به گزارش خبرگزاری مهر، در این آثار اندیشههای سیاسی شخصیتهای برجستهای چون: علامه وحید بهبهانی، ابوالحسن مسعودی، علامه نائینی، آیتالله کاشانی، آیتالله خویی، ملا محمد مهدی نراقی، ابن ادریس حلی و میرزای قمی بیان شده است.
علامه وحید بهبهانی از فقیهان بزرگ سده دوازدهم هجری است. وی با تقویت مکتب اصولی و استمرار آن طی دو قرن اخیر، فصل جدیدی از حیات سیاسی شیعیان را در عصر غیبت رقم زد. ابوالفضل سلطان محمدی، نویسنده کتاب «اندیشه سیاسی علامه وحید بهبهانی» در این اثر به مطالعه و بررسی آراء و نظریههای سیاسی علامه بهبهانی درباره رابطه دین و سیاست، حکومت، نوع نظام سیاسی شیعه در عصر غیبت، ولایت فقیه و شرایط و اصاف حاکم اسلامی میپردازد.
«اندیشه سیاسی ابوالحسن مسعودی» عنوان اثر مرتضی یوسفیراد است. وی درباره این متفکر مسلمان میگوید: ابوالحسن مسعودی هر چند در تاریخ و جغرافیا مشهور است اما برای نخستین بار به پدیدههای سیاسی به ویژه جامعه و دولت و اصول و قواعد کلی رشد و تعالی جامعه و یا شکست آن با نگرش تجربی میپردازد. این کتاب اندیشه سیاسی این عالم بزرگ را در شش فصل بررسی میکند که برخی از عناوین آن عبارتند از؛ اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زندگینامه، مبانی فکری و روششناسی، سیاستشناسی و طبقهبندی اجتماعی مسعودی از جوامع گذشته.
مسلم تهوری در اثر خود با عنوان «زندگی سیاسی آیتالله کاشانی» درباره شخصیت آن عالم مجاهد مینویسد: آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، نقش برجستهای در تاریخ معاصر ایران و بیداری ایرانیان داشت. این کتاب به زندگی علمی و مبارزات سیاسی وی و نقش ایشان در ملی شدن صنعت نفت اشاره میکند و آرای این روحانی را درباره پیوند دین و سیاست، استقلال خواهی و اتحاد جهان اسلام میکاود. «اندیشه سیاسی آیتالله خویی» اثر محمد اکرم عارفی است. وی در این اثر آورده است: آیتالله ابوالقاسم خویی (ره) یکی از برجستهترین فقهای تاریخ معاصر بود که با نگاه عمیق و ژرف خود به متون دینی عرصههای جدیدی در اندیشه سیاسی دینی گشود. این اثر اندیشه سیاسی این فقیه بزرگ را در پنج فصل؛ زندگی و زمانه، مبانی معرفتی، اصول و قواعد فقه سیاسی، زندگی سیاسی در عصر غیبت و حکومت فقیه آورده است.
نویسنده کتاب «اندیشه سیاسی میرزای قمی» درباره آن عالم فقید نوشته است: میرزای قمی، عالم بزرگ شیعی است که به اذعان فقها اندیشههای او در گستره فقه و اصول، تأثیرگذار بوده است، در عرصه فقه سیاسی، دو دیدگاه به او نسبت دادهاند: اعتقاد به مشروعیت سلطنت (حکومت شاهان) و اعتقاد به عدم مشروعیت سلطنت. این کتاب در صدد بیان این دیدگاه است که میرزای قمی بنابر مصالحی با حکومت، تعامل داشته اما هیچگاه برای سلطنت «مشروعیت بالأصاله» قائل نبوده است و بهتدریج نظریه سیاسی ایشان به نظریه «ولایت سیاسی فقها» تحول یافته است.