مدیر گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی معتقد است: فلسفه اسلامی موجود بدون تحول در عرصه روش‌شناسی نمی‌تواند به تبیین مبانی مختلف عرصه‌های زندگی بپردازد به همین جهت این فلسفه اگر بخواهد امتداد سیاسی ، اجتماعی و دنیوی داشته باشد باید در زمینه روش‌شناسی به‌گونه‌ای تحول یابد.

دکتر عبدالحسین خسرو پناه پیرامون مسئله بحران در فلسفه اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: وقتی سخن از آسیب‌شناسی می‌شود ، پیش‌فرض این است که آن مسئله لازم و ضروری است اما باید آسیب‌زدائی شود، بنابراین آسیب‌شناسی خود بیانگر ضرورت است.

وی سپس افزود: پیرامون فلسفه اسلامی باید ببینیم انتظار و توقع ما از آن چیست. اگر غایت فلسفه اسلامی شناخت هستی و جهان و انسان است یعنی به تعبیرفلاسفه بحث از موجود به ماهو موجود است، فلسفه اسلامی دچار بحران نیست چون به‌خوبی از این مباحث  بحث کرده است. فلسفه اسلامی در تأمین این هدف موفق بوده است و مثل فلسفه‌های تجربی گرفتار شکاکیت و نسبی‌گرائی نشده است و مسیر تکاملی خود را از کندی تا علامه طباطبائی طی کرده است.

خسرو پناه در ادامه خاطر نشان کرد: اما اگر انتظار ما از فلسفه اسلامی دخالت در عرصه‌های مختلف زندگی باشد و اینکه مبانی فلسفی چگونه زیستن را در همه عرصه‌ها از آن بخواهیم ، در این صورت گرفتار بحران است، یعنی به بیان بهتر از ابتدا به دنبال این مسئله نبوده است. البته شخصیتهایی چون فارابی ، ابن سینا ، ابوریحان بیرونی و خواجه نصیر الدین طوسی به حکمت عملی توجه داشته‌اند اما این مقدار کافی نبوده و کم کم تمام نگاهها به حکمت نظری معطوف شده است و دغدغه چگونه زیستن مطرح نبوده است.

این پژوهشگر فلسفه گفت: در طول تاریخ هرگاه مکاتبی پرسشها و چالشهای در زمینه‌های هستی شناسی، معرفت‌شناسی، جهان‌شناسی، انسان‌شناسی و دین‌شناسی مطرح کرده‌اند، فلسفه اسلامی با قوت به مقابله پرداخته است . به عنوان مثال در برابر مارکسیستها یا فیلسوفان الحادی، فلسفه اسلامی به چالشها پاسخ داده است اما امروزه با مسائلی چون رسانه، تکنولوژی و دغدغه‌های انسان معاصر مواجهیم که فلسفه اسلامی باید به مبانی این امور بپردازد، اما چون تا حالا این دغدغه وجود نداشته است شاهد این امر نیستیم.

خسرو پناه در پاسخ به این سئوال که آیا فلسفه اسلامی قابلیت دارد تا با مسائل روز ارتباط برقرار کند گفت: فلسفه اسلامی اگر بخواهد علاوه بر کارکرد گذشته اش کارکردی در آینده هم پیدا کند باید هم در زمینه تعریف وهم در زمینه ساختار و قلمرو و از همه مهمتر در روش‌شناسی تحول اساسی پیدا کند، یعنی فلسفه اسلامی موجود بدون تحول در عرصه روش‌شناسی نمی‌تواند به تبیین مبانی مختلف عرصه‌های زندگی بپردازد به همین جهت اگر بخواهد امتداد سیاسی، اجتماعی و دنیوی داشته باشد باید در زمینه روش به‌گونه‌ای تحول یابد.

وی در خصوص چرایی دشواری کتب فلسفه اسلامی اظهار داشت: این مسئله مختص فلسفه اسلامی نیست، تقریباً اکثر کتب فلسفی از این آسیب رنج می‌برند و بحث پیچیدگی محتوای فلسفه اسلامی یکی از نمادهای این  امر است. اما از همه مهمتر عدم استفاده از تکنولوژی آموزشی در تدریس فلسفه اسلامی است. ما می‌بینیم در غرب آثار کانت ، هگل وهایدگر را به‌گونه‌ای می‌نویسند که حتی برای کودکان نیز قابل استفاده است.

حجت‌الاسلام خسرو پناه در پایان درباره وضعیت آموزش فلسفه در دانشگاهها گفت : در حال حاضر آموزش فلسفه اسلانی به چند دلیل مساعد نیست. اول اینکه  درس فلسفه درسی نیست که صرفاً با چند واحد دانشگاهی بتواند کاملاً انتقال پیدا کند، دوم اینکه کتابهای درسی این رشته دچار مشکل هستند ، سوم اینکه به علت نداشتن ابعاد کاربری برای دانشجویان، دانشجویان فلسفه اسلامی آن‌طور که باید و شاید با این رشته ارتباط برقرار نمی‌کنند و چهارم اینکه تعداد اساتیدی که کاملاً بر مسائل فلسفه اسلامی مسلط باشند کافی نیست.