عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در نشست بررسی و نقد کتاب "هانری دروش: جامعه‌شناسی در مواجهه با دین" بر توجه به صداهای حاشیه‌ای و نهادهای غیررسمی در جامعه‌شناسی "دروش" تأکید کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب "هانری دروش: جامعه‌شناسی در مواجهه با دین" تألیف خانم دکتر سارا شریعتی است که به بررسی زندگی و اندیشه‌های "هانری دروش" فیلسوف فرانسوی می‌پردازد.

در ابتدای این نشست، ابتدا دکتر محمد امین قانعی راد به بررسی ویژگی‌های کتاب و اندیشه‌های "دروش" پرداخت.

او گفت: کتاب از چند بخش اصلی تشکیل شده است. در بخش اول که تألیف خانم دکتر شریعتی است، به طور مفصل زندگینامه این فیلسوف فرانسوی توضیح داده شده است.

عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور افزود: در بخش دوم کتاب مقالاتی از "دروش" که اختصاص به جامعه‌شناسی دین به مثابه یک جامعه شناسی تفاوت گذار دارد، آورده شده است. قسمت آخر کتاب هم ترجمه‌هایی از مقالات اندیشمندان گوناگون از جمله "دورکیم" است.

وی گفت: در این کتاب می‌توان مجموعه‌ای از اصطلاحات و مفاهیم جامعه شناسی را یافت که قسمت اعظم آن مربوط به جامعه‌شناسی دین است. به رغم این موضوع، این کتاب صرفا کتابی در جامعه شناسی دین و برای علاقه‌مندان این حوزه نیست و قابل آموزش در همه رشته‌های جامعه شناسی است.

قانعی راد در ادامه افزود: انگیزه شخصی بنده برای مطالعه کتاب این بود تا دریابم کتاب برای جامعه شناسی در ایران چه نکات و چه دلالتهایی برای فضای آکادمیک ما دارد.

وی تصریح کرد: دو مقاله اول کتاب تألیف خانم دکتر شریعتی است. قسمت اول تحت عنوان طرحی ناتمام از زندگی است که به بررسی زندگی "دروش" می‌پردازد. این بخش بر خلاف سایر کتابهای جامعه شناسی که نویسنده را به صورت خشک و بی روح معرفی می‌کند، به عنوان یک کار ادبی که روح نویسنده در آن متجلی است، مطرح است. سبک نگارش و نوشتن این فصول توسط دکتر شریعتی به گونه‌ای است که نویسنده در قلم خودش حضور دارد و نخواسته خود را در قید و بند شیوه‌های فرمالیسم علمی و روش تحقیق محصور کند.

او گفت: با مطالعه آراء و اندیشه‌های "دروش" در می‌یابیم که وی یک متفکر و اندیشمند نامتعارف بوده است. چنانکه در کتاب "مجموعه انسانهای نامتعارف تاریخ" از او به عنوان یک انسان نامتعارف یاد شده است. "دروش" علاوه بر نامتعارف بودن،  در جامعه شناسی نیز ناشناخته است.

این پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی در ادامه گفت: "دروش" یک جامعه شناس نامتعارف است و اندیشه‌های او بر خلاف هنجارها و قواعد موجود در یک علم جامعه شناسی متعارف و آکادمیک رایج است. جریان اصلی(main stream) در جامعه شناسی متعارف به جامعه شناسی توسعه می‌پردازد و نه به جامعه شناسی دین. "دروش" علاوه بر توجه به جامعه شناسی دین، در این حوزه نیز صرفا به ادیان رسمی چون مسیحیت، اسلام و یهودیت نمی‌پردازد، بلکه به "ادیان مرده"، "دین قربانیان"، "دین زمان دیگر" ،"دین حاشیه‌ای" و "دین قاچاقی" به تعبیر وی پرداخته می‌شود.

او گفت: این تعبیرات اشاره به ابعاد دیگر دین دارد که مغفول مانده است. او می‌خواهد در مقابل جامعه شناسی متعارف که جامعه شناسی عقلانیت است، جامعه شناسی تخیل را مورد بررسی قرار دهد. یعنی او می‌خواهد تخیل و صورتهای مختلف تخیل مثل اتوپیا، آرزو و غیره را که در جامعه شناسی عقلانیت، ناهنجاری تلقی و به کنترل در می‌آید را بشناسد.

به نظر "دروش" تخیل، اتوپیا و آرزو نیروی محرکه تاریخ هستند که این دیدگاه در مقابل قرائت جریان اصلی که عقلانیت را نیروی محرکه جامعه می‌داند قرار می‌گیرد. "دروش" معتقد است جامعه شناسی از طریق فرایندهای غیر عقلانی به پیش می‌رود. نقش ایدئولوژی، اسطوره، اتوپیا که بخش غیر عقلانی بشر است در اندیشه "دروش" برجسته می‌شود که البته با عقلانیت و آزادی در معنای کلی آن منافاتی ندارد.

قانعی راد در ادامه تصریح کرد: در جامعه شناسی رسمی دنیا پرداختن به اتوپیا مورد غفلت قرار گرفته است. آخرین کسی که به این مقوله پرداخت "مانهایم" بود. او در سال 1939 کتابی تحت عنوان "ایدئولوژی و اتوپیا" تألیف کرد. هدف این کتاب شناخت اتوپیا به منظور عقلانی سازی سیاست بود. "مانهایم" بر آن بود که چگونه می‌توان کاری کرد تا اتوپیا سایه خود را از سر سیاست بردارد و نهایتا به سیاست عقلانی دست یابد. لذا تلاش "مانهایم" برای شناخت اتوپیا به منظور کنترل آن بود نه برای آزاد ساختن آن.

این پژوهشگر گفت: تفکر مدرن، تخیل و امید انسان را کنترل کرد. تفکر مدرن بر آن است که اگر تصوری متفاوت وجود داشته باشد، آنرا به کنترل درآورد. امروزه اگر انسان مدرن بخواهد از تخیل صحبت کند، احساس ناراحتی دارد.

او تصریح کرد: "دروش" می‌خواهد اتوپیاهای ناکام، محکوم و شکست خورده را بشناسد و مورد مطالعه قرار دهد و نه اتوپیای پیروز را. جامعه شناسی "دروش" یک جامعه شناسی غیر نهادی است. جامعه شناسی رسمی تا حدی جامعه شناسی نهادی است که نهادهای رسمی را مورد مطالعه قرار می‌دهد. این مطالعه نیز بر اساس هنجارهای نهادی و رسمی صورت می‌گیرد. در این جامعه شناسی سایر هنجارها یک ناهنجاری قلمداد می‌شود که باید کنترل شود. در واقع هدف و وظیفه جامعه شناسی نهادی، عادی‌سازی(normalize) فرایندهای ناهنجار است.

وی گفت: "دروش" در مقابل جامعه شناسی واقعیت، چامعه شناسی تخیل را به کار می‌برد. او به جای پرداختن به رئالیسم به سورئالیسم می‌پردازد. او به امیدهای تهی شده و امیدهای ناامید شده می‌پردازد.

عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور گفت: "مارکس" یک جامعه شناسی اتوپیا و "دورکیم" اخلاق مدنی را مطرح می‌کنند. "دروش" جامعه کنشی را مطرح می‌کند. به نظر او جامعه شناسی‌ای که به دنبال امید باشد، جامعه شناسی کنشی است. جامعه شناسی وی نه تنها می‌خواهد جامعه را بشناسد بلکه درصدد تغییر جامعه نیز هست. لذا یک ایده‌الیسم جامعه شناسی مد نظر "دروش" است.

وی در پایان گفت: "دروش" تلاش داشت تا تفکر مبتنی بر امید را زنده کند.

قانعی راد  در پاسخ به این سؤال خبرنگار مهر که با توجه به دیدگاه و نظام اندیشگی "دروش" در می‌یابیم که شباهتهای بین نظام فکری وی و اندیشمندان مکتب انتقادی و پسا تجدد گرا دیده می‌شود، "دروش" را می‌توان به کدام نحله فکری وابسته دانست، گفت: در زمان "دروش" پست مدرن به معنای امروز مطرح نبوده است و لذا نمی توان وی را پست مدرن به شمار آورد. به طور کلی می‌توان گفت رگه‌هایی از اندیشه های پست مدرن و انتقادی در تفکر وی دیده می‌شود.