بهمن کشاورز گفت: دادگاههای عام با حذف دادسراها و جنبه تخصصی کار قضائی در سال 72 سعی در بازگشت به نحوه قضاوت در جوامع غیر پیچیده و باستانی داشت ولی چون متناسب با نیازهای روز و حتی احکام عقلی نبودند وضعیتی ایجاد شد که می توان گفت سازمان قضایی ما با یک پسرفت 50 ساله مواجه شد.

بهمن کشاورز در گفتگو با خبرنگار مهر در رابطه با وضعیت سیستم قضائی کشور ودلایل میزان بالای پروندهای ورودی به دادگاههای کشور گفت: به دلیل کمبود بودجه هیچگاه این نیاز برطرف نشد و  به این ترتیب همیشه حجم کارهای ارجاعی به دادسراها و دادگاهها در سطوح و مقاطع مختلف از میزان توان آنها به مراتب فراتر رفته است و در این میان ماجرای قریب به 10 یا 12 ساله دادگاههای عام هم باعث به هم ریختگی سازمان قضایی کشور شد و آثار مخرب دراز مدتی را ایجاد کرد که به این زودی ترمیم نخواهد شد.

وی افزود: سیستم قضایی ما از زمانی که بنده به یاد دارم  کامل نبوده است و همیشه تعداد قضات و کارمندان دفتری قوه قضائیه به نسبت نیاز موجود  با کمبود روبرو بوده است.

کشاورز با اشاره به نقش فرهنگ حاکم و عدم میل مردم به گفتگو و مذاکره گفت: بسیاری از ما مواردی را که می توانیم با گفتگو و مصالحه حل کنیم  را به دادگستری می بریم و طبعا پرونده ای بر پروندهای دادگستری می افزاییم و از دیگر سو همچنین افرادی هستند که حاضر به ادای دیون و ایفای تعهدات خود به زبان خوش نیستند و ترجیح می دهند با مراجعه به دادگاه و گرفتن حکم و صدور اجرائیه به حق خود برسد. علت این امر را نیز باید در چند چیز جستجو کرد:  الف) این که علی رغم سرعت یافتن رسیدگیهای قضائی نسبت به گذشته هنوز هم دستیابی به نتیجه از طریق دادگاهها به طول می انجامد و فرد مدیون - اگر از مایه تقوا خالی باشد - ترجیح می دهد طرف خود را در دادگاه سرگردان کند تا شاید خسته شود و کار را رها کند؛ ب) خسارت دادرسی و حق الوکاله و از آن مهمتر خسارت تاخیر تادیه بر مبنای اقلام واقعی تعیین نمی شود بنابراین فرد مدیون ترجیح می دهد قضیه را مدتها طول دهد و در نهایت وجهی را که به کلی ارزش آن از دست رفته یا خسارت عدم انجام تعهد را که تناسبی با موضوع تعهد ندارد و حتی با خسارات تاخیر تادیه بپردازد زیرا که گذشت زمان و رشد تورم به نفع اوست و تورم واقعی با آنچه که موضوع حکم قرار می گیرد تناسبی ندارد.

رئیس اتحادیه وکلای دادگستری کشور افزود:  عناوین مجرمانه در قوانین ما در مقایسه با سایر کشورها بسیار است و این یعنی ایجاد درگیری غیر متعارف و حتی غیر لازم برای دادگاهها و از سوی دیگر اصولا مردم ما به اقدامات پیشگیرانه در امور معاشی و حقوقی خود عادت ندارند و اگر مردم عادت کنند در این امور خود و حتی مسائلی نظیر ازدواج و نامزدی بدوا با اهل فن از نظر حقوقی مشورت کنند ناچار قسمت بزرگی از آنچه بعدها به دعوا تبدیل و  بر سر دادگاهها آوار می شود از بین خواهد رفت.  

بهمن کشاورز در رابطه با نقش دیگر قوای سه گانه در این رابطه گفت: کار سیستم قضائی فصل خصومت است و دادگستری در ایجاد یا محو مبانی و علل دعاوی و شکایات نقشی ندارد و تعداد آن را فرهنگ، تربیت، تقوا و آموزش مردم تعیین می کند که این امور نیز همگی بر عهده مراجع و سازمانهایی غیر از دادگستری است بنابر این کاهش ورودی محاکم عدلیه منوط است به اقدامات فراگیر و عمیقی که دو قوه مقننه و مجریه باید انجام دهند. البته ناگفته نماند که بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و درگیریهای ذهنی مردم نیز روند افزایش دعاوی و شکایات را تشدید و تسریع می کند.