به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از مركز اطلاع رساني فلسطين، دكتر عبدالعزيز الرنتيسي رهبرجنبش مقاومت اسلامي فلسطين (حماس) درباريكه نوار غزه گفت: آمريكا جنگ عليه افغانستان را آغاز نموده است ، آمريكا دليل دشمني خود عليه اين كشور مسلمان را پاسخ به حملاتي دانسته است كه دژهاي امنيتي و اقتصادي واشنگتن و نيويورك را درهم كوبيده است ، تلاش تمام جهان براي يافتن حتي يك دليل كه اسامه بن لادن در پشت اين حملات باشد هيچ نتيجه اي نداده است ،
اما ارتش آمريكا خود را بزرگتر از آن مي بيند كه براي جنايات آشكارخود عليه ملتي كه هيچ وسيله اي جهت دفاع از خود ندارد ، مدرك و دليل ارائه دهد و اگر عقيده آنان نبود حتي يك ساعت نيز قادر به مقاومت در برابر آماج هزاران تن بمبي كه خانه هاي گلي آنان را هر صبح و شام هدف قرار مي دهد، نبودند.
براي اينكه آمريكا اقدامات تجاوزكارانه خود را به افغانستان توجيه كند و آن را به بيشتر كشورهاي عربي و اسلامي بكشاند ، ليستي از سازمانهاي تروريستي را از ديدگاه خود منتشر كرده است ، در ليست اول نامي از سازمانهاي فلسطين نبود و عربها در آن موقع فكر كردند ، كه بعد از اينكه آمريكا ضربات سختي خورد در حال تغيير مواضع خود و احترام به حقوق ملت فلسطين در مقاومت عليه اشغالگري است .
اما مدت زيادي نگذشت كه همه خوش باوريهاي عرب با در خواست شارون از دولت آمريكا مبني بر اعلان گروههاي “حماس ” ، “جهاد اسلامي ” و“جبهه خلق ” به عنوان سازمانهاي تروريستي ، به يأس تبديل شد . سؤال اين است كه چرا نام گروههاي فلسطيني در ليست اول موجود نبود ؟ و چرا در ليست دوم نام گروههاي فلسطيني آورده شده بود ؟
درپاسخ به اين دوسؤال نبايد فراموش كنيم كه آمريكا در زمان ارائه ليست اول مشغول تشكيل ائتلاف بين المللي عليه اسلام بود و در اين هنگام علاقه خود را نسبت به مشاركت كشورهاي اسلامي در اين ائتلاف ابراز كرده بود ، چه بسا كه آمريكا در آن موقع فكر مي كرد كه افزودن نام گروههاي مقاومت فلسطين به اين ليست باعث رنجيدن كشورهاي اسلامي از آن خواهد شد به همين سبب از آوردن نام آنها در اين ليست خودداري كرد.
اما طولي نكشيد كه آمريكا به ارزشهاي منحط خويش بازگشت كه همان جا انداختن مجرم به جاي بي گناه و بالعكس است ، اين بازگشت ناشي از اسباب عديده اي است كه مي توان آنها را اينگونه برشمرد:
شكي نيست كه آمريكا نمي خواهد رژيم صهيونيستي را از خود خشمگين سازد ، رژيمي كه وجودش در منطقه و حفظ امنيت و استقرار آن يكي از مهمترين ركنهاي مصلحت ملي آمريكا به شمار مي رود ، به همين خاطر بوش نيز بايد به دلايل شارون گوش فرا داده و در ليست اول تجديد نظر مي كرد .
دلايل بسياري موجود است كه هيچ شكي را باقي نمي گذارد كه حالتي از مسابقه در بين بعضي از سازمانهاي عربي و اسلامي براي ورود به ائتلاف آمريكا در نبرد عليه اسلام در جريان است.
چون مشاهده مي كنيم كه تهاجمات روبه گسترش اسرائيل در اشغال شهرهاي فلسطين و ارتكاب وحشيانه ترين جنايتها در مواضع اين كشورها هيچ تغييري ايجاد نكرده است ، اين رفتار به آمريكا فهمانده است كه اين سازمانها نياز بيشتري به آمريكا دارند تا آمريكا به آنان ، به همين خاطر آمريكا دريافته است كه خشنود كردن شارون با افزودن نام گروههاي فلسطيني به ليست ادعايي تروريستي هيچ حساسيتي را از جانب اين سازمانها برنمي انگيزاند ،
تن دادن تشكيلات خود گردان به شروط شارون و اقدام اين تشكيلات در بازداشت مبارزان و مجاهدان، اعلام ليست را براي آمريكا آسان كرده است ، چرا كه تشكيلات خودگردان با بازداشتهايي كه انجام داده است مقاومت فلسطينيان را از مشروعيت انداخته است ، واين عمل اعلام ليست جديد را براي آمريكا ميسر ساخته است ، و اعلام علني اين مطلب كه انتفاضه فلسطين يك عمل تروريستي است.
قتل عامهاي گسترده صهيونيستها كه همزمان با حمله آمريكا به اسلام صورت مي گيرد آمريكا را در برابر دو انتخاب قرار داده است ، يا اينكه تجاوزات جديد صهيونيستي عليه ملت فلسطين را محكوم كرده و فشارهاي عملي را براي توقف اين جنايات به مرحله اجرا گذارد و يا اينكه پوششهايي سياسي را براي خارج كردن صهيونيستها از دايره اتهام فراهم كرده و خود را نيز از تنگناي فشار صهيونيستها برهاند ، آمريكا نيز گزينه دوم را انتخاب نموده است تا اعمال جنايت كارانه شارون را به نام مقابله با آنچه كه اقدامات تروريستي فلسطينيان مي خواند ، توجيه كند.
دشمني آشكار آمريكاييان با حقوق مسلم فلسطينيان در آزاديخواهي و استقلال طلبي برناظراني كه موضعگيريهاي آمريكا را دنبال مي كنند پوشيده نيست ، لذا تروريسمي كه اينك شارون براي مقابله با ملت فلسطين از آن بهره مي برد ، هيچ تبايني با دشمني فطري آمريكا با ملت فلسطين و آرمان عدالتخواهانه اش ندارد ، بر همين منوال اعلام لسيت جديد نيز چراغ سبزي است از جانب آمريكا به شارون تا به اقدامات تروريستي خود عليه ملت بي دفاع ما ادامه دهد تا شارون به هدف خود يعني عدم دسترسي ملت ما به استقلال و آزادي ، دست يابد .
جنگ كنوني ، نبرد عليه اسلام است نه تروريسم ، و اگر جنگ عليه تروريسم مي بود آمريكا اين جنگ را عليه رژيم صهيونيستي اعلام مي كرد نه گروههاي مقاومتي كه به عملي پذيرفته شده از جانب منشور سازمان ملل كه مقاومت عليه اشغالگراني كه وحشيانه ترين اعمال تروريستي را مرتكب مي شوند ، دست زده اند ، ليست آمريكا از گروههاي تروريستي كه حركتهاي اسلامي مجاهد را در خود جاي داده است خود قويترين دليلي مي باشد كه اين جنگ آمريكا عليه اسلام است نه تروريسم وطبيعي است كه اين اقدام از سوي آمريكا در افزودن نام گروههاي اسلامي به ليست تروريسم با اهداف تجاوز كارانه آمريكا عليه اسلام و مسلمانان همخواني دارد.
وابستگي روزافزون ممالك عربي و اسلامي به آمريكا نمي تواند سبب متوقف كردن مواضع دشمنانه امريكا شود ، اما موضع عربي واسلامي كه از داخل ضمير امت اسلامي و عقيده راسخ و ديدگاه روشنش برخاسته، مي تواند اين تجاوزات و دشمني ها را متوقف كند ، اظهارات صريح آقاي عمرو موسي دبير كل اتحاديه عرب كه بيانگر بيم ايشان از قرار گرفتن ملت عرب در معرض ترفندي سياسي بود ، واضح ترين دليلي است كه نشان مي دهد امت اسلامي نيازمند تغيير در سياستي است كه در پيش گرفته تا بتواند با ديدگاهي روشن ، مواضع خود را اعلام كند و گر نه تاوان بسيار سنگيني را خواهد پرداخت.