به گزارش خبرنگار مهر، پخش فیلم "مزد عشق" برخلاف برنامه از پیش اعلام شده رسانه ملی خود از اتفاقات جالب است بخصوص که یک فیلم محصول موسسه رسانههای تصویری که پیش از این وارد شبکه نمایش خانگی شده، جایگزینی برای فیلم عصر جمعه شبکه اول سیما شده است.
فیلم "مزد عشق" با محور قرار دادن معضلات و مشکلات حاکم بر جامعه، بر موضوع سوءاستفاده از عکسهای شخصی متمرکز شده و آن را محور یک قصه جوانانه البته در محدوده خانواده قرار داده است. قصهای که به نظر میآید با ملاحظه اندیشیهای رایج برای امکان نمایش، به نوعی منطق اولیه خود را از دست داده و این وجه بر شیوه روایت و حتی اطلاعاتدهی فیلم تأثیر گذاشته است.
فیلم با مراسم ازدواج غزل (عسل بدیعی) و امیر (اشکان صادقی) آغاز میشود و در ادامه برای زود شروع شدن قصه در ماهعسل آنها یک مهمانی طراحی شده که موقعیتی برای ثبت عکسهای مشکوک از این زوج است. فیلم از ابتدا برای حرکت کردن بر مسیر قصهای مجاز در محدوده خانواده، به نوعی مسئله را از حساسیتبرانگیزی که در شکل واقعی دارد دور کرده است.
به این ترتیب مسئله اصلی غزل و امیر تبدیل میشود به باز پس گرفتن عکسهایی که در مهمانی از آنها گرفته شده و به شکلی کودکانه و ابتدایی آنها را در حال استعمال مواد مخدر نشان میدهد. در واقع با توجه به زن و شوهر بودن این زوج و همراهی آنها در مهمانی و عکسها، حساسیت موقعیت ایجاد شده تا حدی زیر سوال میرود چون حداقل هر دو به هم این اطمینان را دارند که خطاکار نیستند و عکسها جعلی است.
در این صورت تنها گزینه باقیمانده که آنها را در منگنه فرد کلاهبردار که قصد اخاذی دارد قرار میدهد، نگرانی بابت مطلع شدن خانواده متمول غزل و تهدید به قرار دادن عکسها روی سایت دانشگاه است. هر چند تلاش شده سنگینی این وزنه پررنگ جلوه کند اما در میانه راه منطق اصل قضیه زیر سوال رفته و مخاطب نمیداند این همه جستجو و تلاش و ... چه هدفی در پی دارد که پتانسیل فیلم بر آن متمرکز شده است؟
فیلم در بخش میانی کاراکتر و ماجراهای فرعی متعدد دارد که اصلاً نیاز حضور، این شیوه پرداخت و حتی موکد شدن آنها زیر سوال است. مانند مهمانیهای خانوادگی، بحثهای بیحاصل بین افراد خانواده، سفر پدر و مادر غزل به خارج و ... پرداختن به مواردی که اصلاً نیاز حضور آنها حس نمیشود.
اگر بخواهیم فیلم را از انتها به ابتدا مرور کنیم متوجه میشویم که "مزد ترس" روایتی تکراری از خیانتکاری شوهر به زن ثروتمندش است و ما از ابتدا تا انتها شاهد یک بازی و نمایش از پیش چیده شده برای به دام انداختن غزل و تصرف اموال او هستیم. بازی که همه ماجراها و کاراکترهای بخش میانی مهرههای تعیینکننده آن هستند و در انتها تحویل قانون داده میشود.
در شرایطی که فیلم تا سکانس پایانی و گرهگشایی همه دادههای خود را در جهت صورت مسئله اول چیده و کدی کمرنگ و گذرا برای زمینهچینی این گره گشایی وجود ندارد، مشکل اصلی فیلم برجسته میشود. به این ترتیب که تنها در یک سکانس و به مدد فلاش بکهای لحظهای قرار است مخاطب هم همراه با غزل پی به این بازی پشت پرده ببرد و در واقع اطلاعاتدهی یک سکانس باید هم مخاطب را غافلگیر و هم تعاریف قصه را عوض کند.
فیلم در طول پیشرفت برای کد ندادن به مخاطب و لو نرفتن خیانتکار بودن امیر، حرکت در سطح را انتخاب کرده که این انتخاب منجر به دنبال کردن این زوج برای پیدا کردن فردی است که با آنها تماس گرفته و تقاضای پول میکند. این جابجاییهای مکرر در بخش میانی به این دلیل که قصه چیزی برای ارائه و پیگیری مخاطب و حتی نزدیک شدن مخاطب به کاراکترها ندارد، فقط تبدیل شده به تغییر مکان و جغرافیا که حاصلی هم جز رفت و آمدهای متعدد و ب حاصل برای مخاطب ندارد.
بیشتر به این دلیل که در پایان هر ماجرای فرعی، امیر و غزل و البته مخاطب در همان ابتدای راه هستند و نه چیزی به اطلاعات آنها اضافه شده و نه میتوان مدعی شد در عرض این مدت زمان، قصه پیشرفتی جزئی کرده است. در واقع اگر سکانس پایانی را به اتفاقات پس از آن مهمانی کذایی پیوند دهیم، به راحتی میتوان از همه اتفاقات بخش میانی چشمپوشی کرد و اتفاقی هم نمیافتد.
پرداخت کلی فیلم در طراحی موقعیتها، کنش و واکنش شخصیتها و حتی دیالوگنویسی به گونهای پیش می رود که به نظر میآید "مزد عشق" یک فیلم آموزشی برای نوجوان است تا هسته اصلی ماجرا را به مسائل خود ارجاع داده و مراقب رفت و آمدهایشان باشند و چنین مشکلی گریبانشان را نگیرد. به این ترتیب کنش و واکنش و گفتگوهای طراحی شده بیش از هر چیز بر مدار اطلاعاتدهی مستقیم و گل درشت قرار گرفته که پیام فیلم را هم موکد میکند.
"مزد عشق" هر چند قصه آشنای شوهر خیانتکار را وارونه روایت میکند تا امتیازی برای گرهگشایی نهایی نگه دارد ولی پرداخت اتفاقات و گفتگوهای فیلم به گونهای است که بیش از هر چیز به یک فیلم آموزشی برای مخاطبان نوجوان و ارائه پیامهای اخلاقی و هشداری شبیه میشود.
فیلم تلویزیونی "مزد عشق" جمعه هفتم تیر ساعت 45/15 از شبکه اول پخش شد. فیلم محصول سال 86 و داستان آن درباره اغفال جوانان و گرفتن عکسهای غیراخلاقی و اخاذی از آنهاست. کاظم افرندنیا، حمید ابراهیمی، پرستو مقدم، فخرالدین صدیق شریف، افسانه ناصری، شیوا خسرومهر، گیتی معینی، عباس محبوب و فاطمه طاهری بازیگران این فیلم هستند.
از دیگر عوامل "مزد عشق" میتوان به شاهرخ دستورتبار فیلمنامهنویس، مصطفی کشفی مدیر تصویربرداری، هومن همامی آهنگساز، مریم دوستی طراح گریم، محمود مقامی طراح صحنه و لباس، نوید توحیدی تدوینگر، داود عالمیزاده مدیر تولید و موسسه رسانههای تصویری تهیهکننده اشاره کرد.
محمود مقامی، بازیگر تلویزیون و سینمای ایران است. از 14 فیلم سینمایی که او در آنها نقشآفرینی کرده میتوان "اخراجیها"، "ستایش"، "یک الف ناقابل"، "شیفته"، "میخواهم زنده بمانم" و ... را نام برد.