دکتر احد فرامرز قراملکی، استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی، در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت : استاد مطهری، بدون تردید، یکی از موثرترین متکلمان و الهیات پژوهان روزگار ما در فرهنگ معاصر اسلامی است. وی بنا به تعریف غایی که خود از کلام ارایه میکند متفکری با دغدغه کلامی برای دفاع از دین است.
وی افزود: دکتر مطهری در قلمرو معرفتی با حفظ اصالت وحی توانست آموزههای آن را روشن، مستدل و معقول به مخاطبان وحی عرضه کند. بنابراین، نه تنها به سؤالها پشت نمیکند و آنها را به کناری نمینهد بلکه به نحو فعال و با خلاقیت به طرح مسائل کلامی میپردازد. اگرچه مسائل کلامی بسیار فراخ دامن است یعنی هر آنچه را به مقبولیت آموزههای وحی نزد مخاطبان امروزی مرتبط باشد در بر میگیرد.
استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در ادامه به مواردی که دغدغه استاد بود اشاره کرد و گفت: مسئله تبیین دینداری یا منشای پیدایش دین نزد بشر، مسئله کارکرد و نقش دین در شدن بشری، بنیان فرامین اخلاقی و مبانی اخلاق، مسئله حجاب و حقوق زن به طور کلی، ماتریالیسم، علم و دین، مسئله دیگر ادیان، وحی، اعجاز و...علی رغم تنوع از حیث تعلّق به گستره های معرفتی و تمایز روشی در رسالت دفاع گرایانه استاد، در زمرة مسایل کلامی اند.
دکتر قراملکی استاد مطهری را از حامیان و دوستداران حکمت متعالیه برشمرد و گفت: مطهری به دلیل تعلق به سنت حکمت متعالیه صدرایی، هرگز به نظام معرفتی و یا شاخهای از دانشها، مانند فلسفه، کلام، عرفان و... محدود نشد بلکه ورود به شاخههای مختلف در حوزه مطالعات دینی را فراتر از مفهومِ چندرشته ای به نحو مطالعات میانرشتهای سامان بخشید. آنچه در سامانبخشی اهمیت بنیادین دارد، اخذ مبانی و بنیان نهادن روشمند مسائل بر آن مبانی است.
دکتر قراملکی معتقد است که هر نظریهای سه گونه ثمر دارد: لوازم منطقی، آثار عینی که در زندگی فردی و اجتماعی نمود پیدا میکند و نتایج معرفتی. یکی از نظریههایی که استاد مطهری سعی در تدوین و نظریهپردازی آن دارد، به طور مثال اعتقاد به فطرت برای انسان است. در واقع جستجو از نتایج معرفتی نظریه فطرت در نظام کلامی استاد مطهری است. به تعبیر دقیقتر، نظریه فطرت نه تنها مبنای حل مسائل فراوان است، بلکه محوری برای نظریه پردازی در تفسیر و تبیین بسیاری از پدیدارها، رفتارها و آموزههای دینی است.
وی همچنین افزود: علیرغم اهمیت زیرساختی نظریه فطرت در اندیشه استاد مطهری، این نظریه به صورتی غیرمدّون مطالعة درون دینی روی آورد استاد است و نه روش وی. ایشان در اثبات نظریه فطرت از روش برون دینی یعنی فلسفی مدد میجوید. روش فلسفی ایشان آمیزهای از روش تحلیلی منطقی و ارجاع به تجارب فلسفی همگان است. ناشی از یک فکر فلسفی است که در همه افراد بشر است.
دکتر قراملکی در ادامه بحث به یکی دیگر از دغدغه های استاد مطهری در حوزه کلامی از منظر ارزش معرفتشناختی اشاره کرد و گفت : یکی از مسائل جاودان فلسفی بحث از مسئلهای است که استاد مطهری آن را ارزش علوم و ادراکات میخواند و آن به سادهترین تقریر این است: آیا آنچه ما با حس یا عقل خود میفهمیم واقع و نفس الامر هم همین طور است که ما میفهمیم یا نه؟ مقالة سوم "اصول فلسفه و روش رئالیسم" متفکل پاسخ به این مسئله است. این پاسخ مبتنی بر علوم فطری است و استاد مطهری در مقدمه و پاورقیهای آن ارزش معرفت شناختی فطرتشناخت را به تفصیل بیان میکند و در مقام بحث از نظریه فطرت نیز به همین امر اشاره میکند.
استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی همچنین درباب خداشناسی نزد مطهری گفت : استاد مطهری، به حق مسئله خداشناسی را مهمترین مسائل کلامی میداند. استاد، نه تنها وجود خدا بلکه اصل رستاخیز را آنگونه که قرآن عرضه میدارد، فطری میداند. اعتقاد به رستاخیز در مفهوم قرآنی که همان انا للَّه و انا الیه راجعون است، فطری میباشد.
وی با تأکید بر این نکته که مطهری سعی در فهم فلسفی از اندیشههای دینی داشت گفت : مطهری نه فلسفه را در خدمت کلام میگیرد و نه اندیشه کلامی را در خدمت فلسفه میگیرد. مطهری به دلیل قایل بودن به پژوهش میانرشتهای به یک نوع تلفیق منسجمی از معرفت عقلی و معرفت دینی میرسد و نظام معرفتی را درست میکند که هم عناصر عقلی صرف و هم عناصر دینی صرف را دارد.
قراملکی افزود: اینکه ما داوری کنیم ایشان فیلسوف یا متکلم بوده است منوط به این است که الگوی پژوهشی مطهری را بهدقت به دست بیاوریم. شکی نیست که ایشان عالم دینی بود و وظیفه خود میداند که از آموزههای دینی بهجد دفاع کند اما از سوی دیگر همانند هر فیلسوفی در مقابل اندیشههای دینی تأمل میکرد. استاد مطهری در پاسخگویی به مسائل نوین کلامی در مقایسه با معاصران خود، بالاترین میزان موفقیت را کسب کرده است و این حکایت از کارآمدی روش شناختی استاد در تفکر کلامی نوین دارد.
دکتر قراملکی افزود: مطهری در مواجهه با معضلات کلامی به اخذ مواضع عجالتی بسنده نکرده و خود را به مشکلات کلامی محدود نساخت بلکه سعی کرد مشکلات کلامی را با فنون مختلف به مسائل تبدیل کند و پس از صورتبندی دقیق مسئله، در جستجوی نظریه ای استوار بر مبانی سازگار بود. دستیابی ایشان به نظریه فطرت نمونه ای از این جستار اثر بخش بود.
وی افزود: تحلیلی که ایشان از فلسفههای رقیب جهانبینی اسلامی میکرد نشان میدهد که وی حاضر نبود این نوع اندیشهها را ضعیف بداند. مواجهه مطهری با اندیشههای رقیب دینی مواجهه فلسفی بود.
دکتر قراملکی کتاب "اصول فلسفه و روش رئالیسم" را از این دسته آثار برشمرد که مواجههای فلسفی با اندیشههای مارکسیستی داشت. اگر ما بگویم مطهری روش دیالکتیکی را در این راه برگزیده بوده سخن گزافی نگفتهایم.