دکتر محدثی با اشاره به اینکه زندگی دینی دینداران و زندگی غیر دینی آنها با هم در ارتباط بوده و بر هم تأثیر متقابل دارند، گفت: بین اقتصاد دین و اقتصاد دینی تفاوت وجود دارد، اقتصاد دینی زندگی اقتصادی بر مبنای اصول دینی است.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست "نظریه‌ای جامعه شناختی درباره اقتصاد دین" عصر دیروز از سوی گروه جامعه‌شناسی دین انجمن جامعه‏شناسی ایران با سخنرانی دکتر حسن محدثی در محل انجمن برگزار شد.

دکتر محدثی با اشاره به چگونگی شکل گیری ایده این پ‍ژوهش، گفت: ایده اولیه شکل گیری این کار با انجام تحقیقی در خصوص حج آغاز شد. در آن تحقیق بحث رضایت حاجیان مطرح بود و این سؤال را به ذهن من متبادر ساخت که اساسا رضایت را چگونه می‌شود سنجید. اگر چه درباره رضایت سنجی کارهایی انجام شده ولی بحث رضایت سنجی فرد دیندار کمی فرق می‌کند لذا نیاز به یک چارچوب تئوریک برای این حوزه احساس می‌شد.

وی در ادامه تصریح کرد: زندگی دینی دینداران و زندگی غیر دینی آنها با هم در ارتباط هستند و بر هم تأثیر متقابل دارند. انسان دیندار لحظات دینی و غیر دینی دارد که برای خود او نیز این تفکیک معنادار است.

وی گفت: برای مفهوم اقتصاد دین پرسشهایی را می‌توان مورد بحث قرار داد. پرسش اول درباره ساحت دینی زندگی دینداران است. در پرسش دوم چگونگی نوع دینداری فرد مطرح است. در پرسش سوم نقش دین در زندگی دینداران مورد پرسش قرار می‌گیرد. پرسش دیگر این است که چه انگیزه‌هایی در درون دینداران آنها را به فعالیت و کنشگری بر‌می‌انگیزد.

محدثی در ادامه خاطر نشان کرد: اقتصاد دین یعنی تولید، توزیع، مبادله و مصرف آن چیزی که ما می‌خواهیم آن را فرآورده دینی بنامیم. موضوع اقتصاد دینی بحث جدیدی نیست. متفکرانی چون "ماکس وبر" و "پیربوردیو" مفهوم کالاهای دینی و تولید دینی را به کار برده‌اند. بحث جامعه شناسان اقتصاد‌گرای دین نیز که از دهه 80 میلادی مطرح شده است، این مسائل را مورد توجه قرار می دهد.

این پژوهشگر افزود: تولید دینی می‌تواند نظام‌مند و یا برای مردم عادی باشد. مداحی، فتوای فقیه، روضه خوانی یک کالای دینی است که برخی از آنها را متخصصان دینی برای سطوح بالاتر تولید و برخی را افراد عادی برای سطوح پایین‌تر تولید می‌کند. لذا هم مصرف‌کننده دینی داریم و هم توزیع کالای دینی را داریم که در آن رقابت‌کنندگان برای تولید کالا با یکدیگر در رقابت هستند که مجموعه اینها در اقتصاد دین می‌گنجد.

وی در ادامه یادآور شد: دسته دوم پرسشها درباره ساحت نادینی زندگی فرد دیندار است. در این حوزه این پرسشها مطرح هستند که چه پیوندی میان شرایط، تولید و مصرف اقتصادی دینداران با مبادلات و مصارف دینی آنان وجود دارد؟ چگونه می‌توان به نحو علمی رابطه میان این دو ساحت از زندگی فرد دیندار را توضیح داد؟

وی گفت: دسته سوم پرسشها مربوط به نحوه تبیین مجموعه روابط، مبادلات، تولیدات، خدمات، مصارف و توزیع و انتشار است که در درون ساحت دینی زندگی دیندار جریان دارد. سؤال این است که بر اساس کدام چارچوب نظری می‌توان این امور را توضیح داد.

این مترجم در ادامه تأکید کرد: از تمثیل اقتصادی در حوزه دین می‌توان استفاده کرد زیرا اولا فرآورده‌ای فرهنگی به نام فرآورده دینی وجود دارد. در ثانی عقلانیت و حسابگری در رفتار دینی هست. ثالثا  رقابت در میان تولیدکنندگان دینی وجود دارد و رابعا دین به منزله کالایی فرهنگی گران قیمت مطرح است که می‌تواند کارکردی سیاسی داشته باشد. به عبارت دیگر بسته‌بندی سیاسی کالاهای دینی ممکن است.

محدثی در ادامه افزود: دو مؤلفه در اقتصاد دین قابل شناسایی است که عبارتند از اقتصاد دیندارانه دین و اقتصاد غیر دین‌دارانه دین(نوع کالا و نوع نیت). اقتصاد غیر دیندارانه دین به معنای کلیه اقدامات و رفتارهای اقتصادی غیر دینی است. نکته قابل توجه این است که بین اقتصاد دین و اقتصاد دینی تفاوت وجود دارد. اقتصاد دینی یعنی زندگی اقتصادی بر مبنای اصول دینی. اقتصاد دین شامل کلیه فعالیتها و رفتارهای مربوط به زنجیره تولید، عرضه، تقاضا و مصرف کالا و خدمات دینی است.

این پژوهشگر در ادامه به طرح نظریه اجتماعی اقتصاد دین خود پرداخت و گفت: نظریه من نظریه قیاسی است و از کل شروع می‌کند و به گزاره‌های جزئی و قابل آزمون می‌رسد. اجزای این نظریه عبارت از منطق عمل و رفتار انسان دیندار برآمده از منطقی دینی است که لزوما منطبق بر عقلانیت ابزاری(سنجش نسبت هدف – وسیله) و فایده گرایانه(الگوی انسان اقتصادی) نیست. نکته قابل توجه این است که میان سود و ارزش تفاوت وجود دارد. سود آن چیزی است که به ما می‌رسد و معطوف به ماست و ارزش دستاوردی است که معطوف به ما نیست و معطوف به واحدی خارج از ما است. بر این اساس منطق انسان دیندار، منطق ارزش مدار است و نه سود مدار.

وی تصریح کرد: گزاره دوم این نظریه این است که انسان دیندار در انتخاب میان گزینه‌های پیش رو، بر حسب معیارهای ویژه‌اش که معیارهایی برگرفته از منطق موجود در دینداری اوست و در صورت فقدان قیود و موانع پرهزینه نوعی محاسبه‌گری انجام می‌دهد و بهترین گزینه را با توجه به نیازهای دینی‌اش برمی‌گزیند.

محدثی گفت: گزاره سوم اشعار می‌دارد که نیازهای دینی هر فرد با نوع دینداری‌اش پیوندی اساسی دارد و این نیازها بر اساس نوع دینداری شکل می‌گیرد و معنا می‌یابد. نوع مراتب دینداران، نیازهای دینی‌اشان را تعیین می‌کند . گزاره چهارم می‌گوید نیازهای دینی افراد از طریق ایجاد تغییر در دین‌داری آنها تغییر می‌کند. در گزاره پنجم می‌آید که ارزشمندی فرآوردهای دینی(کالا و خدمات دینی) به شدت و فوریت، نوع و میزان اهمیت نیازهای دینی و غیر دینی دینداران(در سلسله مراتب نیازهای دینی) وابسته است و نه به این دنیایی و یا آن دنیایی بودن پاداشهای حاصله از آن.

وی در ادامه به بیان سایر مؤلفه‌های نظریه اقتصاد دین خود پرداخت و گفت: گزاره ششم بیان می‌دارد که دینداری افراد را می توان از نظر نوع نیاز دینی سطح بندی کرد. گزاره هفتم این است که ارضا یا عدم ارضای فرد در مصرف کالاها و خدمات دینی، بستگی به سطح دین‌داری فرد دارد. به میزانی که سطح دینداری فرد پایین‌تر باشد، امکان ارائه فرآوردهای دینی متناسب برای ارضای نیاز دینی آسانتر خواهد بود و به میزانی که فرد در سطوح عالیتر رشد ایمانی باشد و نیاز وی ارتقا یابد، امکان ارائه فرآورده دینی متناسب برای ارضای نیاز دینی فرد دشوارتر خواهد بود.

محدثی افزود: گزاره هشتم بیان می‌دارد که در حوزه دینی افراد مواضع و موقعیت گوناگونی دارند. گزاره نهم می‌گوید چنانچه کالاها و خدمات دینی متناسب و در حد نیازهای دینی فرد نباشد، رضایت دینی و نیز رضایت زندگی وی کاهش می‌یابد.

وی در پایان تصریح کرد: این نظریه در اقتصاد حج و زیارت، هیأتهای عزاداری، مداحی‌ها، نوحه خوانی‌ها ، گردش‌گری دینی، تولید فقهی و در رقابت میان روحانیون و روشنفکران دینی قابل کاربست است.