به گزارش خبرگزاري "مهر" متن كامل اين گزارش بدين شرح است :
الف- مقدمه
1- در روز ششم ژوئن 2003، مديركل گزارشى (GOV/2003/40) را براى استحضار به شوراى حكام ارائه كرد كه مربوط مى شود به ابهامات مشاهده شده درباره برخى از موارد پادمان و نيز اقدامات لازم الاجرا در ارتباط با اجراى توافقنامه ميان جمهورى اسلامى ايران (ازاين پس ايران ناميده مى شود) و آژانس بين المللى انرژى اتمى (IAEA) براى كاربرد پادمان در راستاى پيمان منع تكثير سلاحهاى هستهاى (INFCIRC/214) (توافقنامه پادمان).
2- در آن گزارش مديركل آژانس گفته بود كه ايران نتوانسته است به تعهدات خود در قالب توافقنامه پادمان، در رابطه با اعلام واردات مواد هسته اى به كشور و فرآورى اين مواد و استفاده از آنها و اعلام تاسيسات و مكانهاى نگهدارى وفرآورى مواد عمل كند. گزارش يادشده، ضمن تشريح موارد بالا، اقدامات در دست انجام از سوى ايران براى رفع آنها را نيز شرح داده است. در اين گزارش، مديركل اشارهاى نيز به اقدامات در دست انجام آژانس با هدف پيگيرى سوالهاى پاسخ داده نشده، كرده است.
3- در پايان جلسات بررسى گزارش مديركل در شوراى حكام، رييس شورا مباحث را جمع بندى و اظهار كردند كه شورا نيز با مدير كل آژانس در نگرانى نسبت به تعدد موارد نقض تعهدات ايران در اعلام واردات و جابه جايى مواد هستهاى و مكانها و تاسيسات مربوط هم عقيده است و البته اقدامات انجام شده از سوى ايران در رفع اين موارد را نيز مورد توجه قرار مى دهد. سپس شوراى حكام قاطعانه از ايران مى خواهد كه بدون فوت وقت و هرچه سريعتر نسبت به رفع تمامى نواقص پادمانى شناسايى شده در گزارش مديركل آژانس و حل و فصل كليه پرسشهاى پاسخ داده نشده در اين زمينه به سرعت اقدام كند. شوراى حكام از تاكيد مجدد ايران بر تعهد پايبندى به شفافيت كامل فعاليتهاى هستهاى استقبال ميكند و انتظار دارد كه ايران تمامى دسترسيهاى لازم را براى آژانس فراهم كند. شورا از ايران مى خواهد تا به عنوان اقدامى در راستاى اثبات حسن نيت خود، از حمل هرگونه مواد هسته اى به كارخانه غنى سازى آزمايش سوخت (PFEP) در نطنز خوددارى كند تا گام نخست در زمينه حل و فصل مسائل پيش آمده، برداشته شود. آژانس از ايران خواسته است تا در انجام فعاليتهاى جارى با آژانس همكارى كامل داشته باشد و به بيانه مقدماتى مديركل كه در آن از ايران خواسته شده بود اجازه برداشت نمونه محيطى از كارگاههاى شركت «كالاى الكتريك»در تهران را به آژانس بدهد، توجه كند. شورا از آمادگى ايران براى نگرشى مثبت به امضا و تصويب پروتكل الحاقى استقبال كرده و از ايران ميخواهد بيدرنگ و بى هيچ قيد و شرطى اين پروتكل را امضا كرده و به اجرا بگذارد تا آژانس بتواند تضمينهاى لازم را در مورد صلح آميز بودن ماهيت فعاليتهاى هسته اى ايران و فقدان مواد و فعاليتهاى هستهاى اعلام نشده، فراهم كند. سرانجام اينكه، شوراى حكام از مديركل آژانس درخواست كرد در زمان مقتضى گزارشى جديد درباره وضعيت مساله تهيه و ارائه كند.
ب- گاه شماره وقايع از ژوئن 2003
4- همان گونه كه در گزارش «GOV/2003/40» پيش بينى شده بود، يك گروه كارشناسان فن آورى سانتريفوژ از سوى آژانس بين المللى انرژى اتمى بين هفتم تا يازدهم ژوئن 2003 از ايران بازديد كردند تا درباره برنامه تحقيق و توسعه غنى سازى با استفاده از فنآورى سانتريفوژ كه در ايران جريان داشت، با مقامات ايرانى گفت و گو كنند. در روز 24 ژوئن 2003، آژانس يك گزارش اجمالى از نتايج گفتوگوهاى مزبور و نيز يافتههاى كارشناسان سانتريفوژ آژانس در بازديد خود از ايران براى اظهارنظر در اختيار ايران قرارداد و پيشنهاد يك جلسه تكميلى با كارشناسان آژانس در ماه ژوييه را مطرح كرد. جلسه ياد شده نهايتاً در فاصله روزهاى 9 تا 12 اوت 2003 به شرحى كه در ذيل آمده است، برگزار شد:
5- در روز 11 ژوئن 2003، آژانس محورهاى كلى بحث پيرامون نتايج نمونه برداريهاى محيطى از لولههاى فاضلاب تاسيسات شيميايى «PFEP» در نطنز را كه نشان دهنده وجود ذرات ريز اورانيوم غنى شده بود و با اظهارات ايران در خصوص مواد هستهاى موجود در كشور مطابقت نداشت، به نماينده دائم ايران در آژانس بين المللى انرژى اتمى در وين ارائه كرد.
آژانس تصريح كرد كه لازم است موضوع هرچه سريعتر روشن شود و در اين راستا پيشنهاد گفتوگو درباره موضوع در جلسه مذاكره با كارشناسان فنآورى سانتريفوژ را مطرح كرد.
6- در نهم ژوييه 2003، مدير كل آژانس به همراه قائم مقام خود در امور پادمان و نيز مدير بخش عمليات پادمانى (B) براى مذاكره پيرامون موضوع اجراى اقدامات پادمانى به ايران سفر كردند. وى درسفر خود با پرزيدنت خاتمي، آقاى خرازى وزير امور خارجه، معاون رييس جمهورى و رييس سازمان انرژى اتمى آقاى آقازاده ديدار و گفتوگو كرد. در خلال اين ملاقاتها، مدير كل اهميت اقدام عاجل براى حل و فصل تخلفهاى پادمانى ايران، از جمله موضوعهاى افشا شده در پى نمونهبردارى از تاسيسات هستهاى نطنز از سوى كارشناسان فن آورى سانتريفوژ را مورد تاكيد قرار داد و ساختار شفاف شدن كامل موضوع شد. وى همچنين به لزوم تصميمگيرى نهايى ايران در زمينه امضاى پروتكل الحاقى كه آژانس را قادر به ارائه تضمينهاى لازم در مورد ماهيت صلح آميز فعاليتها و برنامههاى هستهاى ايران مى سازد، تاكيد كرد. رييس جمهور ايران در آن ديدار به مدير كل آژانس اطمينان داد كه ايران آماده همكارى كامل با آژانس است و برنظرمثبت ايران نسبت به امضاى پروتكل الحاقى به طور مجدد تاكيد كرد، اما يادآورى كرد كه در اين رابطه بايد برخى جنبههاى فنى و حقوقى موضوع روشن شود؛ درنتيجه توافق شد كه در پى سفر مديركل آژانس بيدرنگ مذاكرات فنى آغاز شود. آژانس نيز گروهى از كارشناسان خود را براى بحث و بررسى و شفاف كردن جنبههاى فنى و حقوقى مربوط به پروتكل الحاقى نمونه (Model) به ايران اعزام كند.
7- در خلال بحث و گفت و گوهاى تكميلى (به دنبال سفر مدير كل آژانس به ايران) كه از 10 تا 13 ژوئيه در ايران برگزار شد، گروه كارشناسى آژانس مجدداً موضوع نتايج نمونهبردارى محيطى از PFEP را مطرح كرد و براساس تعهد رسمى ايران به شفافيت كامل، خواهان آن شدند كه اجازه نمونهبردارى از كارگاههاى شركت «كالاى الكتريك» در تهران به آنها داده شود. گروه اعزامى همچنين از ايران خواست اجازه بازرسى از دو مكان ديگردر نزديكى هشتگرد (لشگر آباد و رامنده) را كه طبق گزارشهاى غيررسمى فعاليتهاى هستهاى مخفيانهاى در آنها انجام ميشده است، صادر كند. مقامات ايرانى در پاسخ به اين درخواست اظهار داشتند كه هنوز آمادگى گفتوگو با كارشناسان آژانس درباره نتايج نمونهبردارى از نطنز را ندارند و در اين مقطع نمى توانند اجازه بازرسى از كارگاههاى شركت «كالاى الكتريك» در تهران و نيز در مكان ياد شده در نزديكى هشتگرد را به بازرسان آژانس بدهند. مقامات ايرانى يادآور شدند كه مايلند راهحل جامعى براى رفع تمامى مسائل و مشكلات مربوط به غنى سازى اورانيوم ارائه كنند، اما براى اين كار به زمان بيشترى نياز دارند. در خلال مذاكرات ياد شده، موضوعها و موارد خاصى كه مى بايست حل و فصل شوند، مشخص شد و طرف ايرانى پذيرفت كه در اسرع وقت يك جدول زمانى براى حل و فصل آن مسائل ارائه كند.
8- در پاسخ به درخواست ايران مبنى بر شفاف شدن جنبههاى فنى و حقوقى پروتكل الحاقي، گروهى از كارشناسان فنى و حقوقى آژانس در روزهاى 5 و 6 اوت 2003 در تهران با مقامات ايرانى و تعدادى از وزيران كابينه ديدار و گفتوگو كردند. در خلال اين ديدارها، آژانس پروتكل الحاقى نمونه را [كه ساير كشورها بر مبناى آن پروتكل الحاقى خود را تنظيم و امضا كردند] براى مقامات ايرانى تشريح كرد و به تمامى پرسشهاى مطرح شده از سوى مقامات ايرانى در اين زمينه پاسخ داد.
9- در 23 ژوئيه، آژانس نامهاى را از قائم مقام سازمان انرژى اتمى ايران در امور ايمنى و پادمان هستهاى دريافت كرد كه حاوى جدول زمانى پيشنهادى ايران براى اقدامات قابل اجرا تا تاريخ 15 اوت 2003 در زمينه موضوعهاى عاجل مطرح شده بود. آژانس در پاسخ به آن نامه كه در تاريخ 25 ژوئيه 2003 براى مقامات ايرانى ارسال شد، موافقت خود را با اعزام گروهى از كارشناسان فنى خود به ايران اعلام كرد، با اين شرط كه گروه اعزامي: (الف) درباره نتايج نمونهبردارى محيطى از نطنز با مقامات ايرانى گفتوگو خواهند كرد؛ (ب) از كارگاههاى شركت «كالاى الكتريك» در تهران نمونهبردارى خواهند كرد؛ (ج) درباره يافتههاى كارشناسان فنآورى سانتريفوژ با مقامات ايرانى گفت وگو خواهند كرد؛ (د) از اماكن نزديك هشتگرد بازديد خواهند كرد. اين ماموريت در فاصله 9 تا 12 اوت انجام شد.
10- در نامهاى به تاريخ 19 اوت 2003، سازمان انرژى اتمى ايران (AEOI) اطلاعات بيشترى را درباره مسائل مشخص شده در جدول زمانى به آژانس ارائه كرد؛ از جمله: برنامه راكتور آب سنگين ايران، استفاده از دى اكسيد اورانيوم وارداتى در گذشته براى انجام آزمايشاتى به منظور توليد «UF4» ، آزمايشاتى در مقياس محدود در زمينه تبديل [اورانيوم صنعتى به اورانيوم قابل استفاده براى مصارف نظامي] و نيز علاقهمندى ايران به همجوشى نيروى (Laser Fusion) و اسپكتروسكوپي.
11- در نامهاى به تاريخ 24 اوت، نماينده مقيم ايران در آژانس بين المللى اتمى به اطلاع مديركل آژانس رساند كه «ايران آماده آغاز مذاكره با آژانس درباره پروتكل الحاقى است» و اظهار اميداوارى كرده بود كه «در جريان اين مذاكرات نگرانيهاى [ايران] و ابهامهاى موجود درباره پروتكل الحاقى برطرف خواهد شد.»
ج- اجراى اقدامات پادماني
ج-1- تبديل اورانيوم
12- در گزارش «GOV/2003/40» مدير كل آژانس، شمارى از اقدمات جبرانى را كه انجام آنها از سوى ايران براى صحه گذارى آژانس بر واردات اعلام نشده مواد هسته اى در سال 1991 ضرورت دارد، به شرح ذيل برشمرده است:
(الف) ارائه «گزارش تغييرات موجودي» (ICR) در خصوص انتقال مواد وارداتى هستهاى شامل اكسيد اورانيوم، تترافلورايد اورانيوم و هگزا فلورايد اورانيوم» [در ادامه گزارش براى سهولت، مواد ياد شده را به ترتيب UO2 ، UF4 و UF6 مى ناميم .] براى فرآورى و استفادههاى بعدي.
(ب) ارائه گزارش ICR درباره توليد فلز اورانيوم، نيترات اورانيل، آمونيوم كربنات اورانيل، گلولههاى اكسيداورانيوم و پسماندههاى اورانيوم به دست آمده از مواد وارداتي.
(ج) ارائه اطلاعات مربوط به طراحى تاسيسات نگهدارى زبالهها و پسماندههاى مواد هسته اى در «اصفهان» و فراهم كردن دسترسى آژانس به تاسيسات مزبور و نيز تاسيسات مستقر در «انارك» و «قم»، كه پسماندههاى مواد فرآورى شده وارداتى در آنها نگهدارى يا تخليه شده است.
(د) ارائه اطلاعات به روز شده مربوط به طراحى تاسيسات توليد ايزوتوپهاى موليبدن، يد و اگزنون (MIX) و راكتور تحقيقاتى تهران (TRR) كه در آنها فعاليتهايى با استفاده از مواد وارداتى انجام مى شده است.
13- از هنگام ارائه گزارش مدير كل آژانس در ماه ژوئن، ايران ICR مربوط به نقل و انتقال اورانيوم طبيعى وارداتى براى فرآورى و استفادههاى بعدى و نيز «فهرست هاى موجودى فيزيكي» (PIL) و «گزارشهاى تراز مواد هستهاي» (MBR) را كه نشان دهنده استفاده از آن در توليد فلز اورانيوم، نيترات اورانيل، گلولههاى اكسيداورانيوم و پسماندههاى آن است، ارائه كرده است (ايران مدعى است از مواد وارداتى براى توليد آمونيوم كربنات اورانيل استفاده نكرده است). به علاوه ايران اطلاعات بهروز شده طراحى تاسيسات MIX و TRR در مورد استفاده از مواد وارداتى در آزمايشهاى انجام شده در آن تاسيسات را نيز ارائه كرده است. همچنين ايران اطلاعاتى را درباره ذخيره سازى پس ماندههاى اتمى در اصفهان ارائه و دسترسى بازرسان آژانس را به آن مكان و نيز در مكان گفته شده ذخيره پسماندهها در قم و انارك فراهم كرده است.
14- ايران چند بار در فاصله ماههاى فوريه و ژوئيه 2003 اظهار داشته بود كه هرگز تحقيقاتى با استفاده از مواد هستهاى ، حتى در مقياس آزمايشگاهي، در زمينه تبديل و توليد مواد هستهاى در تاسيسات تبديل اورانيوم (UCF) انجام نداده است. به آژانس گفته شده است كه طراحى اوليه فرآيندهاى UCF و گزارش آزمونها براى اين فرآيندها، از خارج از كشور دريافت شده است. بنا به اعلام سازمان انرژى اتمى ايران، اين اطلاعات براى اينكه ايران خود بتواند تجهيزات مورد نياز براى UCF را در داخل بسازد، كافى بوده است.
15- مقامات ايرانى در نامهاى به تاريخ 19 اوت 2003، اذعان داشتند كه در اوايل دهه 1990، آزمايشاتى در مقياس كارگاهى (Bench Scale) روى تبديل اورانيوم در كشور انجام شده است، ولى زمان بيشترى نياز است تا بتوان متصديان اين گونهها آزمايشها را يافت و ساير كارخانهها و تاسيسات تعطيل شده و جمع آورى شده مربوط را شناسايى كرد. مقامات ايران يادآور شده اند كه سرگرم تهيه پاسخى براى پرسشنامههاى آژانس درخصوص تاسيسات برچيده شده و تعطيل شده هستهاى در ايران و سيكل سوخت هستهاى در اين كشور هستند و اطلاعات بيشتر درباره آزمايشهاى تبديل اورانيوم را همراه با اين پاسخ به آژانس ارائه خواهند كرد.
16- برمبناى اين اطلاعات، آژانس كار خود را با اثبات [صحت اطلاعات ارائه شده درباره] مواد هستهاى وارداتى و فرآورى آنها در ايران ادامه مى دهد. علاوه بر فعاليتهاى فيزيكى لازم براى صحه گذارى و ارزيابى ICRها، PILها و MBRها،اين كار مستلزم انجام مميزى مستندات مرجع مربوط به حمل و نقل و جابهجايى و فرآورى مواد هستهاى در تاسيسات گوناگون است. از آنجا كه برخى از آزمايشها سالها پيش انجام شده و بخشى از مواد هستهاى وارداتى با ساير مواد هستهاى مخلوط شدهاند، پيشبينى مى شود كه فرآيند مميزى و صحه گذارى دشوار و زمانبر باشد.
ج-1-1- فرآورى و UF6 وارداتي
17- در مارس 2003، آژانس نمونههاى محيطى را از سطح هر سه مخزنى كه ]بنا به گزارشهاى رسيده] حاوى اورانيوم وارداتى UF6 بودهاند (دو مخزن نوع S و يك مخزن بزرگ از نوع «30B» جمع آورى كرد. نتايج آناليز آن نمونهها اكنون در دسترس است و با ادعاى ايران مبنى بر نگهدارى اورانيوم طبيعى در آن مخازن مطابقت دارد.
18- همانگونه كه پيشتر به شوراى حكام آژانس گزارش شده بود (پاراگراف 19، گزارش GOV/2003/40) ، مقامات ايرانى اذعان كردهاند كه هيچ مقدار از UF6 وارداتى فرآورى نشده و و به طور مشخص به هيچ روى در آزمايشهاى سانتريفوژ از آن استفاده نشده است. اما در خلال عمليات تاييد آژانس در ماه مارس 2003، مشخص شد كه بخشى از مواد UF6 (حدود 6/1 كيلوگرم) از دو مخزن كوچكتر مفقود شده است. مقامات ايرانى اظهار داشتند كه اين امر ممكن است ناشى از نشتى مخازن به دليل معيوب بودن شيرها و تبخير احتمالى مواد به دليل نگهدارى درمكانى كه دماى هوا در تابستان به 55 درجه سانتى گراد نيز مى رسد، بوده باشد. در 18 اوت 2003 آژانس، نمونههاى محيطى را از مكانهايى كه به گفته مقامات ايراني، مخازن كوچك UF6 در آنجا نگهدارى مى شده است، برداشت كرد. نمونهها بايد آناليز شوند و نتايج آن بايد مورد ارزيابى قرار بگيرد. تحقيق درباره اين موضوع هنوز ادامه دارد.
19- تاييد و صحه گذارى بر محتويات مخزن بزرگتر نيازمند توزين مخزن، آناليز غيرمخرب (NDA) و آناليز مخرب نمونههاى برداشته شده از محتويات درون مخزن است. توزين مخزن و آناليز غير مخرب انجام شده ، اما برداشت نمونه بردارى در نطنز نصب شده است.
ج-1-2- فرآورى UF4 وارداتي
20- چنانكه در گزارش پيشين (پاراگراف20، GOV/2003/40) شرح داده شد، بخش اعظم UF4 طبيعى به فلز اورانيوم تبديل شده است و براساس مندرجات گزارش بالا، دبيرخانه آژانس سرگرم جمع آورى اطلاعات بيشترى درباره نقش فلز اورانيوم در سيكل سوخت هستهاى ايران است.
21- اين موضوع متعاقباً در جلسات بررسيهاى فنى كه در فاصله 10 تا 13 ژوئيه در تهران برگزار شد، مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت. مقامات ايرانى در نامهاى به تاريخ 23 ژوئيه 2003 به آژانس اعلام كردند كه در گذشته در مجموع 113 آزمايش در آزمايشگاههاى چند منظوره جابربن حيان (JHL) با استفاده از UF4 و با هدف بهينه سازى شرايط و پارامترهاى راكسيون در توليد فلز اورانيوم انجام شده است. در همان نامه گفته شده بود كه در اوايل دهه 1990 كه ايران تصميم به تجديدنظر در برنامه هاى هسته اى خود گرفت، «هنوز مطمئن نبوديم كه از راكتورهاى CANDU، Magnox ( كه در آن از فلز اورانيوم استفاده مى شود) يا راكتورهاى آب سبك استفاده خواهيم كرد. بنابراين تصميم گرفته شد كه يك خط فلز اورانيوم در كارخانه تبديل اورانيوم (UCF) گنجانيده شود كه بتوان از آن براى توليد مواد محافظ [در برابر تشعشع هستهاي] نيز استفاده كرد. اما اكنون كه تصوير روشنتر شده است. آزمايشهاى مربوط به فلز اورانيوم را ميتوان فرآيندى به منظور دستيابى به دانش فنى در توليد مواد هستهاى تلقى كرد.» دبيرخانه آژانس در حال پيگيرى اين موضوع با كمك مقامات ايرانى در پرتو ساخت يك آزمايشگاه خالص سازى فلز اورانيوم در آزمايشگاههاى جابربن حيان است.
22- نتايج به دست آمده اخير از آناليزهاى خوب كه در گزارش پيشين به آن اشاره شد، حاكى از وجود اورانيوم به كار رفته در يك نمونه UF4 برداشته شده از آزمايشگاههاى جابربن حيان است. آژانس از مقامات ايرانى در خصوص منشا اين مواد پرسش كرد، زيرا وجود اين نوع ماده در گزارشهاى موجودى مواد هستهاى ايران اظهار نشده بود. آژانس همچنين درخواست خود از مقامات ايرانى را درباره بررسى اين مساله كه آيا درگذشته بر روى فرآيند تبديل اورانيوم با استفاده از مواد هستهاى آزمايشى صورت گرفته است يا نه، تكرار كرد.
23- ايران در نامهاى به تاريخ 23 اوت 2003،اعلام كرد پس از بررسيهاى دقيق مشخص شد كه در دهه 1990، آزمايشهايى درمقياس آزمايشگاهى در «مركز تحقيقات هستهاى تهران» در بخش «راديوشيمي» بر روى توليد UF4 با استفاده از اكسيد اورانيوم وارداتى در سال 1977 انجام شده است، ولى آزمايشگاه مربوط و بخش «راديوشيمي» هيچ كدام ديگر وجود ندارند.
ج-1-3- فرآورى Uo2 وارداتي
24- گزارش GOV/2003/40 (پاراگرافهاى 21 تا 24 حاوى شرح كامل آزمايشهايى است كه به گفته ايران با استفاده از Uo2 طبيعى وارداتى انجام شده است. اين آزمايشها شامل تست فرآيندهايى بوده است كه براى UCF، توليد ايزوتوپ در TRR و استفاده از گلولههاى Uo2 براى آزمايش فرآيندهاى شيميايى در كارخانه MIX درنظر گرفته شده بودند. گفته مى شود پسمانده اين مواد به اصفهان،انارك و قم منتقل شده است.
25- در فاصله روزهاى 9 تا 12 اوت 2003 كه جلسات مشترك آژانس با مقامات ايرانى برگزار مى شد، گفت وگوهاى پيشين فى مابين درباره نمونههاى برداشته شده از ظروف آزمايشگاهى (Hot Cells) در TRR و MIX كه حاوى آثار و بقاياى اورانيوم بوده است و اينكه پيشتر در گزارشهاى ايران، هيچ اشارهاى به وجود اين مواد نشده بود، مجدداً از سوى آژانس مطرح شد. نتايج اين نمونهبرداريها به مقامات ايرانى ارائه شد. مقامات ايرانى اظهار داشتند كه وجود بقاياى اورانيوم مصرف شده در ظروف مزبور در مواردى مى تواند ناشى از مخزنهاى جدار بندى شدهاى باشد كه از كشورهاى ديگر (نام كشورهاى مزبور به آژانس اعلام شد) دريافت شده است. آژانس اين موضوع را بررسى كرد و مشخص شد كه بقاياى اورانيوم مصرف شده در مخازن مزبور مى تواند ناشى از مخازن وارداتى باشد.
26- چنانكه در گزارش ماه ژوئن مديركل پيش بينى شده بود، بازرسان آژانس اكنون از محوطههاى نگهدارى پسماندهها و زبالههاى مواد هستهاى در قم و انارك بازديد كردهاند . ايران به آژانس اعلام كرده است كه پسماندههاى انارك به آزمايشگاههاى جابربن حيان حمل خواهد شد. برمبناى توضيحهاى ارائه شده از سوى ايران، مواد هستهاى موجود در پسماندههاى انتقال داده شده و تخليه شده در قم، جزء مواد دور ريز محسوب مى شوند.
ج-2- غنى سازى اورانيوم
ج-2-1- برنامه غنى سازى سانتريفوژگازي
27- آژانس در حال انجام بررسيها و تحقيقات خود پيرامون برنامه تحقيقاتى ايران در زمينه غنى سازى است. اين بررسيها تاكنون شامل بازديد كارشناسان فنآورى سانتريفوژ آژانس از ايران در ژوئن 2003 و متعاقب آن بحث و گفتوگوهاى فنى اين هيات كارشناسى با مقامات ايرانى بوده است. اخذ توضيحهاى بيشتر پيرامون اظهارات مقامات ايرانى در فوريه 2003، مبنى بر اينكه عمليات طراحى و توسعه آغاز شده از سال 1997 بر اطلاعات به دست آمده از منابع آزاد و انجام مدلسازيها و شبيه سازيهاى فراوان مبتنى بوده است، تمامى تستهاى انجام شده روى روتورهاى سانتريفوژ در دانشگاه اميركبير و آزمايشگاههاى سازمان انرژى اتمى در تهران بدون استفاده از مواد هستهاى بوده است، محور اصلى گفتوگوهاى بالا را تشكيل مى دهد.
28- در خلال بازديد ماه ژوئن كارشناسان اعزامى آژانس، مقامات سازمان انرژى اتمى ايران اظهار داشتند كه عامل غنى سازى به كار رفته در محاسبات ايران از چند نقشه اوليه سانتريفوژ به دست آمده است نه از طريق آزمايش. آژانس به طور متقابل نقشههاى گفته شده را مطالبه كرد. در اوت 2003، ايران نسخههاى بازطراحى شدهاى از آن نقشهها را كه شامل طراحى يك دستگاه سانتريفوژ موسوم به «164-machine cascade»، را به آژانس ارائه دادند، ولى هنوز نسخه هاى اصلى به آژانس ارائه نشده است.
29- كارشناسان اعزامى آژانس پس از بازديد از ايران، گزارشهاى خود را به شرح ذيل ارائه كردند:
(الف) دستگاههاى موجود در PFEP در نطنز از نوع دستگاههاى طراحى قديم اروپايى هستند؛ و
(ب) به هيچ روى ممكن نيست بتوان فن آورى غنى سازى را در سطحى كه در نطنز يافت شده است، صرفاً برمبناى اطلاعات به دست آمده از منابع علمى آزاد و شبيه سازيهاى كامپيوترى و بدون انجام تستهاى فرآيندى با استفاده از UF6، توسعه داد.
30- اين يافته ها به مقامات ايرانى ارائه شد و در خلال جلسات نهم تا دوازدهم اوت 2003 با آنان به بحث گذاشته شد. در آن گفتوگوها، برخلاف اطلاعات پيشين ارائه شده درزمينه تاريخ راهاندازى برنامه و ماهيت درون زاى آن ، مقامات سازمان انرژى اتمى اظهار داشتند كه تصميم راهاندازى يك برنامه غنى سازى سانتريفوژ در سال 1985 اتخاذ شده و ايران نقشههاى سانتريفوژ را از يك دلال خارجى در سال 1987 خريدارى كرده است. كارشناسان آژانس، برنامه مزبور را حاوى سه فاز به شرح ذيل دانسته اند: فعاليتهاى فاز اول از 1985 تا 1997 كه به طور عمده در آزمايشگاهها و كارگاههاى سازمان انرژى اتمى در تهران انجام شده است؛ در خلال فاز دوم از 1997 تا 2002، فعاليتها در شركت «كالاى الكتريك» در تهران انجام شده است؛ درخلال فاز سوم، يعنى از سال 2002 تاكنون فعاليتهاى تحقيق، توسعه و مونتاژ تجهيزات به نطنز منتقل شده است.
31- مقامات ايراني، همچنين شرح داده اند كه در خلال فاز نخست، لوازم مورد نياز از خارج از كشور و از طريق دلالان خارجى يا به طور مستقيم از سوى خود ايرانيان تامين شده ولى هيچ كمك مستقيمى در اين رابطه براى مونتاژ اجزاى سانتريفوژ يا ارائه آموزشهاى لازم، دريافت نشده است.
در اين مرحله تلاشها بر دستيابى سانتريفوژ آماده به كار متمركز بوده است، ولى به دليل ازكارافتادگى و خراب شدن دستگاهها و كيفيت پايين قطعات، مشكلات بسيارى بروز كرده است. به گفته مقامات سازمان انرژى اتمي، هيچ آزمايشى با استفاده از گاز UF6 يا گازهاى خنثى انجام نشده است. ايران اعلام كرده كه حاضر است كليه دانشمندان و كارشناسان متصدى فاز نخست برنامه غنى سازى را براى مصاحبه به آژانس معرفى كند. طبق اظهارات مقامات ايراني، از سال 1997 تا 2002 فعاليتها در شركت كالاى الكتريك متمركز بوده كه شامل مونتاژ و آزمايش سانتريفوژها بوده است، اما همچنان بدون گازهاى خنثى يا UF6 .
32- بازرسان آژانس در خلال بازديد خود از ايران در فاصله 9 تا 12 اوت 2003، اجازه يافتند تا از كارگاه شركت كالاى الكتريك، نمونه بردارى محيطى به عمل آورند؛ با اين هدف كه نقش آن شركت در برنامه تحقيقات غنى سازى ايران را مشخص كنند. نتايج آناليز آن نمونهها هنوز آماده نشده است. به گفته بازرسان، پس از نخستين بازديد در ماه مارس 2003، تغييرات عمدهاى در تاسيسات اين كارگاه ايجاد شده است. مقامات ايرانى گفتهاند كه اين تغييرات از آن رو انجام شده است كه كارگاه مزبور در حال تبديل شدن به يك مكان ذخيره سازى براى آناليزهاى غيرمخرب است. اين تغييرات مى تواند بر دقت و صحت نمونهبرداريهاى آژانس، تاثير منفى بگذارد و ممكن است آژانس نتواند ادعاهاى ايران مبنى بر نوع فعاليتهاى انجام شده در اين مكان درگذشته را مورد تاييد قرار دهد.
33- در 25 ژوئن 2003، ايران با هدف انجام تست دستگاه انفرادي، از UF6 در نخستين سانتريفوژ استفاده كرد و در 19 اوت 2003 اين تست را با استفاده از UF6 در يك مجموعه سانتريفوژ مركب از 10 دستگاه انجام داد. ايران به همكارى خود با آژانس در اجراى اقدامات پادمانى كه در حال حاضر در PFEP به منظور نظارت بر تستهاى تك دستگاهى و چند دستگاهى محدود جريان دارد، ادامه مى دهد.
34- آژانس در راستاى روش معمول خود، پيش از به كارگيرى مواد هستهاى در PFEP نطنز، از اين محل، نمونهبردارى محيطى اوليه كرد. اين نمونهبردارى هاى اوليه در خلال بازرسيهاى مارس تا ژوئن 2003 انجام شد و نمونهها از نقاط گوناگون سايت برداشته شد. نتايج برخى از اين نمونهبرداريها مشخص و به مقامات ايرانى ارائه شده است، ولى نتايج بقيه نمونهبرداريها در دست آناليز است.
35- ايران اظهار داشته است كه تاكنون هيچ عملياتى براى غنى سازى انجام نداده و از هيچگونه ماده هستهاى تا قبل از نمونهبردارى اوليه آژانس، در PFEP نطنز استفاده نكرده است. اما نتايج نمونهبردارى اوليه كه در تاريخ 11 ژوئن 2003 به ايران ارائه شد، نشان دهنده وجود ذراتى از اورانيوم غنى شده در نطنز بوده است. در خلال جلسات فنى 9 تا 12 اوت 2003 در ايران، بخشهايى ديگراز نتايج نمونهبرداريها به مقامات ايرانى ارائه و در اين زمينه به تفصيل با آنان گفتوگو شد.
36- نتايج نمونهبردارى هاى محيطى از PFEP نطنز نشان مى دهد كه احتمالاً درگذشته مقاديرى اورانيوم غنى شده در اين مكان وجود داشته است؛ موادى كه وجود آن جزء موجودى مواد هستهاى به آژانس گزارش نشده است. در خلال جلسات ماه اوت، مقامات ايرانى يادآور شدند كه تحقيقات و بررسيهاى گستردهاى را با هدف حل و فصل اين قضيه انجام داده اند و به اين نتيجه رسيدهاند كه ذرات اورانيوم غنى شده شناسايى شده در نمونه برداريها مربوط به قطعات دستگاهسانتريفوژى است كه ايران قبلاً وارد كرده است.
37- در آن جلسه، بازرسان آژانس شرح دادند كه آناليز نمونهها نشان مى دهد و نوع اورانيوم غنى شده درمحيط وجود داشته و بين نمونههاى برداشت شده از سطح قطعات دستگاه سانتريفوژ نصب شده براى تستهاى تك دستگاهى و ساير نمونه ها تفاوت وجود دارد. آژانس از مقامات ايرانى خواست چنانچه تفاوتى در تاريخ خريد و واردات اجزاى تجهيزات سانتريفوژ وجود دارد، موارد را اعلام كند. براى بررسى اين موضوع، آژانس دو نمونه ديگر هم از قطعاتى كه به گفته ايران از خارج وارد شده بود و نيز از قطعاتى كه در داخل ساخته شده بود، برداشت كرد. نتايج اين نمونه برداريها هنوز آماده نشده است.
38- به لحاظ نظري، سناريوهاى متحملى را براى توضيح منشا ذرات اورانيوم غنى شده در نمونههاى برداشته شده از نطنز مى توان در نظر گرفت. آژانس اين سناريوها را با دقت فراوان بررسى مى كند.
39- آژانس همچنين قصد دارد تحقيقات خود را درباره اطلاعات ارائه شده از سوى ايران در مورد مكانهايى كه گفته ميشود فعاليتهاى هستهاى گزارش نشده در آنها جريان داشته است، ادامه دهد.
ج-2-2- برنامه ليزر
40- ايران برنامه تحقيقاتى گسترده اى در زمينه ليزر و كاربرد آن دارد. ايرانيها اظهار داشتهاند كه در حال حاضر برنامه اى براى جداسازى ليزرى ايزوتوپ ندارند.
41- در ماه مه 2003، آژانس از مقامات ايرانى اطلاعات بيشترى را در مورد دو سايت متعلق به سازمان انرژى اتمى در نزديكى هشتگرد كه بنا به گزارشهاى غيررسمى و تاييد نشده، محل انجام فعاليت هاى غنى سازى اورانيوم با بهرهبردارى از ليزر بوده اند، درخواست كرد. در تاريخ 12 اوت 2003 به آژانس اجازه داده شد تا از اين دو مكان بازديد كند.
42- يكى از دو مكان ياد شده، «رامنده» بود كه به سازمان انرژى اتمى ايران تعلق دارد و بخشى از مركز كشاورزى و پزشكى كرج است. در اين مكان هم اكنون مطالعات كشاورزى انجام مى شود كه گفته مى شود ارتباطى با فعاليت هاى چرخه سوخت هستهاى ندارد. مكان ديگرى كه مورد بازديد قرار گرفت، يك آزمايشگاه ليزر در لشكر آباد بود كه به دپارتمان تحقيق و توسعه سازمان انرژى اتمى ايران تعلق دارد. در خلال آن بازديد، مقامات ايرانى عنوان كردند كه آزمايشگاه مزبور در ابتدا به انجام تحقيقات درباره همجوشى (Fusion) ليزرى و اسپكتروسكوپى ليزرى اختصاص داشته، اما بعدها محور فعاليتهاى آن تغيير كرده و تجهيزاتى كه در فعاليتهاى جارى نيازى به آنها نبوده، نظير يك مخزن بزرگ خلا، به مكان ديگرى انتقال داده شده است. از جمله فعاليت هاى ديگرى كه از سوى آژانس مشاهده شد، توليد و آزمايش ليزرهاى بخار مس با قدرت تا 100 وات بود. با وجود اين، ظاهراً آثارى از فعاليتى كه ارتباط مستقيم با اسپكتروسكوپى يا غنى سازى داشته باشد در آن آزمايشگاه يافت نشد . از مقامات ايرانى خواسته شد تا به طور رسمى اين گزاره را تاييد كنند كه هرگز در گذشته هيچ فعاليت مستقيم يا غيرمستقيمى در ارتباط با غنى سازى اورانيوم با استفاده از ليزر در اين مكان يا مكان ديگرى در ايران انجام نشده است. همچنين آژانس از ايران اجازه خواسته است تا نمونهبردارى محيطى از آزمايشگاه مزبور به عمل آيد. مقامات ايرانى در حال بررسى اين درخواست هستند.
43- در نامه اى به تاريخ 19 اوت 2003 از سوى ايران، به ايران اطلاع داده شد كه در گذشته، به جز همكارى برنامه ريزى شده در زمينه فوزيون ليزرى اسپكتروسكوپى ليزر كه هرگز عملى نشد، يك تز تحقيقاتى در زمينه اسپكتروسكوپى ليزرى UF6 از سوى يك دانشجو و با همكارى بخش ليزر سازمان انرژى اتمى ايران به انجام رسيده است. هرچند اين رساله تحقيقى را مى توان با غنى سازى ليزرى مرتبط دانست، به نظر نمى رسد در آزمايشهاى انجام شده از مواد هستهاى استفاده شده باشد.
ج-3- برنامه راكتور آب سنگين
44- در 13 ژوئيه 2003، مقامات ايرانى گزارشى تصويرى از برخى جنبههاى فنى يك راكتور آب سنگين 40 مگاواتى (راكتور هسته اى تحقيقاتى ايران موسوم به IR-40) ارائه دادند كه عمليات احداث آن طبق برنامه از سال 2004 آغاز خواهد شد. اين راكتور كه مقامات ايرانى آن را مبتنى بر طراحى داخلى عنوان كردهاند، در حال حاضر از مرحله طراحى اوليه به مرحله طراحى تفصيلى ( طراحى اجزا) رسيده است. مقامات ايرانى اظهار داشتند كه در گذشته بارها سعى كرده اند يك راكتور تحقيقاتى مناسب براى جايگزينى راكتور تحقيقاتى قديمى مستقر در تهران، به منظور استفاده در مصارف پزشكى و صنعتى و توليد ايزوتوپ و انجام تحقيقات علمي، از خارج خريدارى كنند، اما در اين اقدام موفق نبوده اند. در نتيجه راهى جز طراحى و ساخت يك راكتور آب سنگين كه از اكسيد اورانيوم توليد شده در UCF و كارخانه توليد زيركونيوم در اصفهان استفاده كند، وجود ندارد. به گفته مقامات ايراني، براى توليد ايزوتوپهاى مورد نياز، اين راكتور بايد از تشعشع نوترونى معادل 10 به توان 13 يا 10 به توان 14 نوترون برمترمكعب بر ثانيه برخوردار باشد، كه اين امر مستلزم قدرتى معادل 30 تا 40 مگاوات با استفاده از سوخت اكسيد اورانيوم است.
45- در 4 اوت 2003 اطلاعات بهروز شده اى درباره طراحى تجهيزات هسته اى از سوى ايران به آژانس ارائه شد كه تحت بررسى است. در اين اطلاعات (DIQ) برخلاف انتظار، هيچ اشارهاى به محفظههاى داغ (Hot Cells) كه قاعدتاً با توجه به مورد مصرف راكتور براى توليد ايزوتوپها مى بايست در راكتور نصب شوند، نشده است. از ايران خواسته شده است تا موضوع را بيشتر بررسى كند و با توجه به اطلاعات رسيده مبنى بر تلاش ايران براى واردات دريچهها و ابزارهاى تنظيمى كنترل از راه دور كه براى استفاده در محفظههاى داغ مناسب هستند، براى روشن شدن موضوع تلاش كند.
46- سازمان انرژى اتمى ايران در نامه مورخ 19 اوت 2003 به آژانس، اطلاعاتى را درباره برنامه راكتور آب سنگين ارائه كرد كه نشاندهنده تصميم آن سازمان در پى گيرى فعاليتهاى تحقيق و توسعه آغاز شده در دهه 1980 بود. سپس گفته شده بود كه در اواسط دهه 1980 آزمايشهايى در مقياس آزمايشگاهى براى توليد آب سنگين در مركز فنآورى هسته اى اصفهان به انجام رسيده و در اواسط دهه 1990 ايران تصميم به ساخت يك راكتور آب سنگين گرفته است. در نامه يادشده، اطلاعاتى نيز در باره ميزان آب سنگين مورد نياز براى راه اندازى IR-40و ظرفيت طراحى شده كارخانه توليد آب سنگين كه در «خوندآب» (نزديكى اراك) در دست احداث است، ارائه شده بود . براساس اطلاعات دريافتى از نامه يادشده، ايران قصد دارد توليد آب سنگين را از سال آينده آغاز كند.
د- يافته ها، ارزيابى ها و گامهاى بعدي
47- ايران در زمينه مواد هسته اى وارد شده به كشور در سال 1991 ، گزارشهاى Icr ، PIL,MBR ونيز اطلاعات (DIQ) مرتبط را ارائه كرده است. آژانس مواد هسته اى ارائه شده به بازرسان از سوى مقامات ايرانى را تاييد كرده و در حال حاضر سرگرم مميزى و بررسى داده هاى مرتبط با موضوع است. موضوع اورانيوم مصرف شده در UF4 هنوز حل نشده و پاسخ قانع كننده اى به آن داده نشده است و آناليز نمونه هاى محيطى جمع آورى شده در زمينه مخازن نگهدارى UF6 هنوز به پايان نرسيده است . آژانس براى تاييد ادعاى ايران مبنى براينكه آزمايشهاى انجام شده با استفاده از مواد هسته اى فقط براى توليد راديو ايزوتوپها بوده است ، اقدام به نمونهبرداريهايى از محفظههايداغ(Hot cells) محفظههاى سربى در آزمايشگاههاى مركز تحقيقات هسته اى تهران كرده است. نتايج آناليز اين نمونه ها هنوز در دسترس قرار نگرفته است.
48- ايران در نامه اى در تاريخ 19 اوت 2003 ، اذعان داشت كه در اوايل دهه 1990 آزمايشهايى را در زمينه تبديل اورانيوم انجام داده است؛ آزمايشهايى كه ايران ميبايد طبق مفاد توافقنامه پادمان آنها را اعلام مى كرده است، اما ايران اعلام كرده است كه به منظور تصحيح اين اشتباه، اقدام لازم را آغاز كرده است.آژانس بررسيهاى خود پيرامون برنامه غنى سازى اورانيوم [در ايران] را ادامه خواهد داد.
49- در ارتباط با غنى سازى اورانيوم ، چنانكه پيشتر نيز اشاره شد ، در خلال جلسات نهم تا دوازدهم اوت 2003گروه اعزامى از آژانس، اطلاعات تازه اى در باره فنآورى و جزئيات برنامه سانتريفوژ غنى سازى ايران دريافت كرد. ارزيابى اين اطلاعات از سوى آژانس، نيازمند بررسى و ارزيابى فازهاى مختلف برنامه مزبور و آناليز نمونه هاى محيطى برداشت شده از شركت كالاى الكتريك است.
50- آژانس همچنين بايد بررسيها و تحقيقات بيشترى انجام دهد تا مشخص شود ادعاى ايران مبنى براينكه هرگز هيچ فعاليتى در راستاى غنى سازى اورانيوم در كشور با استفاده از مواد هسته اى واقعى صورت نگرفته است ، صحت دارد يا خير. همچنين بايد نتايج نمونه برداريها آناليز تا مشخص شود ذرات اورانيوم غنى شده يافت شده در نمونه هاى جمع آورى شده از نطنز به طور حقيقى ناشى از آلودگى قطعات خريدارى شده وارداتى بوده است يا منشا ديگرى دارد. طبق توافق با ايران ، اين فرآيند، مستلزم گفتوگوى بازرسان آژانس با مقامات و كارشناسان ايرانى متصدى فعاليتهاى تحقيق و توسعه هستهاى و بازديد آزادانه بازرسان و كارشناسان فنآورى غنى سازى اورانيوم از تاسيسات نطنز و ساير اماكن مربوط است. در همين ارتباط ايران قبول كرده است كه كليه اطلاعات لازم درباره اجزاى سانتريفوژها و ساير تجهيزات آلوده وارداتى را كه از خارج از كشور خريدارى شده است و نيز كشور فروشنده اين تجهيزات و مكانهاى ذخيره سازى و استفاده از تجهيزات مزبور در ايران ، در اختيار آژانس قرار دهد تا آژانس بتواند نسبت به نمونهبرداريهاى مورد نظر خود اقدام كند. بهعلاوه كليه كشورهاى عضو بايد هرگونه اطلاعات خود در باره تجهيزات هسته اى صادر شده به ايران يا كمكهاى فنى كه به گونهاى در برنامه غنى سازى اورانيوم از سوى ايران كاربرد داشته است، را در اختيار آژانس قرار دهند.
51- در زمينه تحقيقات آژانس پيرامون برنامه راكتور آب سنگين ايران ، آژانس در حال بررسى اطلاعات طراحى ارائه شده از سوى ايران درباره راكتور مزبور است.
52- از زمان هنگام انتشار آخرين گزارش ، ايران تمايل روزافزونى به همكارى با آژانس نشان داده و از نظر حجم اطلاعات ارائه شده به آژانس و فراهم كردن دسترسيهاى مورد نياز به مكانهاى گوناگون به منظور نمونه بردارى محيطى ، با آژانس مساعدت مطلوبى داشته است. تصميم ايران مبنى بر آغاز مذاكره با آژانس به منظور دستيابى به توافق برسر يك پروتكل الحاقى نيز، گام مثبتى از سوى ايران به حساب مى آيد. اما گفتنى است اطلاعات ارائه شده و دسترسى به اماكن ، در مواردى با كندى و تاخير همراه بوده و به تدريج در اختيار آژانس قرار گرفته است و بخشى از اطلاعات ارائه شده با آنچه پيشتر از سوى ايران مطرح شده بود، تناقض دارد. بهعلاوه چنانكه پيشتر نيز گفته شد، همچنان مسائل و ابهامهاى مهمى حل نشده باقى مانده اند ، بهويژه مساله برنامه غنى سازى اورانيوم ايران كه بايد فورى حل و فصل شود. تداوم همكارى ايران با آژانس و شفافيت كامل ايران در اين زمينه، حايز اهميت حياتى است ، زيرا تنها در اينصورت است كه آژانس مى تواند تضمين هاى لازم و مورد درخواست كشورهاى عضو را درزمينه فعاليتهاى هسته اى ايران ارائه دهد.
53- مديركل آژانس، هرگونه پيشرفت در تحقيقات آژانس پيرامون موضوع ايران را در اجلاس بعدى شوراى حكام در ماه نوامبر ، يا در صورت لزوم پيش از آن ، در اختيار شورا قرار خواهد داد.