مجیدی این سالها در میان منتقدان و سینمادوستان حرفهای هوادارانی یافته؛ گروهی که نگاه خاص او را دوست دارند و هنگام نمایش عمومی فیلمهایش از او حمایت میکنند. اما کارگردان سرشناس سینمای ایران که سالها سفیر سینمای ما در آن سوی مرزها بوده، آن اندازه که دل مخاطبان خارجی را به دست آورده نتوانسته مخاطب داخلی را برای دیدن فیلمهایش ترغیب کند.
مجیدی و ناجی پشت صحنه "آواز گنشجکها"
استفاده از بازیگری محبوب مثل پرویز پرستویی در "بید مجنون" تغییر مسیر آشکار برای جذب مخاطب بود. اما حتی این تغییر استراتژیک هم باعث نشد مردم برای دیدن فیلم به سینماها هجوم بیاورند. "بید مجنون" البته از آثار پرفروش کارنامه مجیدی است، اما باید این فروش را به حساب ستارهای با محبوبیت بسیار بالا گذاشت.
"آواز گنجشکها" ادامه نگاهی است که مجیدی در این سالها دنبال کرده و این نگاه با وجود همه ارزشهای متعالی و انسانیاش که برای مخاطب داخلی و غربی هم جذاب و تازه است، نمیتواند تماشاگر گریزپا را به سینما بیاورد. دیدن این قصه که مجیدی قبلا آن را به شکلهای دیگر در فیلمهایش تکرار کرده، برای مخاطب عام جذاب نیست.
شاید "آواز گنجشکها" میخواهد با استفاده از تبلیغات گسترده و حضور خبری بسیار گسترده و نامتعارف کارگردان پرفروش شود. اما این ابزار تبلیغاتی نمیتواند برای مخاطب عام جذابیت داشته باشد. برای این مخاطب رسانه مکتوب و نشریات تخصصی آنقدر جدی نیستند که پیگیر اخبار و وقایع آنها باشد و بخواهد تحت تاثیر قرار بگیرد.
مخاطب عام برای سینما رفتن قواعد و اصول خود را دارد که ظاهرا گروه تبلیغاتی "آواز گنجشکها" چشم بر آنها بستهاند. ستاره اصلی فیلم رضا ناجی است که عمده شهرتش را مدیون مجیدی است. او بارها در فیلمهای مجیدی مقابل دوربین رفته و پیش از گرفتن جایزه خرس نقرهای جشنواره برلین هرگز اهرمی تبلیغاتی برای فروش فیلمهای این کارگردان نبوده است.
اما این جایزه معتبر آنقدر سازندگان "آواز گنجشکها" را به وجد آورده که احساس کردهاند تصویر ناجی همراه با خرس نقرهای میتواند برگ برنده فیلم باشد. این همان سوء تفاهمی است که در همه بخشهای تبلیغاتی فیلم وجود دارد. خرس نقرهای نمیتواند مخاطب عام را سر ذوق بیاورد تا به دیدن فیلمی برود که قصه جذاب و بازیگر محبوب ندارد.
پخش مستند ستایشآمیز درباره روند تولید دشوار فیلم در یکی از بهترین ساعتهای تلویزیون و اظهار نظرهای پی در پی مجیدی که هر روز در یک رسانه منعکس میشود هم کمکی به فروش "آواز گنجشکها" نکرده است. اگر قرار بود این اتفاق بیفتد فیلم حالا با فاصله از دیگر فیلمهای روی پرده در صدر جدول فروش ایستاده بود.
تهیهکنندگان حرفهای سینمای ایران همیشه تبلیغ دهان به دهان را موثرترین شیوه تبلیغاتی میدانند. در جامعهای که هنوز رسانهها موثرترین نقش را در شکلگیری آرا و افکار عمومی ندارند، فیلمهایی موفق به جذب مخاطب هستند که بتوانند به کلیشهها پاسخ دهند. از این رو تلاش برای تبدیل کردن فیلمی که از این معیارها دور است به اثری پرمخاطب نتیجه ندارد.
شاید فروش "آواز گنجشکها" مجیدی را به این باور برساند که برای ساختن فیلم پرمخاطب باید از ابتدا معیارهایی را رعایت کرد. نمیتوان فیلمی ساخت که هم دل منتقد ایرانی و خارجی را بلرزاند و جایزه داخلی و بینالمللی ببرد و هم مخاطب عام را به سینما بیاورد.
با احتساب بلیت دو هزار تومانی، "دعوت" ابراهیم حاتمیکیا در 36 روز اکران در 16 سینما بیش از 700 میلیون تومان فروخته که میشود میانگین بیش از 9700 تماشاگر روزانه و 600 تماشاگر در هر سالن. "کنعان" مانی حقیقی هم در همین مدت و همین تعداد سینما 380 میلیون تومان فروخته که میشود روزانه بیش از 5200 تماشاگر.