به گزارش خبرنگار مهر در کرج، شیخ صدوق یکی از برجسته ترین چهره های درخشان علم و فضیلت است که در 10 قرن پیش می زیسته و با جمع آوری روایات اهل بیت و تالیف کتب نفیس و ارزنده خدمات کم نظیری به اسلام و تشیع ارائه داد. وی در صف اول محدثین و علمای اثنی عشر جای دارد و به عنوان یکی از ارکان فقه شیعه به شمار می رود.
شیخ صدوق تالیفات فراوان و متنوعی در زمینه علوم مختلف اسلامی دارد که هر یک گنجینه ای ارزشمندند که با گذشت بیش از هزار سال از تالیف آن نه تنها دچار فرسودگی و بی رونقی نشده اند بلکه هر روز بر قدر و اعتبار آن افزوده شده و جایگاهی بس رفیع و والا یافته و مورد استفاده فقها و اندیشمندان بزرگ قرار گرفته است.
محمدبن علی بن بابویه متولد سال 306 یا 307 هجری قمری است که در خاندان علم و تقوی در شهر قم دیده به جهان گشود و پدرش علی بن حسین بن موسی بن بابویه از علما و فقهای زمان خود بود که از طریق دکه ای در بازار قم امرار معاش می کرد و در ساعاتی از روز در منزل خود به تدریس و تبلیغ احکام و نقل روایت می پرداخت.
شان این عالم در حدی بود که امام حسن عسکری (ع) در حق ایشان دعا کرد که خداوند در نسل ابن بابویه، اولاد صالح قرار دهد. اما سن علی بن حسین بن موسی بن بابویه از 50 سال گذشته بود و او دارای فرزند نشده بود به همین دلیل وی طی نامه ای که از طریق سومین نایب امام زمان خدمت ایشان فرستاده بود از امام تقاضا کرد تا از خدا بخواهد فرزندی صالح و فقیهی خدمتگزار به او عطا کند که پس از چندی این خواسته به اجابت رسید و خداوند محمد را به او عطا می کند.
این دعای حضرت ولی عصر (عج) و امام حسن عسکری (ع) در حق شیخ صدوق چنان موثر افتاد که شیعیان از تالیفات وی طی قرنهای متمادی بهره ها بردند و او پاسدار حریم حرمت شیعه شد.
شیخ صدوق دوران کودکی را در دامان پدر بزرگوار خود تربیت شد و در کمتر از 20 سالگی هزاران حدیث را با سلسله سند آنها حفظ کرده و به آنها عمل می کرد.
در زمان زندگی این شیخ، سلسله شیعه مذهب "آل بویه" بر ایران، عراق و جزیرة العرب تا مرزهای شمالی شام حکمرانی می کرد و وی در این هنگام از قم به ری آمد تا خلاء ناشی از رحلت شیخ کلینی را پر کند.
عصر صدوق را می توان عصر "احیاء تنقیح حدیث" نامید زیرا پس از رحلت پیامبر اسلام بازار جعل حدیث رونق گرفت و کسانی پیدا شدند که به طور حرفه ای احادیث را جعل می کردند از این رو شیخ کلینی و پس از آن شیخ صدوق در جهت ضبط و نشر و حدیث نگاری حرکات گسترده ای انجام دادند.
شیخ برای جمع آوری احادیث از بلخ تا بخارا، از کوفه تا بغداد، از مشهد تا نیشابور و از آنجا به مکه و مدینه سفر کرد و مشکلات فراوانی را به جان خرید به نحوی که برای این اقدام به حدود 200 شهر جهان سفر کرد.
جمع آوری و تدوین حدیث با توجه به موقعیت زمانی و کمبود امکانات نگارشی و تحقیقی در آن عصر نشان دهنده تلاش طاقت فرسای اوست و این امر امروز نیز به آسانی امکان پذیر نیست.
آثار وی به نقل از شیخ طوسی به 300 اثر می رسد که 40 عنوان آن را نقل می کند و شیخ نجاشی 189 کتاب از وی نام برده است. نکته قابل توجه در تحریر کتب وی این است که این کتابها در نهایت استحکام و حسن سلیقه و شیوایی است.
این دانشمند بزرگ در زمینه های فقه و احکام دین، فلسفه احکام و علت تشریح آنها، وظایف عملی مسلمین، مسائل عقیدتی و فکری، در اثبات ولایت و وصایت امیرالمومنین (ع) و ... کتاب نوشته است همچنین کامل ترین و مستدل ترین کتاب را درباره اثبات وجود امام زمان (عج) و دلایل غیبت تالیف کرده است. علاوه بر آن کتابهایی در زمینه شعر و سخنان حکمت آمیز نگاشته است که از آن جمله می توان به المقنع، علل الشرایع، دعائم الاسلام فی معرفة الحلال و الحرام، التوحید، عیون اخبار الرضا و ... اشاره کرد.
حجت الاسلام مرتضی ادیب یزدی در باره شیخ صدوق می گوید: این شخصیت برجسته در هر شهری که احساس می کرد دانشمندی زندگی می کند بدون هیچ تردیدی به آن مکان سفر می کرد به نحوی که سفرهای متعدد شیخ صدوق زمینه ساز آشنایی او با علوم مذهبی شد و به دلیل نقد درست احادیث به "امام المحدثین" مشهور شد.
وی در سال 381 هجری قمری در 75 سالگی پس از عمری تلاش ارزنده در دفاع از حریم تشیع وفات یافت و در شهر ری، قبرستان ابن بابویه در جنوب چشمه علی و در بخش غربی برج طغرل بیک سلجوقی به خاک سپرده شده است.
علما و فقهای بزرگ اسلام با دیده احترام و تعظیم به شیخ صدوق نگریسته اند و عدالت او را تائید و مقام او را تصدیق کرده اند به نحوی که شیخ طوسی در کتاب الفهرست می نویسد "شیخ صدوق دانشمندی جلیل القدر و حافظ احادیث بود و در علما قم از نظر احادیث و کثرت معلومات مانندی نداشت".
آرامگاه او مورد احترام همه مسلمین قرار دارد و حادثه ای که در سال 1238 هجری قمری رخ داد بر اعتبار این عالم افزود به طوری که پس از بارش زیاد باران بر مزار شیخ در شهر ری این مزار شریف فروکش کرد و در زمان تعمیر آن، افراد با جسد سالم او مواجه شدند به نحوی که حتی حنای ناخنهای وی نیز باقی مانده بود.