محمد دادکان، استادیار دانشگاه و رئیس پیشین فدراسیون فوتبال با انتشار نامه ای عوامل ناکامی ورزش ایران در بازیهای المپیک 2008 پکن را تشریح کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، در نامه محمد دادکان که در اختیار گروه ورزشی " مهر" قرار گرفته آمده است: اینک پس از گذشت حدود دو ماه از مسابقات مهم المپیک پکن و در شرایطی که فضای ملتهب، احساسی و تبلیغاتی آن ایام آرام گرفته، امکان بررسی منصفانه‌ تر، دقیق‌تر و کارشناسانه ‌تری برای بررسی علل و عوامل اصلی ناکامی ورزش ایران در المپیک فراهم شده است. عواملی که باید آن را نه در یک مقطع بلکه در یک فرآیند و دوره طولانی‌تر مورد بررسی قرار داد. زیرا آنچه در المپیک پکن روی داد، محصول مدیریت، سیاست و تصمیمات دستگاه ورزش کشور حداقل در سه سال گذشته است که نتایج آن در المپیک پکن به وضوح مشاهده شد.

از سوی دیگر به دلیل نقش اساسی سازمان تربیت بدنی در سیاست‌گذاری و اعمال مدیریت در بخش‌ها و سطوح مختلف از جمله فدراسیون‌های ورزشی، کمیته ملی المپیک، باشگاه‌ها، ادارات کل تربیت بدنی و... بررسی عملکرد یکایک این نهادها به صورت مستقل بلکه در راستای عملکرد کلی و عمومی سازمان تربیت بدنی امکان‌پذیر است. لذا در این فرصت مغتنم در دو زمینه مدیریتی و فنی علل و عوامل ناکامی ورزش ایران شایسته بررسی است که تلاش خواهم کرد در این مقال کوتاه عمدتا عوامل مدیریتی را مورد توجه قرار داده و حوزه فنی را به کارشناسان خبره هر رشته ورزشی واگذار کرده و در صورت فراهم شدن فرصتی در آینده به ابعادی از آن خواهم پرداخت.

علل مدیریتی:
برای بررسی علل و نقش مدیریتی در ناکامی ورزش کشور در مرحله نخست باید به صورت کوتاه و مختصر با ساختار مدیریتی، جایگاه و اهمیت سازمان تربیت بدنی آشنا شد و سپس با توجه به شرایط، ویژگی‌ها، برنامه‌ها، سیاست‌ها، تصمیمات و صلاحیت‌های مدیران ورزش کشور، عملکرد آنان را مورد ارزیابی و دقت قرار داد و آن گاه به نتیجه‌گیری پرداخت:

1- براساس آنچه در قانون اساسنامه سازمان تربیت بدنی، برنامه‌های پنج ساله کشور و سند چشم‌انداز و سایر قوانین جاری و موضوعه ورزش کشور آمده است، سازمان تربیت بدنی به عنوان متکفل امر ورزش و تربیت بدنی:

- دستگاهی است ملی و در عالی‌ترین سطح در کابینه عضویت دارد و یک سازمان درجه اول محسوب می‌شود.

- سازمانی است کاملا تخصصی و بدلیل تنوع رشته‌های ورزشی، اساس و بنیاد آن بر کارشناسی نهاده شده است.

- دستگاهی است که بدلیل نقش تاثیرگذار و گسترده آن در حوزه مسایل فرهنگی و اجتماعی یک نهاد فرهنگی اجتماعی تلقی می‌شود.

و نهایتا اینکه ورزش کشور تحت تاثیر آموزه‌های فرهنگ دینی و ملی ایران از یکسو و شناخت جهانی ورزش و المپیک از سوی دیگر سازمان باید مبشر اخلاق پهلوانی بوده و از این حیث یک سازمان اخلاقی محسوب می‌شود.

2- براساس نشانه‌های پیش گفته ساختاری و مدیریتی، مدیران و مسوولان تربیت بدنی در سطوح گوناگون باید:

- از شخصیت‌ها و مدیران درجه اول و ممتاز کشور انتخاب شوند که صلاحیت و شایستگی چنین مسوولیت بزرگ و خطیری را داشته باشند.

- از تخصص، دانش و یا حداقل تجربه کافی و مرتبط در امور تربیت بدنی و ورزش بهره‌مند باشند تا مورد پذیرش جامعه ورزش به ویژه صاحب نظران و خبرگان و کارشناسان قرار گرفته و امکان بهره‌گیری از توان و ظرفیت آنها را فراهم سازند و از توفیق همراهی آنان استفاده کنند.

- حتی الامکان از تجارب فرهنگی برخوردار بوده، یا لااقل واجد روحیات فرهنگی و درک عمیق مسایل اجتماعی را دارا و به نقش گسترده دستگاه ورزش در امور اجتماعی وقوف داشته باشد.

- رفتار، تصمیمات و منش آنها نمادی از اخلاق پهلوانی و جوانمردی باشد تا معرف واقعی یک شخصیت ورزشی باشند.

آنچه در سطور فوق گذشت امکان بررسی، مقایسه و نتیجه‌گیری درست‌تری را برای ارزیابی عملکرد دستگاه ورزش و مسوولان و مدیران آن حوزه مدیریتی در دستیابی به اهداف و ایفای مسوولیت‌ها و یا ناکامی‌ و بازماندن از رسیدن به اهداف را فراهم می‌سازد و به عنوان شاخص‌هایی می‌تواند علل و عوامل را توجیه‌پذیر کند.

اینک به بررسی و شناسایی برخی از علل و عوامل ناکامی ورزش در حوزه مدیریتی می‌پردازم:

1- اشتباه دولت در انتصاب مدیرانی که واجد شرایط برای تصدی مسوولیت سترگ سازمان تربیت بدنی نبوده‌اند را باید از اصلی‌ترین عوامل ناکامی و ناکارآمدی دستگاه ورزش کشور دانست. (اگرچه این اشتباه عمومی بوده و برخی از دولت‌ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مرتکب ‌آن شده و در این بررسی نیز شخصیت فردی مدیران ارشد ورزش کشور در گذشته و حال که عموما واجد صلاحیت فردی بوده‌اند مورد ارزیابی قرار نمی‌گیرد.)

نتیجه طبیعی و وضعی بکار گماردن چنین مدیرانی که کمترین نسبت علمی، تجربی و تخصصی با ورزش و تربیت بدنی نداشته و از سایر ویژگی‌های پیش گفته نیز کم بهره‌ بوده‌اند، ایجاد چالش و موانع عظیم در مسیر ورزش کشور و کم انگیزگی در منابع انسانی متخصص و مجرب برای همکاری را بدنبال داشته و زمینه ناکامی را فراهم آورده است.

2- دخالت آشکار و غیر قانونی سازمان در روند انتخابات برخی از فدراسیون‌های ورزشی، باشگاه‌های ورزشی و... و اعمال نظر در انتخابات افرادی که واجد شرایط لازم نیستند، از عوامل ناکامی فدراسیون‌های ورزشی، باشگاه‌ها و همچنین انتصاب برخی از افراد فاقد صلاحیت‌های لازم و کافی در ادارات کل و ادارت تربیت بدنی استان‌ها و شهرستان‌ها را باید به علل مذکور افزود.

3- نادیده گرفتن برنامه جامع ورزش کشور و سند چشم‌انداز از یکسو و فقدان یا ضعف برنامه‌ریزی علمی و متناسب با شرایط و واقعیت‌های روز ایران و جهانی (رقبای آسیایی و جهانی) و همگام با روش‌های پیشرفته امروز که ناشی از حضور کمرنگ خبرگان و کارشناسان واقعی در بدنه سازمان و فدراسیون‌ها، باشگاه‌ها و... می‌شود را باید از دیگر علل ناموفق بودن دستگاه ورزشی کشور قلمداد کرد.

4- عدم توجه جدی و بایسته به توسعه منابع انسانی به عنوان اصلی‌ترین نیاز و سرمایه ورزش کشور به ویژه در حوزه‌ها و رشته‌های تخصصی که ایران در آن از مزیت‌های ویژه برخوردار است از دیگر ضعف‌ها و نشانه‌های ناکارآمدی و ناکامی دستگاه ورزش و تربیت بدنی محسوب می‌شود. زیرا کمبود منابع انسانی توسعه یافته در بخش ورزش که آفرینندگان اصلی برنامه‌ها و سازندگان و مشاوران امین و خبره در تصمیمات فنی هستند، خسارت‌های جبران ناپذیرمادی و معنوی برای ورزش بدنبال داشته است.

5- شعارزدگی، بلندپروازی و دور بودن از واقعیت‌ها و حقایق و تکیه بر آمارهای غیر واقعی، تبلیغاتی کردن بیش از حد موفقیت‌های جزیی و بزرگ نمایی‌های آنها را باید از دیگرعلل ناکامی ورزش برشمرد.

6- عدم شناخت صحیح از قوانین و مقررات بین‌المللی که در تعامل با ورزش در جهان امروز از الزامات جدی است و در نتیجه عدم استفاده بهینه از ظرفیت‌ها، برای پیشبرد اهداف ملی و بین‌المللی ورزش ایران و بعضا در تعارض قرارگرفتن با آنها و ایجاد محرومیت‌ها و محدودیت‌ها برای فدراسیون‌ها و تیم‌های ورزشی و ورزشکاران را باید از دیگرعلل شکست یا عدم موفقیت ورزش کشور دانست.

7- حذف و یا عدم جذب بسیاری از مدیران مجرب، دانش آموخته ورزش و کارشناسان ممتاز، شجاع و با تجربه از حوزه‌های گوناگون مدیریتی و کارشناسی بدلیل ابراز نظرات مغایر با دیدگاه‌های مسوولان ورزش کشور نیز ازعوامل دیگر ناکامی است.

8- فشارهای محسوس و نامحسوس بر برخی از رسانه‌ها برای جلوگیری از ارایه نظرات کارشناسان و منتقدان و تحریف در درج اخبار واقعی ورزش کشور و نهایتا محروم ساختن جامعه ورزش کشور و افکارعمومی از نظرات دلسوزانه، خیرخواهانه و کارشناسانه صاحب نظران و منتقدان که خود می‌تواند از بسیاری از انحرافات و ناکارآمدی‌ها کاسته و پیشگیری کند. دراین خصوص رسانه ملی نیز نقش مهم و وظیفه بایسته خود را ادا ننموده است.

9- تلاش برخی از مدیران سازمان برای تصدی مسوولیت‌های متعدد ورزش در زیر مجموعه خود که اولا نشانه عدم شناخت و درک جایگاه بزرگ و ممتاز و مسوولیت گسترده سازمان تربیت بدنی در کشور است از یکسو و مغایرت آن با اصول و موازین مدیریتی از سوی دیگر است که می‌توان به تمایل رئیس دستگاه ورزش کشور برای نشستن بر کرسی فدراسیون‌های فوتبال و ورزش‌های باستانی و احتمالا کمیته ملی المپیک و... در آینده اشاره کرد. حرکتی که متاسفانه با دخالت‌های بین‌المللی نافرجام ماند و خسارت معنوی فراوانی بجای گذارد.

10- عدم توجه به خصوصی سازی ورزش براساس اصل 44 قانون اساسی و سیاست‌های ابلاغی از سوی مقامات عالی‌رتبه و دستگاه‌های مسوول درکشور که می‌تواند ظرفیت رها شده و کنار گذارده شده از سوی سازمان را فراخوانده، جذب کند و پشتوانه پیشرفت ورزش کشور قرار دهد و امکان رقابت سالم و سازنده را فراهم کند که از آثارعقیم ماندن اجرای این سیاست، جلوگیری از رشد و خلاقیت در مدیریت ورزش کشور است.

11- نادیده گرفتن و یا بی‌توجهی به ناکامی‌های هشداردهنده دو، سه سال گذشته به ویژه قبل از المپیک پکن مانند شکست بی‌سابقه کشتی آزاد ایران در مسابقات جهانی باکو که در طول 33 دوره قبل از آن ایران پیوسته جزء شش تیم برتر جهان و چند دوره قهرمان جهان گردیده بود و در باکو به پایین‌ترین رتبه در تاریخ خود نزول کرد و موجب تکرار غم‌انگیز آن در المپیک پکن شد. همچنین محرومیت بی‌سابقه 9 وزنه ‌بردار ایران بدلیل ارتکاب به دوپینگ که در تاریخ وزنه برداری ایران تلخ‌ترین رویداد و حادثه تلقی می‌گردید و در نتیجه موجب نزول فاحش این رشته مدال‌آور درسال‌های بعد و المپیک شد، تعلیق فوتبال ایران که ناشی از سوء تدبیر و تصمیم مسوولین انجام شد و آثار زیانبار معنوی برای ملت ما بدنبال داشت و درهمین راستا ایجاد توقعات کاذب در مردم و دادن وعده و وعیدهای بی‌پایه و اساس و صرفا تبلیغاتی در خصوص جایگاه فوتبال ایران در جهان، سوء مدیریت هدایت شده در دوره انتقالی در محرومیت باشگاه استقلال از حضور در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا و شکست و حذف تیم ملی در جام ملت‌های آسیا به عنوان فرصتی کم نظیر و دیگر ناکامی‌ها را که در این مجال نمی‌توان بازگو کرد در حوزه مدیریت به عنوان عوامل مستقیم و غیرمستقیم باید در ناکامی ورزش ایران در سه سال گذشته و به ویژه مسابقات المپیک و جهانی برشمرد که در نیم قرن اخیر بی‌سابقه و یا کم سابقه بوده است.

12- پنهان کاری تخلفات صورت گرفته برای پوشش دادن کامیابی‌های کاذب که آثار مترتب بر آن بلافاصله هدایت و تحریف شد نیز از دیگر عوامل ناکامی ورزش کشور است. ضمن ارج نهادن بر تلاش‌های صورت گرفته در رشته والیبال و توفیق درجام کنفدراسیون‌ها، بررسی موفقیت‌های تیم‌های ورزشی نوجوانان و جوانان و ناکامی بزرگسالان آن را باید در همین راستا ارزیابی کرد و نمونه‌های دیگر در برخی از رشته‌هایی که.....

13- عواملی همچون عدم توجه به توسعه ورزش همگانی به عنوان زیربنایی‌ترین عامل توسعه ورزش قهرمانی، همچنین غفلت از آموزش‌های حرفه‌ای و گسترده در تامین نیاز مربیان و کارشناسان، برگزاری مسابقات نمایشی و بی‌تاثیر المپیاد ایرانیان و صرف هزینه‌های هنگفت و بی‌ثمر در این زمینه و عدم بهره ‌مندی مناسب و مطابق برنامه از تحولات و افزایش چشمگیر بودجه ورزش در مسیر نیازهای و اقعی (مدیریت نامناسب بودجه) و دلخوش کردن به موفقیت‌های تک ستاره‌هایی چون پهلوان هادی ساعی و مراد محمدی که همگی از قهرمانان گذشته کشور محسوب می‌شوند و مصادره کردن خدمات ورزشی و عمرانی گذشتگان به نام خود که به دور از شان و حرمت و منش ورزشکاری است را باید از دیگرعوامل ناکامی ورزش کشور دانست.

14- با کمال تاسف مسوولان کمیته ملی المپیک نیز با غفلت از نقش و جایگاه رفیع و مستقل کمیته به ابزاری برای اجرای سیاست‌های نادرست سازمان تربیت بدنی تبدیل شده که شایسته سرزنش و انتقاد جدی است و به عنوان عامل دیگری در ناکامی‌های ورزش در مسابقات المپیک قابل بررسی است.

اما، در پایان ذکر این نکته را شایسته یادآوری می‌داند که در هر فدراسیون و نهادی که شخصیت‌های (لایق) اصلی قرار داشتند شاهد موفقیت و کامیابی بودیم.

به عنوان نمونه موفقیت تیم ملی بسکتبال ایران در راهیابی به المپیک پکن را باید مرهون حضور مردی بزرگ و معلمی شایسته دانست که از همه خصوصیات مدیران ورزش برخوردار بوده و طی دو دهه حضور موفق خود به این امر مهم نایل آمد. مدیرانی از این دست می‌توانند با قرار گرفتن در مصادر امور ورزشی شاهدی صادق بر مدعای این مقاله کوتاه باشند.

و اما در پایان، و اینک که ریاست محترم جمهور از کارشناسان خواسته‌اند تا نظرات خود را درمورد ناکامی ورزش ایران در المپیک پکن بیان کنند، شایسته دانسته تا به عنوان عضوی از جامعه بزرگ ورزش و با اجازه از پیشکسوتان محترم و بزرگوار این سطور بنگارم و عنوان معلمی که با حضور 30 ساله خود در دانشگاه و در رشته مرتبط و بهره‌گیری از تجارب زندگی ورزشی و مدیریتی‌ام و در کنار مردم عزیز و بزرگوارم اندوخته‌ای مختصر دارم، ارزیابی و نظرات کارشناسی خود را ابراز داشته و درخصوص اینکه چه باید کرد که بر ناکامی‌ها فائق آمد ضمن توجه دادن به نکات پیش گفته به فرموده خداوند در قرآن کریم تمسک می‌جویم که در آیه 58 سوره نساء فرمود: «ان الله یامرکم ان تودوالامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل» مسوولیت و مدیریت امانتی بزرگ است که باید به اهل آن بسپارید.