خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: در طول شش دهه اشغالگری رژیم اسرائیل، اظهارنظرهای فراوانی درباره نژادپرست بودن این رژیم مطرح می شود؛نژادپرستی یک اصل نهادینه شده در قوانین این رژیم و جزئی از قوانینی است که ریشه در آموزه های صهیونیستی دارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، نژاد پرستی که از آن به واژه مصطلح " آپارتاید"( به معنی جدایی و تفکیک نژادی) اطلاق می شود واژه ای است که پس از جنگ جهانی دوم، جایگاه وسیع تری را در حقوق بین الملل و افکارعمومی جهان بازی کرد.

این واژه به معنای اعتقاد یکی از ملل به برتری بر دیگر ملل از نظر نژاد، رنگ پوست یا دین است، این نگرش خود برتربینی سبب می شود تا آنان با تکبر و احساس برتری به دیگران بنگرند.

نژادپرستی بر اصل تبعیض بین ملل و انسان استوار بوده و این نگرش صاحبان آن را به سوی استفاده از خشونت و تروریسم جهت تحمیل برتری، تسلط و حفظ منافع خویش بر دیگر ملل وا می دارد.

در همین قالب صهیونیسم، این تفکر را به یهودیان قبولانده که آنان ملت برگزیده خدا بوده و خالص ترین نژادها و باهوش ترین برگزیده های بشر هستند.

صهیونیستها اندیشه های نژادپرستی خویش را از یهودیت و نژادپرستی اروپا گرفته اند به نحوی که بنیانگذاران صهیونیسم تحت تأثیر نژادپرستی آلمانی قرارداشتند. آنان با استفاده از نظرات "فردریک نیچه" درباره برتری نژاد آریایی،آریایی را به یهودی تبدیل نموده و توانستند به صهیونیسم رنگ و لعابی نژادپرستانه بدهند.

در واقع نژادپرستی بر حسب تصادف در اسرائیل به وجود نیامده و یک جنبه موقتی و گذرا در حیات اجتماعی اسرائیل نیست، بلکه این پدیده جزء جدایی ناپذیر و ثابت دولت اسرائیل است به این دلیل که خود جزئی از ایدئولوژی صهیونیسم و یکی از انگیزه های ایجاد دولت صهیونیستی است.

قوانین حقوقی و رویه های قضایی دولت اسرائیلی نشان می دهند که تنها تعلق داشتن به قوم یهود یعنی فرزند مادری یهودی بودن است که فـرد را از نـظر صـهیونیـسم یهودی می شناسند. در نتیجه، این تعلق تنها یک وابـستگی بیولـوژیکی است و بس.

مطابق نظریه صهیونیستی هـر نوع جذب شدن درجوامع دیگر به منزله از دست دادن جوهر یهودی است و آغازی برای نابودی ملت یهود است. پیرو این اصل، اصل کلی دیگری تبلیغ می شود که عبارت است از حفظ نژاد خالص یهود و خودداری از آمیزش با غیریهودیان در سرزمین فلسطین.

نتیجه آنکه عقیده صهیونیستی (نژاد خالص)، همزیستی یهودیان با غیریهودیان را در یک سرزمین غیرممکن می کند.

قوانین نژادپرستانه اسرائیل؛

قوانین مصوب در رژیم اسرائیل، محتوای خود را از سه عنصر اساسی؛ دین یهود، صهیونیسم و اصول و مفاهیم لیبرالیسم دریافت می نمود، صهیونیستها در راستای تحقق طرح صهیونیستی در وطن عربی از تعالیم توراتی و تلمود و نیز اصول و اندیشه های صهیونیستی برای برخورد با غیریهودیان یعنی اعراب استفاده می نمایند.

در قوانین اسرائیلی بخشهایی از مناقشه های نژادپرستانه و خصمانه ای که در تورات، تلمود و اندیشه های صهیونیستی علیه اعراب وجود دارد، گنجانده شده است تا آنها را از سرزمین آباء و اجدادیشان ریشه کن کرده، مجبور به کوچ کنند تا بدین شکل یهودیان جهان را با استفاده از زور جایگزین آنان سازند و با کمک و پشتیبانی ایالات متحده، صهیونیسم جهانی و قدرت و قاطعیت قوانین اسرائیلی و دستگاه های اجرایی آن دست به این مهم بزند.

 1) قانون نژادپرستانه بازگشت:

از زمان شکل گیری رژیم اشغالگر قدس قوانین نژادپرستانه این رژیم نیز نـمود پیـدا کـرد، اولـین قانون تصویبی در این رابطه قانون "حق بازگشت" است که تا امروز نیز به قوت خود باقی است. برپایه این قانون رژیم اشغالگر قدس زمین، مستغلات، ساختمانها و منابع آبی عربی را به نفع شهرکهای صهیونیست نشین کرانه باختری و نوارغزه مصادره می کنند. اشغالگران صهیونیست در دوره زمانی بین سالهای 1948 تا 1953 بسیاری از قوانین نژادپرستانه را برای مقابله با اعراب تدوین و تصویب کردند که این رویکرد آنان همچنان نیز ادامه دارد به نحوی که نژادپرستی و تبعیض نژادی به یکی از منشها و خط مشی های ثابت در قوانین و فعالیتهای اسرائیلی مبدل شده است.

درقانون حق بازگشت که در سال 1950 صادر شد،نژادپرستی به وضوح در بند بند آن ملاحظه می گردد.

در بند اول این قانون قید شده است:"هر یهودی حق بازگشت به کشور را به عنوان یک یهودی بازگشته دارد، مهاجرت او با ویزای مهاجر صورت می گیرد؛ این نوع روادید به هر یهودی در جهان داده می شود."

بن گورین بنیانگذار رژیم اسرائیل در تحلیل از قانون بازگشت در کنیست (پارلمان اسرائیل) گفت: "اسرائیل حق بازگشت یهودیان را خلق نکرده است، بلکه تنها آن را اعلام نموده است، اسرائیل یک دولت یهودی نیست، زیرا یهودیان تنها اکثریت را در این کشور تشکیل می دهند؛ اسرائیل دولتی است برای تمام یهودیان در هر کجای کره زمین که باشند، و وطن هر یهودی که مایل است در آن زندگی کند.

بدین شکل بود که قانون نژادپرستانه حق بازگشت با توجه به گمان صهیونیستی مبنی بر سرزمین کنعان از نیل تا فرات سرزمین میعاد است و وطن ملت یهود، به تصویب رسید.

این قانون یکی از نژادپرستانه ترین قوانین رژیم اشغالگر قدس و بلکه منشأ اصلی نژادپرستی اسرائیل است و در بند بند این قانون ملاحظه می گردد که از تمام یهودیان جهان بدون توجه به تابعیت آنان یا ملل که به آن وابسته هستند، می خواهد تا به فلسطین مهاجرت کنند بدون اینکه هیچ رابطه ای بین آنان و سرزمین فلسطین وجود داشته باشد و آنها تنها به فکر اشغال، چپاول و اخراج ساکنان عرب آن است.

در واقع هدف اصلی از قانون بازگشت، ترغیب و تشویق مهاجرت بی حد و حصر یهودیان به فلسطین، اشغال و یهودی سازی آن است. این قانون شامل تمام یهودیان جهان، تنها به صرف یهودی بودنشان است؛درحالی که آوارگان فلسطینی که صاحبان اصلی این سرزمین هستند، از این قاعده مستثنی می باشند، زیرا آنان عرب و غیریهودی هستند.

این بدترین انواع استعمار،نژادپرستی و تبعیض نژادی است.

2) قانون نژادپرستانه تابعیت:

قانون تابعیت رژیم اشغالگر قدس را می توان دومین قانون نژادپرستانه ای دانست که دولت این رژیم آن را در تاریخ سوم جولای 1950 به کنیست (پارلمان رژیم صهیونیستی) برد و در نوامبر 1951 به تصویب رسید.

در این قانون آمده است که هر یهودی که وارد فلسطین اشغالی می شود؛ یک شهروند محسوب می گردد؛ قانون درباره شرایط دریافت شناسنامه و تابعیت اسرائیلی می گوید:"هر شخص یهودی که به کشور بازگردد یا در آن پیش از تأسیس اسرائیل متولد شده باشد؛حق دریافت تابعیت را دارد."

به بیانی دیگر افراد زیر حق دریافت تابعیت را دارند:

الف) هر یهودی که پس از تأسیس اسرائیل به دنیا آمده باشد.

ب) هریهودی که پس از تأسیس رژیم اشغالگر قدس وارد فلسطین اشغالی شود.

قانون تابعیت درباره وضعیت غیریهودیان و شرایط احراز تابعیت برای آنها چنین می گوید:"هر کسی که پیش از اجرای این قانون از ساکنان اسرائیل[مناطق اشغال شده در سال 1948] نباشد و نیز کسانی که فلسطینی محسوب می شوند، حق دریافت تابعیت را ندارند."

بدین شکل قانون تابعیت صهیونیستی، شهروندان عرب را از برخورداری از حقوقی که در قانون برای یهودیان آن مناطق از آن برخوردارند، نیز محروم داشته است. اهداف کینه توزانه و نژادپرستانه در کنار چشمداشتهای صهیونیستها در قوانینی چون قوانین حق بازگشت، قانون تابعیت و اصلاحات ارضی به خوبی جلوه گر است؛ به ویژه تجسم بخش ادعاهای صهیونیستها است مبنی بر اینکه یـهودیـان یک ملت بوده، نژاد آنها خالص و برترین است و فلسطین سرزمین میعاد و وطن تمام یهودیان در جای جای کره زمین است.

قانون تابعیت اسرائیلی براساس گرایشهای دینی استوار گردیده و بدین ترتیب خمیره مایه آن نژادپرستی است، این قانون را می توان از افراطی ترین قوانین نژادپرستی و تبعیض نژادی توصیف کرد.

3) قوانین نژادپرستانه اصلاح اراضی:

منش نژادپرستانه صهیونیستها تنها از طریق قوانینی چون حق بازگشت یا اعطای تابعیت ظاهر نشده است،‌ بلکه قوانین دیگری نیز در این راستا و برای تحقق اهداف اشغالگرانه و نژادپرستانه صهیونیستها تدوین و تصویب شده است. صهیونیستها قوانین متعددی را برای مصادره زمینهای فلسطینیان به تصویب رسانده اند که مهمترین آنها عبارتند از:

1-4) قانون املاک فاقد سرپرست مصوب سال 1950
2-4)  قانون دخل و تصرف فراگیر مصوب سال 1953
3-4)  قانون استملاک زمین مصوب سال 1953
4-4) قانون مرور زمان مصوب سال 1953

سرشت نژادپرستانه صهیونیستها تنها به چپاول اموال منقول فلسطینیان بسنده نکرده، بلکه به غصب مالکیت زمینهای فلسطینی می پردازد. صهیونیستها با بهانه قرار دادن دروغی بزرگ و باورنکردنی که در قالب "سرزمینی بدون مردم برای مردمی بدون سرزمین" ترویج می گردد، ضمن به رسمیت شناختن وجود ملتی به نام فلسطین و حقوق ملی و مالکیت زمین هایش، اقدام به غصب و تجاوز و اشغال این زمینها و سرازیر نمودن گله های مختلف شهرک نشینان یهودی در آن می پردازند تا بدین شکل آنجا را از زمینهای یهودی جلوه دهند.

جمع بندی:

احترام به حقوق انسان و آزادیهای اساسی وی، یکی از اصول اولیه ای است که در منشور سازمان ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد تأکید قرار گرفته است.

حق زندگی، آزادی، امنیت و مالکیت از جمله پایه های اصولی حقوق انسانهاست که به وسیله منشور سازمان ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر شناخته شده است. به همین دلیل این اصول ظاهراً می بایست به عنوان مبنای قانونی رعایت حقوق بین المللی شناسایی شوند، اما چنانچه به همان اصول اولیه حقوق بشر با وجود تمام کاستی ها و ملاحظات سیاسی گنجانده شده در آن، نیز استناد کنیم موارد آشکاری از نقض حقوق بشر می توان اشاره کرد که هر روز در برابر دیدگان مدعیان حقوق بشر اتفاق می افتد و با کمترین عکس العمل و واکنش جدی آنها نیز روبرو نمی شود. امروزه حقوق مسلمانان در فلسطین اشغالی به نحو گسترده ای نقض می شود و رژیم اشغالگر قدس بیش از نیم قرن است که با وقاحت تمام، مردم فلسطین را از اساسی ترین حقوق انسانی محروم کرده است.

قتل، شکنجه، تجاوز و اخراج های دسته جمعی مسلمانان از سرزمینهای اشغالی، دخل و تصرفهای غیرقانونی در املاک و سرزمینهای متعلق به فلسطینی ها از موارد آشکار نقض حقوق بشر از سوی رژیم صهیونیستی است. بدون شک هیچ رژیم، نظام و سیستمی به مانند صهیونیسم و رژیم صهیونیستی این چنین "حقوق بشر" را پایمال نکرده است و سیاستهای نژادپرستانه و اقدامات ضد حقوق بشری این رژیم تنها بخش لاینفکی از قاموس این موجود خبیث و نامبارک به شمار می رود.

اسرائیل برخلاف تمام تعهدات بین المللی خود حقوق همه جانبه اعراب فلسطینی را زیرپا گذاشته و حتی امروز نیز به شکلی وقیحانه به اعمال ننگین خود در این زمینه ادامه می دهد. البته این رژیم چندین بار از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد و کمیسیون حقوق بشراین سازمان و سایر گروه ها و سازمانهای مدافع حقوق بشر به خاطر نقض آشکار حقوق انسانی در مناطق اشغالی محکوم شده است. اما هیچ کدام از این بیانیه ها و قطعنامه ها نتوانست اسرائیل را از ادامه اقدامات و سیاستهایش بازدارد.

تا به امروز از سوی  سازمان ملل متحد 110 مصوبه در راستای برخورداری توده های آواره فلسطینی از حق بازگشت به وطن و حق تعیین سرنوشت و منع صهیونیستها از تصرف اراضی اعراب در سرزمین اشغالی صادر شده، اما واقعیت این است که کوتاهی در حجم مصوبات سازمان ملل نیست، مشکل اصلی در تابعیت بی چون و چرای سازمان ملل متحد از ایالات متحده آمریکاست.

با توجه به وضعیت کنونی ملت فلسطین مجاز است برای احقاق حقوق مشروع خویش علیه دشمن اشغالگر و تجاوزگر به مبارزه بپردازد. و برای رهایی و خلاصی از شر این جرثومه فساد نیاز است جهان اسلام و عرب از انتفاضه مردمی فلسطین حمایت کرده و در این راستا همه نهادها و سازمانها اعم از دولتی و غیردولتی وظیفه دارند که به طور جدی دخالت کنند تا مصوبات قانونی- به ویژه مصوبات سازمان کنفرانس اسلامی و اتحایه عرب- در حق ملت فلسطین به مرحله اجرا گذارده شود.

در پایان باید گفت آنچه مسلم و بدیهی است اینکه نژادپرستی از قوانین اسرائیلی هویداست و نژاد پرستی و تبعیض نژادی سیاست رسمی این رژیم است. نژادپرستی صهیونیستی بدترین اشکال نژادپرستی است که تاریخ بشریت تاکنون آن را دیده است. زیرا این اعمال در آستانه قرن بیست و یکم صورت می گیرد، چون با دانش و روحیه تمدن و موازین و معاهدات بین المللی منافات دارد.

نژادپرستی جزء لاینفکی از ایدئولوژی جنبشهای نژادپرست و امپریالیستی صهیونیسم است که در خدمت سرشت توسعه طلبانه و اشغالگرانه رژیم اشغالگر قدس قرار می گیرد.

سیاستهای نژادپرستانه و ضد حقوق بشری صهیونیستها با تمام اهداف و اصول سازمان ملل متحد، در رابطه با انواع و اقسام تبعیض نژادی و عهدنامه بین المللی مبارزه با نژادپرستی و تبعیض نژادی منافات دارد. بر همین اساس می توان صهیونیسم را بدتر از نازیسم، رژیم اشغالگر قدس را بدتر از آلمان نازی و صهیونیستها را بدتر از نازیها در آلمان، فاشیستها در ایتالیا و رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی دانست.

----------------------------

* حسین امیری