینکه مخالفت با سفر کارتر به منطقه نشان می دهد که آمریکا حتی در درون حاکمیت خود نیز برای حل این مسئله تعاریف و پارامترهای مشخصی را مد نظر دارد.

همچنین طرح اتهام همکاری هسته ای بین سوریه و کره شمالی بلافاصله پس از سفر کارتر به منطقه حاکی از آن است که همچنان تئوری بزرگنمایی تهدید از سوی برخی محافل قدرت در آمریکا که خواهان چنین حل اختلافی نیستند، وجود دارد و اینکه حال باید دید که آیا اسرائیل حاضر است این نقطه استراتژیک را تنها به بهای صلح با سوریه در اختیار کشوری قرار دهد که به ادعای آمریکا در پی دستیابی به تسلیحات هسته ای در مرزهای اشغالی است یا خیر؟