به گزارش خبرگزاری مهر، صهیونیسم اعلام می دارد که نماینده قریب به 15 میلیون یهودی دنیای امروز است! آنان بر این باورند که یهودیان امروز از همان نژاد بنیاسرائیل هستند که حدود هزار و سیصد سال پیش از میلاد مسیح وارد سرزمین فلسطین شدهاند. همچنین بر این باورند که این نسل پراکنده و دربدر، صاحب سرزمین فلسطین است و باید در آنجا گرد هم آیند و زمینه را برای ظهورمنجی (ماشیح) آماده نمایند. به زعم آنان "ماشیح" در فلسطین ظهور می کند و با تکیه بر قدرت یهود، دنیا را در اختیار می گیرد. این مسئله و برخی از دیگر فرسیب و اوضهام تاریخی سبب شده است تا این سرزمین در دوره معاصر نیز روی آرامش را به خود نبیند و به جای برسد که اخبار فجایع صورت گرفته در آن به عنوان یک تبلیغات رسانه ای تلقی شود، تا اینکه بازگوکننده درد ملتی بی پناه!
فلسطین در دوره معاصر
در همان دورانی که انگلیس با اعراب درباره چگونگی شکست امپراطوری عثمانی با وعده استقلال عرب در حال مذاکره بود، با سران صهیونیسم هم درباره چگونگی تاسیس دولتی یهودی در فلسطین، مشغول گفتگو بود.
در سال 1897 نخستین کنگره صهیونیسم در شهر بال سوئیس تشکیل شد و مسئله تشکیل دولت یهود در سرزمین فلسطین به تصویب صهیونیستهای حاضر در کنگره رسید. هرتزل در کنگره اعلام کرد:"همین امروز ما دولت یهودی را به وجود آوردیم!". در سال 1901 هرتزل با سلطان عبدالحمید خلیفه عثمانی تماس گرفت و امتیازاتی نظیر زمین و مهاجرت یهودیان را درخواست کرد و در مقابل تعهد کرد که وام کلانی را بانک عمران یهود به دربار خلیفه بدهد،اما سلطان عبدالحمید با همه نیازی که به پول داشت با این درخواست مخالفت کرد.
در دوم نوامبر 1917 بیانیه "لرد بالفور" وزیر خارجه دولت بریتانیا منتشر شد که در آن از حمایت انگلستان برای تشکیل یک دولت یهودی در سرزمین فلسطین سخن رفته بود.
"بالفور"
دولت انگلستان وقتی با اعتراض شدید شریف حسین روبرو شد، برای کاهش اعتراضات اقدام دیپلماتیک را شروع کرد و به عربها اطمینان داد که انگلستان بر سر پیمان خود با آنها ایستاده است و هدف اولیه آنان به اصطلاح آزاد کردن سرزمینهای عربی از سلطه ترکان عثمانی است.
تصرف فلسطین در سپتامبر 1918 پایان گرفت. ژنرال "النبی" اعلام داشت که این منطقه توسط یک حکومت نظامی انگلیسی به نام "اداره جنوبی متصرفات دشمن" اداره خواهد شد.
"سوریه داخلی" یعنی ازعقبه تا حلب، حکومتی عربی به ریاست فیصل پسر شریف حسین به نام "اداره شرقی متصرفات دشمن" تحت نظارت ارتش فرانسه قرار گرفت. به این ترتیب امپراطوری عثمانی پس از جنگ اول میان دولتهای قدرتمند غربی تقسیم شد و آنچه سهم عرب گشت تنها وعده استقلال بود.
در بیست و هشتم ژوئن 1919 پیمان جامعه ملل در کنگره صلح ورسای به امضاء رسید که در آن بر تحتالحمایگی و قیمومیت فرانسه و انگلیس بر سوریه، لبنان و فلسطین تاکید کرد. البته در متن تحت الحمایگی صرفاً بحث مورد مشورت قرار گرفتن دول قیم مطرح بود نه اداره حکومت،اما دولت انگلیس از فرصت استفاده کرد و خود را قیم حاکم خواند و اداره امور حکومتی را در فلسطین بر عهده گرفت. عرب به ویژه در فلسطین و سوریه با این پیمان مخالفت کردند. در 24 ژوئیه 1920 فرانسه با استناد به این پیمان به سوریه حمله و آنجا را اشغال کرد.
مردم منطقه به این امر اعتراض کردند. در روزهای چهارم تا هشتم آوریل 1920 در بیت المقدس اعتراض علیه سلطه انگلیس و حرکت یهودی کردن فلسطین به قیام بزرگی تبدیل شد و عده زیادی از یهودیان و عرب کشته و زخمی شدند. در اوایل ژوئیه 1920 دولت بریتانیا، پایان حکومت نظامی و شروع حکومت عادی را اعلام کرد. ریاست حکومت جدید انگلیسی در فلسطین بر عهده هربرت ساموئل، یک یهودی بود، نهاده شد! ساموئل زبان عبری، انگلیسی و عربی را زبان رسمی فلسطین اعلام نمود. حکومت جدید انگلیسی- صهیونیستی شروع به انتقال اراضی از دست فلسطینیان به یهود کرد.
وسایل و ابزار ضروری کشاورزی در انحصار حکومت قرار گرفت و به بهانه مقروض بودن فلسطینیان دامها و زمینهای کشاورزی آنان را مصادره کرد، بر مقدار مالیات افزوده شد و به ناچار فلسطینیان زمین را رها میکردند. حکومت قیم هم این زمینها و زمینهای مصادره ای را به یهود واگذار کرد. در کنار آن ورود یهودیان از اروپا و دیگر نقاط جهان را سرعت بخشید.
امتیازات آب و برق در مناطق گوناگون به یهود واگذار شد. در اول ماه مه 1920 اعتراض گسترده علیه حکومت قیم و سیاستهای یهودی کردن فلسطین از یافا شروع و طی مدت 15 روز سراسر فلسطین را فرا گرفت. ارتش بریتانیا و شبه نظامیان صهیونیست به سرکوب معترضین پرداختند.
در 1927 دولت سرپرست امتیاز استخراج املاح و معادن دریای مرده (بحرالمیت) را به یهود واگذار کرد و در ژانویه 1930 این امتیاز را به مدت 75 سال به آنان واگذار کرد!
در روز 23 سپتامبر 1928 یهودیان به حرم شریف در بیتالمقدس تجاوز کردند و بخشی از آن را متصرف شدند. در فردای آن روز (24 سپتامبر) مردم مسلمان علیه این تجاوزات تظاهرات کردند. در 23 اوت 1928 فلسطین شاهد درگیری شدید بین مسلمانان از یک سو و یهود و ارتش بریتانیا از سوی دیگر بود. در روز 29 اوت 1928 حرکت ضد استعماری مردم شدت گرفت و ارتش بریتانیا و شبه نظامیان یهود به شدت به کشتار انقلابیون پرداختند.
از این قیام مردمی فلسطین با نام "انقلاب براق" یا قیام براق یاد می شود. پس از این حرکت دادگاههای انگلیسی مردم فلسطین را محاکمه و محکوم کردند. 3 نفر اعدام، 17 نفر حبس ابد و هشتصد نفر محکومیتهای چندین ساله و بسیاری از شهرها و روستاهای فلسطینی محکوم به پرداخت خسارات سنگین شدند که به بهانه عدم توان در پرداخت جرائم، زمینها و اموال آنان مصادره و در اختیار آژانس یهود قرار داده شد. دادگاه انگلیسی تنها یک پاسبان یهودی را که در یافا به خانه پیشنماز مسجدی وارد شده و وی و شش نفر از اعضای خانوادهاش را سر بریده بود، ابتدا محکوم به اعدام، سپس حبس ابد و بعد به 10 سال زندان محکوم شد که پس از چندی آزاد شد!
دولت انگلیس شروع به مسلح کردن یهود می کند و تعداد زیادی تفنگ میان کشاورزان و کارگران یهود توزیع می کند. در سوم آگوست 1931 اعتراض گستردهای در نابلس و دیگر شهرهای فلسطین به تجهیز تسلیحاتی یهود رخ می دهد که به درگیری کشیده شد و عده زیادی هم از سوی دولت سرپرست به زندان افتادند.
در دوران ریاست واکهوب بر دولت سرپرست، انتقال اراضی فلسطینی به یهود شتاب گرفت و در کنار آن آمار مهاجرین صهیونیست به فلسطین نیز بالا رفت. در 13 اکتبر 1933 در بیتالمقدس تظاهرات ضد انگلیسی برگزار شد که توسط ارتش سرکوب می شود. در بیست و هفتم همان ماه در شهر یافا تظاهرات بزرگی انجام شد و کم کم به سراسر فلسطین کشیده شد. ارتش انگلیس همراه با شبه نظامیان صهیونیست مردم بی سلاح را زیر آتش قرار دادند.
تا پیش از جنگ دوم جهانی فلسطین اوضاع بسیار آشفتهای داشت. هر روز قوانین جدیدی از سوی دولت سرپرست به نفع یهود و به ضرر فلسطینیان تصویب و اجرا می شد و در کنار آن مصادره و انتقال اراضی به یهود و مهاجرت یهودیان به فلسطین، شتاب می گرفت. در کنار آن اعتراضات مردمی علیه این اقدامات بالا گرفت. با شروع جنگ دوم جهانی فعالیت صهیونیست برای ورود به فلسطین شتاب بیشتری گرفت.
جنگ دوم و ادعای مرگ بیش از شش میلیون یهودی توسط آلمان بهترین فرصت را برای صهیونیستها فراهم کرد تا بتوانند با توجه به فضای ترحم نسبت به یهود پس از جنگ دوم بهره گرفته و پشتیبانی دولتمردان غربی به ویژه آمریکا را در تشکیل دولت یهودی با خود داشته باشند. در کنار این اقدامات گروههای تروریستی هاگانا و ایرگون شکل می گیرند که بدنه اصلی ارتش رژیم صهیونیستی به شمار میآیند. این نیروهای شبه نظامی توسط ارتشیان یهودی کشورهای اروپایی به ویژه لهستان آموزش می دیدند. از آغاز سال 1944 همین گروهها شروع به بمبگذاری و خرابکاری کردند.
در بیست و ششم فوریه 1947 بیفن وزیرامورخارجه انگلستان اعلام میکند که انگلیس در مسئله فلسطین به بنبست رسیده و ناچار تصمیم، به جامعه ملل ارجاع میشود! سازمان ملل متحد هم کمیسیونی را که متشکل از نمایندگان استرالیا، کانادا، چکسلواکی، یوگسلاوی، گواتمالا، هندوستان، ایران، پرو، سوئد و اوروگوئه بود برای بررسی به فلسطین می فرستد. کمیسیون هم طرح تقسیم سرزمین فلسطین به دو دولت یهودی و فلسطینی را ارائه داد!
در بیست و نهم نوامبر 1947 مجمع عمومی رای به تقسیم سرزمین فلسطین داد. کشورهای عربی با این طرح مخالف بودند. مردم مسلمان منطقه ناچار ارتش مردمی برای نجات فلسطین تشکیل دادند. در ژانویه 1948 اولین ستون نظامی داوطلبان وارد فلسطین شد و در شمال آن موضع گرفت. دومین ستون در فوریه همان سال وارد بیسان و نابلس شد. ستون سوم در ماه مارس به فلسطین وارد شد و در مثلث الرعب در پیرامون نابلس مستقر شد. پس از تصویب طرح تقسیم به مدت پنج ماه مبارزات شدید مسلمانان با ارتش بریتانیا و شبه نظامیان ایرگون، هاگانا و اشترن ادامه داشت.
انگلستان اعلام کرد که 15 می 1948 ،فلسطین را تخلیه خواهد کرد. ابتدا مناطق یهودی مثل شهر تلآویو را تخلیه کرد و تمام تجهیزات نظامی خود را برای یهود باقی گذاشت. در همان هنگام نیروهای انگلیسی مناطق عربی را به شدت کنترل میکردند و اجازه نمیدادند که عربها اسلحه به دست آورند. در دهم آوریل نیروهای مسلح یهود به دیریاسین حمله بردند و دویست و پنجاه نفر از اهالی آنجا را به طرز بسیار فجیعی قتلعام کردند در حالی که نیروهای انگلیسی در همان نزدیکی بودند و هیچ کاری انجام ندادند. این نخستین کشتار از این نوع بود.
حادثه دوم نابودی روستای ناصرالدین در نزدیکی طبریه بود. وقتی دولتهای عربی درصدد اعزام نیرو به فلسطین بودند، انگلستان اعلام کرد تا پیش از 15 می 1948 که پایان تخلیه ارتش انگلیس از فلسطین است، ورود نیرو به فلسطین را تجاوز به انگلیس تلقی و با آن برخورد خواهد کرد!
به این ترتیب دولت انگلیس به تدرج مناطق فلسطینی را تخلیه و در اختیار نیروهای شبه نظامی صهیونیست قرار داد. این شیوه تخلیه ارتش که همراه با تجاوزات شدید صهیونیستها در پناه ارتش انگلیس بود سبب شد که بسیاری از مناطق و املاک از ساکنان اصلی تخلیه و صهیونیستها در آنجا مستقر شوند. بدین ترتیب بسیاری از فلسطینیان،آواره لبنان، سوریه مصر و اردن شدند آن هم به امید تخلیه کامل ارتش انگلیس تا پس از آن با کمک سپاه اعراب بتوانند به خانه و کاشانه خود بازگردند! کاری که هرگز اتفاق نیفتاد.
در نیمه شب پانزدهم ماه می 1948 رئیس دولت قیم، پایان دوران سرپرستی انگلیس را اعلام داشت. در همان ساعت نیروهای عربی، متشکل از نظامیان سوری،عراقی، مصری و لبنانی از شمال، جنوب و شرق وارد فلسطین شدند.
در نیمه شب 15 می 1948 که نماینده عالی انگلیس فلسطین را از طریق بندرحیفا ترک گفت صهیونیستها تشکیل دولت را اعلام کردند. چند دقیقه بعد ترومن رئیس جمهور آمریکا آن را به رسمیت شناخت! درحالی که هنوز شورای امنیت درباره فلسطین در حال بررسی بود.
و این ماجرا تا به امروز ادامه دارد و همچنان فلسطین مظلوم در رنج و عذاب.....