هانس کونگ یک متألة آلمانی مورد احترام و ژرف به حساب میآید. لایحة نهایی تحت عنوان "بیانیهای به سوی اخلاق جهانی" دو پیشفرض داشت. پیشفرض اول این که برای مواجهه با مسائل اصلی مبتلابه زمانه ما ( جنگ، تخریب، محیط زیست، فقر ، خشونت و عدم تساهل دینی)، نظم جدید جهانی مورد نیاز است.
پیشفرض دوم هم این بود که این نظم جدید جهانی محتاج اخلاقی جهانی است و البته مبنای این اخلاق جهانی وجود دارد. چرا که در دل ادیان جهان، جوهر و گوهر ارزشها موجود است. با این همه، چنین اخلاق جهانی و این بیانیه به ادیان محدود نمیشود. همة افراد آن را تأیید میکنند؛ خواه این افراد و باورها ریشه دینی داشته باشند یا نه. بنابراین طرح، توافقی در زمینة ارزشهای مشترک صورت میپذیرد و این ارزشها مورد تأیید همة ادیان و افرادی است که حساسیتها و دغدغههای اخلاقی معقولی دارند.
در این بیانیه، این توافق را با این اصل توصیف میکند: «هر انسانی باید به صورت انسانی رفتار کند». این اصل در عوض میتواند از هنجار اخلاقی بنیادینی که در همة ادیان جهانی و نظامهای اخلاقی وجود دارد و این همان قاعده طلایی ( آنچه را که برای خود نمیپسندی برای دیگری هم مپسند) ناشی شود.
این بیانیه حاوی چهار قاعدة طلایی است که از این اصل بنیادین ناشی میشوند. این اصول عبارتند از: (1) تعهد به فرهنگ تساهل و احترام گذاشتن به زندگی که این احترام نه تنها به انسانها که به حیوانات وگیاهان هم ساری و جاری است. (2) تعهد به فرهنگ معنویت و نظم عادلانة اقتصادی. (3) تعهد به فرهنگ تساهل و زندگی صادقانه. (4) تعهد به فرهنگ حقوق برابر و مشارکت میان زنان و مردان تا علیه هرگونه تبعیض و تجاوز جنسی بایستند.
در همان سال که پارلمان ادیان جهانی در باب پیشنویس کونگ بحث میکرد، لئونارد اسویدلر همکار کونگ که در گروه ادیان دانشگاه تمپل تدریس میکند، پیشنویس خود را از اخلاق جهانی نگاشت. سپس آن را در تعدادی از همایشهای جهانی طرح نمود و بر روی اینترنت هم قرار داد تا مخاطبان بیشتری بیابد و انتقادهای احتمالی را بشنود. این پیشنویس تعدیلها و تصحیحهای بسیاری را به خود دید و آخرین تصحیحها در سپتامبر 1998 صورت گرفت. نسخة اسویدلر هم با عنوان " بیانیه جهانشمول اخلاق جهانی" قاعدة طلایی را به عنوان مبنای غایی توافق اخلاق جهانی در نظر میگیرد.
او آنگاه 8 اصل اساسی اخلاق جهانی و 10 اصل متوسط این اخلاق را مشخص میکند. همة این اصول بنیادین و متوسط، مشخصتر از اصول بیانیة پارلمان ادیان جهان هستند. البته اینها به نظر تدوینی غربی از اخلاق جهانی به حساب میآیند. به طور مثال به این اصل توجه کنید: هر انسانی برای فعالیت و زندگی روزمره باید آزاد باشد تا آنجا که به حقوق دیگر انسانها آسیب نرساند. از آن زمان که این طرح نگاشته شد تلاشهای متفاوتی برای حرکت دادن آن به سوی اخلاقی جهانی فراتر از حوزههای دینی خاص صورت گرفته است.
در سال 1995 کمیتة جهانی فرهنگ و توسعه گزارشی را از یونسکو منتشر کرد که فراخوانی برای اخلاق جهانی بود. این اخلاق بنا داشت مبنای تغییر در حالات و روحیات، اولویتهای اجتماعی و الگوی مصرف ضروری برای تضمین زندگی فعال و معنادار برای همة انسانهای کرة خاکی باشد. در سال 1996، مجمع تعامل که ترکیبی از رهبران سابق سی دولت بود بر اخلاقی جهانی که مسائل قرن بیست و یکم را مدنظر داشته باشد تأکید داشت. در سال 1997 یونسکو " طرح اخلاق جهانشمول" را مطرح کرد که بر اساس آن فیلسوفان و متألهان ـ نمایندگان سنتهای اخلاقی متفاوت ـ را گردهم میآورد. چنین اخلاق جهانیای بر طبق مدارک یونسکو نسبت به بیانیة سازمان ملل در زمینة حقوق بشر، موقعیت هستیشناسی متفاوتی دارد و درآن اصول فلسفی از حقوقی که قابلیت ارائة مباحث فلسفی را دارند ناشی شده است.