مهدی دهباشی پیرامون بحث بحران در فلسفه اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: اگر در فلسفههای دیگر بحرانی وجود دارد بدین خاطر است که غایت انسان در آنها مشخص نیست اما فلسفه اسلامی پشتوانهاش به قرآن و سنت است که غایت و مبنای مشخص دارد. بنابراین بنده به بحران در فلسفه اسلامی قائل نیستم، فلسفه اسلامی اگر هم مشکلاتی داشته باشد قابل حل است و دچار بنبست نیست.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا فلسفه اسلامی میتواند به مشکلاتی که اکنون در جامعه وجود دارد بپردازد گفت: فلسفه اسلامی بیشتر حول متافیزیک و اپیستمولوژی بحث کرده است، از طرف دیگر هیچ فلسفهای فینفسه نمیتواند کاربرد عملی داشته باشد چون در آن صورت از حالت فلسفه خارج میشود بلکه از نظریات فلسفی می توانیم به صورت غیرمستقیم استفاده کنیم و آنها میتوانند مبنای علمی برای مسائل باشند.
این استاد فلسفه دانشگاه اصفهان در خصوص اینکه چرا فلسفه اسلامی زیاد به فلسفههای مضاف نپرداخته است اظهار داشت: این امر به خاطر احترام و حرمتی است که فلاسفه اسلامی برای کتاب و سنت قائل بودهاند چراکه مسائلی مثل نبوت و امامت جنبه سیاسی دارند و فلاسفه ما نمیتوانند بدون توجه به این منابع به اندیشهورزی بپردازند، به عنوان مثال در عرصه سیاست شخصی مانند سید قطب تفلسف نکرده است بلکه بیشتر به تحلیل متون سیاسی پرداخته است.
دهباشی سپس افزود: اما این مسائل به این معنا نیست که ما اصلاً نتوانیم وارد این مسائل شویم. فلاسفه ما باید جسارت بکنند و با توجه و احترام به منابع دینی وارد این مسائل شوند. به عنوان مثال در کتب اصولی بسیار به رابطه لفظ و معنا پرداخته شده است اما خارج از کتابهای اصول فقه کمتر میبینیم که فلاسفه ما وارد این حیطه شده باشند.
نویسنده کتاب " پژوهش تطبیقی در هستی شناسی و شناخت شناسی ملاصدرا و وایتهد" اظهار داشت: امروزه تدریس فلسفه اسلامی به صورت مجزا فقط میتواند در حوزههای علمیه مطرح باشد اما در دانشگاهها اگر به صورت تطبیقی به فلسفه اسلامی نکاه نکنیم و آن را در مقایسه با فلسفه غرب در نظر نگیریم درجا زدهایم.