سرويس سياسي خبرگزاري مهر - با نزديك شدن به زمان نشست شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي و طرح پرونده ايران در اين نشست ، همراه با رسانه هاي خبري دنيا مطبوعات ايران نيز پيگير سرنوشت اين پرونده هستند. براي آگاهي شما سرمقاله هاي برخي روزنامه ها را در باره اين موضوع را بر روي خروجي مهر منعكس مي كنيم .

دغدغه ستودني  كيهان 24/4/83

كش وقوس يك سال اخير آمريكا و چند كشور اروپايي با ما به بهانه برنامه اتمي ايران براي چيست؟ محل نزاع شماري از قدرتمندان عضو باشگاه اتمي دنيا با ما كدام است؟ در مقابل توقعات آنها چه بايد كرد؟ و چگونه با چالش هايي از اين دست در فرداهاي كشور و ملت روبرو شد؟
اگر چه جنجال ها و بهانه جويي هاي چند ماه گذشته، مسئله و تهديدي براي كشور است اما مي توان اين دل مشغولي ملي را-از باب عدو شود سبب خير- فرصتي مناسب براي مآل انديشي جمعي و آينده نگري در حوزه ديپلماسي خارجي و روابط بين الملل تلقي كرد و فراتر از روزمرگي و آنچه اين روزها مي گذرد، به دورانديشي و آينده سازي پرداخت. در اين تأمل البته نه بايد از توانايي هاي مورد اعتراف دوست و دشمن غفلت كرد و نه ضعف ها را ناديده گرفت.
اولين واقعيت مسلم و انكارناپذير اين است كه كشور ما در رقابتي نابرابر و با وجود انواع تحريم ها و مضايقه ها و خودخواهي قدرت ها توانست به فناوري بالا و انحصاري اتمي دست يابد و در واقع آنچه اندوخته ايم، بومي و حاصل دسترنج و پشتكار فرزندان متخصص ملت است و از اين جهت منت دار قدرتمندان بخيل دنيا نيستيم. ما با حمايت و اجازه آمريكا و انگليس و فرانسه و آلمان وارد باشگاه اتمي نشده ايم بلكه فرزندان نخبه كشور كه در دفاع مقدس روي دولت هاي ريگان و تاچر و ميتران- حاميان صدام سفاك- را كم كردند، عزم جزم نمودند كه عقب ماندگي كشور در حوزه فناوري صلح آميز و پرسود هسته اي را جبران كنند و كاري كردند كارستان كه هوش از سر رصدخانه هاي علمي و اطلاعاتي غرب پراند. واقعيت دوم نيز در همين رابطه است. يعني فارغ از غمگساري قدرت ها براي امنيت جهاني و ابراز نگراني از تروريسم، رقابتي پنهان و باورنكردني به جريان افتاده كه آشكارا سيطره ادعايي آنان را به چالش مي كشد. تبديل ايران به قدرت اتمي، پيام پرموج و دامنه اي را براي ملت هاي مستضعفي دارد كه باور كرده اند بدون آقابالاسر نمي شود زيست و حتماً بايد حاصل خون دل و دسترنج خود را بر سفره قدرت ها گذاشت و ريزه خوار همان سفره شد.
محل نزاع، خيلي تيره و تار نيست. كش وقوس يك ساله با آنها كه در نهايت همكاري از جانب ما (664 بار بازرسي و اظهارنامه 1000 صفحه اي از فعاليت هاي اتمي)، و حداكثر بهانه تراشي و شيطنت از سوي طرف اروپايي و آمريكا صورت گرفت، نشان داد كه آنان به كنايه يا صراحت انتظار دارند ما تمام برنامه هاي صلح آميز اتمي خود را متوقف كنيم و همچنان معيشت و معاش خود را به نفت و گازوئيل و ذغال سنگ منحصر سازيم در حالي كه براي مثال، بعضي از همان ها در اروپا و آمريكا تا 80 درصد برق مصرفي خود را از نيروگاه هاي اتمي مي گيرند. نيز، بپذيريم كه آنها كاست و نژاد برترند و مابقي عالم، نژاد فرودست كه فقط بايد بيگاري بكشند و استثمار شوند و كاسه گدايي در دست، به كاخ هاي سفيد و باكينگهام و اليزه دخيل ببندند.
در اين صورت بندي، دو راه بيشتر پيش روي ما نيست؛ با فشار هدفمند آنها هماهنگ شويم و دست ها را بالا ببريم و «جرئت» و «اراده» را كه اساس تمدن سازي و عزت و حركت است پيش پاي آنان سر ببريم يا اينكه تن به باج خواهي ندهيم و گوهري كمياب را كه با مرارت و رنج به دست آورده ايم، بها بدهيم و پاس بداريم اگرچه خزف بي ارزش معرفي اش كنند. راه اول البته با تن آسايي و رعب و اخلاق توسري خوري، هماهنگ تر است.
سخن اين نوشتار اما بر سر جنجال عليه فعاليت اتمي ايران نيست كه اين فقط، يك مسئله است و نگارنده مايل است فراتر از اين مسئله، دغدغه ملي برانگيخته شده را گرامي بشمارد و آينده نگري در حوزه كلان ديپلماسي سياست خارجي را در جايگاه بحث بنشاند، آنجا كه نظرها معطوف به استراتژي، و لجستيك و پشتيباني آن است.
كشور ما اگر مي خواهد به مجد و آقايي در دنيا برسد كه اين استحقاق ملت ماست و گام هاي بزرگ آن به بركت انقلاب اسلامي و بريدن ناف وابستگي به مستكبران عالم برداشته شد، ناچار از استراتژي پردازي در همان قواره ها و امكان سازي متناسب با آن استراتژي است. نمي شود براي ملتي جوياي جايگاه بحق خويش در دنيا كه نمي خواهد برده حلقه به گوش دشمنان و رقيبان ديرينش باشد، كارگزاراني در حوزه ديپلماسي گماشت كه جرئت جولان فكر و طراحي و فرصت سازي در برابر برخي قدرت هاي اروپايي و آمريكا را در خود كشته باشند و با چنته اي تهي و دستي رو، پاي ميز مذاكره و چانه زني بنشينند. رابطه داشتن با مقهور بودن و «رقيب زدگي» فرق مي كند. بازيكني كه محبت يا رعب قدرت رقيب در جانش افتاده باشد، با تزلزل و ترديد توپ خواهد زد و پاي او به اجراي تاكتيك ها و تكنيك ها و جا گذاشتن حريف نخواهد رفت؛ حوزه رقابت در روابط بين الملل بي شباهت به اين وضعيت نيست.
ديپلماتي كه به دلايل مختلف، قدرت مانور و امكان تحرك از زواياي مختلف را نداشته يا از خود سلب كرده باشد، در چنبره جنگ رواني حريفان به سادگي گير مي افتد. دستگاه ديپلماسي هر كشوري كه بتواند طرف مقابل را غافلگير كند و به او بفهماند كه همواره امكان تكرار اين وضعيت «غيرقابل تخمين» وجود دارد، حجم عمده اي از انرژي و جرئت و ابتكار حريف را مهار و از او خواهد ستاند همچنان كه حضرت امام خميني در ماجراي گستاخي سلمان رشدي، و جانشين فرزانه آن حضرت در جنجال ميكونوس- اخراج سفير آلمان و دستور پذيرش بعدي او در آخرين نوبت سفيران اروپايي به هنگام بازگشت به ايران- انجام دادند و زورگويي و تهاجم را براي رقيب، پرهزينه و غيرقابل پيش بيني كردند.
ما بايد پيش برويم و بتوانيم از حق خود در برابر گرگ هاي وحشت زده نظم جنگلي جهان دفاع كنيم. اگر اين يقين ماست، در كنار واكسيناسيون دستگاه ديپلماسي و خشكاندن ريشه هاي عفونت و تب و لرز در آن، بايد به گسترش قدرت مانور از طريق امكان سازي ها و فرصت پردازي هاي جديد انديشيد و در جاي جاي عالم، لجستيك مقاومت و بازدارندگي را تقويت كرد. نمي توان به دفاع انديشيد اما در نزديك ترين نقاط به رقيب، خاكريز و موانع ايذايي تعبيه نكرد. از اين زاويه وزارت خارجه ما- با همه زحمات و توفيقاتي كه نبايد ناديده گرفت- كم كاري كرده است وگرنه به عنوان مثال نبايد مراودات خوش بينانه با اروپا آن هم به شكلي انحصاري و بعضاً ضدامنيتي، گفتمان و استراتژي مسلط شود و ساير حوزه ها (مانند مقاومت اسلامي) مغفول بماند.
دراين نوشتار البته جاي بحث مفصل تر نيست كه بتوانيم در پيوند استراتژيك برخي مراكز و محافل خاص در مجلس ششم و وزارت خارجه و انجمن صنفي روزنامه نگاران با اتحاديه اروپا و عناصري چون خاوير سولانا (دبيركل سابق ناتو) عميق تر شويم و بررسي كنيم كه در كدام فرايند، روابط معقول و به اندازه با پايتخت هايي چون برلين و لندن و پاريس، در حدي افراطي و پنهان، تبديل به پيوندي استراتژيك عليه اصل جمهوري اسلامي و مقاومت و بيداري اسلامي در خاورميانه شد. اما مي توان در اشارتي گذرا از راز زنجموره ها و فريادهاي برخي مقامات ارشد اروپايي و آمريكايي بخاطر تشكيل مجلسي اصولگرا پس از انتخابات اول اسفند پرسيد. آنها فهميده بودند كه به عنوان يك نمونه، در حوزه سياست خارجي ورق برخواهد گشت و محال است بتوان باز هم مجموعه اي از اعضاي نهاد خطير پارلمان را تور كرد كه در حساس ترين رقابت ها و نزاع هاي عرصه سياست خارجي، به دشمن «گرا» بدهند و اميدواري ببخشند كه فشار شما جاي خود، ما هم در اينجا به عنوان ايستگاه تقويت امواج شما عمل مي كنيم يا فشار از شما، ما نيز در اين سوي منازعه، طرح سه فوريتي براي الزام دولت به امضاي پروتكل الحاقي تهيه مي كنيم و دست كارگزاران متعهد سياست خارجي را مي بنديم و كت بسته پيش پاي شما مي افكنيم.
از اين جهت اميد مي رود مجلس هفتم، مركز ثقل و اتاق فكر براي دورانديشي و كارآمدسازي استراتژي ها و تاكتيك هاي ديپلماسي كشور باشد .بايد به رقيبان فهماند كه بي ثباتي و ناامني و تشنج فقط براي ما و ثبات و امنيت و آرامش منحصراً براي آنها نيست و مي توان آرامش آنها را نيز به هم ريخت. اين اقدام لزوماً از راه نظامي گري نيست بلكه مي توان با بسيج و تمركز امكانات، افكار عمومي آنها را عليه سياستمداران ماجراجو و زياده خواه برانگيخت. چرا ما نبايد به فكر رسانه ها و پيام هاي بانفوذ در اقصي نقاط عالم باشيم. چرا نتوانيم اعزام فرهيختگان و نخبگان سياست شناس و اهل اثرگذاري را سامان بدهيم و كساني را به نمايندگي در آكادمي ها و كنفرانس ها و رسانه هاي خارجي بفرستيم كه نماينده ملت ما باشند نه اينكه به استراتژيست هاي آمريكايي و اروپايي روحيه و اميدواري بدهند كه ايران از دست رفته و ملت فروپاشيده و خاورميانه آماده تقديم به شماست.ما هم مي توانيم در عمق خاك آنها، افكار عمومي را دستكاري كنيم و دولت ها را به چالش بكشيم مشروط بر اينكه بلندنظر باشيم و فقط با بحران هاي مصنوعي كه پيش مي آورند تا از آنچه در اطرافمان مي گذرد غافل شويم، دست و پنجه نرم نكنيم.
و سخن آخر با همه آنهايي است كه دل در گرو مهر ولايت دارند و به درستي، تبعيت از ولي امر را پيشه خويش ساخته اند. همواره بايد مترصد بود و ارشادها و اشارت ها را به گوش جان خريد اما نبايد كار برعكس شود.
كم گذاشتن از وظيفه خود و واگذاشتن كار به عهده مولا همان خطايي بود كه در صدر اسلام پيش آمد و فاجعه به بار آورد. ما به حكمت در تصميم سازي نظام ولايت ايمان داريم اما موظفيم فرصت و امكان بهترين و نافذترين گزينه ها را فراهم سازيم. اگر در اين ادعا صادقيم كه سربازان پاكباخته ولايت علوي هستيم، نمي توانيم كاهلي كنيم و به جاي سخت كوشي و مجاهدت، در پناه مولا خويش را پنهان سازيم. ارجاع همه چيز و همه وظيفه ها به رهبري، جفا در حق دين و ملت و كشور است. بايد مالك اشتر و عمار ياسر شد نه چون قوم مفلوك موسي كه به او گفتند تو و خدايت بجنگيد، اگر پيروز شديد ما نيز همراه شما وارد شهر مي شويم!

 حمايت 24/3/83 لايه هاي استتار

"طي روزهاي اخير پرونده هسته اي ايران بار ديگر سوژه رسانه هاي خبري و مطبوعات خارجي و داخلي شده است.

اين پرونده كه با مساعدت و همكاري صادقانه مسوولين جمهوري اسلامي ايران با بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي در حال بسته شدن بود طي روزهاي اخير با تلاش آمريكا به جريان افتاده و فضاسازي بر عليه فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران را مجددا بر پا نموده است.
در اين ميان هم پيمانان اروپايي ايالات متحده نيز همسو با اين كشور با صدور پيش نويس قطعنامه اي بر عليه جمهوري اسلامي وارد عمل شده اند و با توجه به حضور جمعي آنان در مجموعه كشورهاي صنعتي گروه هشت نيز با صدور بيانيه انتقاد آميز نسبت به فعاليت هاي هسته اي ايران فشار اهرم سياستهاي آمريكا بر عليه جمهوري اسلامي را شدت بخشيده اند.
اقدامات غير مسوولانه آمريكا و اروپا بر عليه ايران در حالي صورت مي گيرد كه دو هفته قبل مسوولان ايراني طي گزارشي هزار صفحه اي كليه فعاليتهاي هسته اي ايران را براي اطلاع اعضاي شوراي حكام در اختيار البرادعي گذاشته بودند.
به جز اين گزارش جامع، بازرسان آژانس طي سه سال گذشته با 664 نفر روز بازرسي بارها و بارها موسسات تحقيقاتي ايران را مورد بازرسي قرار داده اند.
خبرگزاري "مهر" با اشاره به مراكز مورد بازديد نمايندگان آژانس طي اين مدت در گزارشي مبسوط فهرستي از موسسات تحقيقاتي و علمي و پژوهشي جمهوري اسلامي ايران كه در زمينه انرژي هسته اي فعاليت مي كنند را ارايه داده است.
براساس اين گزارش راكتور تحقيقاتي تهران - (TRR) موسسه توليد راديو ايزوتوپ هاي موليبدن - يدوزينان موسسه - (MIX) آزمايشگاههاي چند منظوره جابربن حيان - (THL) موسسه نگهداري مديريت پسمان - (WHF) شركت كالاي الكتريك - راكتور قدرت بوشهر - (BNPP) راكتور مينياتوري چشمه نوترون - (MNSR) راكتور زير بحراني آب سبك - (LWSCR) راكتور آب سنگين با قدرت صفر - (HWSPR) آزمايشگاه توليد سوخت - (FEL) آزمايشگاه شيمي اورانيوم - (UCL) موسسه تبديل اورانيوم - (UCF) راكتور گرافيتي زير بحراني -(GSCR) كارخانه توليد سوخت - (FMP) كارخانه آزمايشي غني سازي سوخت - (PFEP)كارخانه غني سازي سوخت - (FEP) انبار پسمان هاي راديو اكتيو - كارخانه آزمايش غني سازي ليزري اورانيوم - راكتور تحقيقاتي ايران - (FIR) موسسه سلول داغ براي توليد ايزوتوپها - كارخانه توليد آب سنگين - (HWPP) و نيز سايت انبار پسمان از جمله مراكز هسته اي جمهوري اسلامي ايران هستند كه در تهران ، بوشهر ، اصفهان، نطنز ، كرج ، لشگرآباد ، اراك و انارك مورد بازرسي مكرر نمايندگان آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار گرفته اند.
اين همكاري گسترده و صادقانه كه در مقايسه با بازرسي هاي آژانس اتمي از ساير كشورها بي سابقه است بهانه هاي ايالات متحده براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران را خنثي نمود و مي رفت تا براي هميشه اين پرونده بسته شود كه بار ديگر زمامداران واشنگتن با طرح آن و شبهه افكني در مجامع بين المللي براي تحت تاثير قرار دادن نشست آتي سران حكام و صدور قطعنامه بر عليه ايران وارد عمل شدند!
"جورجو پرينتسي" از كارشناسان مشهور علوم هسته اي اروپا در اين باره اظهار مي دارد : با وجود همكاري شفاف ايران با آژانس طي چند ماه گذشته و اثبات فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران ، آمريكا با جوسازي سران گروه هشت را براي اتخاذ موضع انتقادي بر عليه ايران متقاعد نمود. اين كارشناس مشهور علوم هسته اي با تاكيد بر اينكه فعاليت صلح آميز هسته اي حق طبيعي همه كشورهاست افزود: جمهوري اسلامي ايران با ديپلماسي و رفتار هوشمندانه به جهانيان نشان داد كه با بهره گيري از انرژي هسته اي صلح آميز مي خواهد در مسير توسعه اقتصادي گام بردارد.
وي همچنين با اشاره به برخورد دو گانه آمريكا با اين مساله اظهار داشت: متاسفانه سران واشنگتن با هر كشوري كه دشمن باشند آن كشور را به هر بهانه اي كه شده زير فشار شديد مي گذارند. اما براي نمونه اسراييل كه بزرگترين فعاليت هاي هسته اي مخرب در منطقه را انجام مي دهد به علت آنكه دوست عزيز آمريكا محسوب مي شود نه تنها مورد انتقاد و سرزنش آمريكا قرار نمي گيرد بلكه حمايت نيز مي شود!
اينكه چرا ايالات متحده عليرغم همكاري و مساعدت همه جانبه جمهوري اسلامي ايران با آژانس انرژي اتمي همچنان بر موضع ناحق خود اصرار مي ورزد تنها يكي از لايه هاي استتار جنايات اين كشور در خاورميانه جهت انحراف افكار عمومي بين المللي است.
پايگاه اينترنتي ميدل ايست نيوز لاين چند روز قبل از اتهامات جديد بر عليه ايران و صدور بيانيه كشورهاي صنعتي عضو گروه هشت به نقل از يك مقام عاليرتبه رژيم صهيونيستي گزارش داد: احساسي در ميان افكار عمومي جامعه بين المللي وجود دارد مبني بر اينكه به جاي توجه به رژيم صهيونيستي توجه زيادي به برنامه هسته اي ايران معطوف شده است.
اين مقام صهيونيستي ضمن اعتراف به اين حقيقت افزود: تلاش همه جانبه اي وجود دارد تا با طرح كردن تل آويو به عنوان يك نيروي مهاجم هسته اي طي ماههاي آينده توجهات را از سوي ايران متوجه اسراييل (رژيم صهيونيستي) سازد.
اين گزارش حاكي است:  آژانس بين المللي انرژي اتمي تحت فشار افكار عمومي بين المللي و برخي كشورهاي عربي و ايران ناگزير به صدور اجازه بازرسي به بازرسان آژانس از نيروگاههاي اتمي اسراييل شده است و قرار است پس از نشست شوراي كام در ماه ژوئن ، رييس آژانس بين المللي انرژي اتمي  (محمد البرادعي) جهت بررسي پرونده هسته اي رژيم صهيونيستي عازم اين كشور شود.
لازم به يادآوري است كه طي ماههاي اخير اطلاعات ارايه شده از سوي وانونو (كارشناس هسته اي اسراييل كه به جرم جاسوسي و انتشار اطلعات سري اين رژيم مدتها در زندان بسر مي برد) افكار عمومي بين المللي را متوجه پروژه هاي خطرناك اين رژيم در منطقه نموده است.
تحركات اخير آمريكا و متحدين اروپايي اش بر عليه جمهوري اسلامي و موضعگيري در مقابل فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران در اين فرآيند قابل تامل و بررسي است!
تحركاتي كه لايه هاي استتار جنايات آمريكا و صهيونيسم را به تصوير مي كشد!

قدس 24/3/ 83  شوراي حكام؛ تصميم سياسي يا فني

شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار است فردا محتواي گزارش مدير كل آژانس را درباره وضعيت هسته اي جمهوري اسلامي ايران بررسي و پس از چند جلسه گفتگو در اين خصوص تصميم گيري كند.
نشست 14 ژوئن (25 خرداد) اين شورا در حالي پرونده هسته اي 10 ساله صلح آميز كشورمان را پي مي گيرد كه خواسته به حق ايران در اين باره روشن بوده و انتظار مي رود كنش تازه آژانس و 35 عضو هيات مديره آن با پرهيز از تاثير پذري قدرتهاي سلطه به خصوص آمريكا، سياسي نبوده و در محدوده مسايل فني صورت پذيرد.
مسلما برآيند طبيعي چنين كنشي فرجام برنامه هسته اي ايران در ارتقاي خروج از دستور كار شوراي حكام از يكسو و آغاز اعطاي كمكهاي  فني - تخصصي طبق معاهده NPT از سوي ديگر خواهد بود.
از طرفي گزارش كامل اخير ارايه شده از سوي ايران به آژانس دليل ديگري بر روشن بودن محتواي پرونده هسته اي است و تاكيدي بر اين مهم كه پرونده بايد مدتها قبل از دستور كار شوراي حكام خارج مي شد.
از آنجا كه محافل سياسي واشنگتن براي تحميل سياستهاي نادرست آمريكا در منطقه و ارعاب كشورهاي مستقل براي پيروي از اين سياستها، بنا دارند از انرژي هسته اي به عنوان ابزار فشار بر ايران استفاده كنند احتمال مي رود با استفاده ابزاري - سياسي از آژانس و شوراي حكام، گزارش محمد البرادعي را كه به زعم آنان مبتني بر گزارش ايران است، ناكافي بدانند.
اين موضعگيري كه پس از ارايه گزارش غير منصفانه و عجولانه و تا حدي ابهام برانگيز مدير كل آژانس و نشست بخشهاي محرمانه آن به ديگر كشورهاي عضو  و بازتاب آن در رسانه هاي انحصاري - تبليغاتي براي تشويق اذهان عمومي بين المللي اتخاذ خواهد شد، جاي هيچ شكي باقي نمي گذارد كه شوراي حكام با تصميم سياسي  مطابق خواست آمريكا و اروپا و عليه ايران محتواي پرونده هسته اي كشورمان را كامل تلقي نمي كند.
اكنون روشن شده است كه آمريكاييها از كارشكني هاي مستمر خود در مخالفت با انقلاب و نظام جمهوري اسلامي دست برنداشته و اين دشمني و عناد واشنگتن به ويژه در مراودات دوجانبه ايران و آژانس در قضيه پرونده هسته اي  ايران تشديد گرديده است و البته هشدارهاي تحريك آميز سردمداران رژيم صهيونيستي به دولتمردان كاخ سفيد درباره مخاطره آميز بودن تاسيسات هسته اي ايران سرچشمه اين كارشكني ها و ادعاهاي واهي دسترسي تهران به تسليحات هسته اي است كه سياست پارادوكسي آمريكا در قبال ديگر كشورها را به خوبي نشان مي دهد.
ترديدي نيست كه سياست آمريكا مبني بر اعمال فشار در خصوص برنامه هسته اي صلح آميز ايران همواره توسط نومحافظه كاران هودار رژيم تل آويو در واشنگتن طراحي و دور تازه صف آرايي در اين زمينه را نيز در آستانه نشست 25 خرداد شوراي حكام ، همين مافياي سياسي رقم زده است.
در اين راستا سفر چندي قبل مدير كل آژانس به فلسطين اشغالي در زمينه وادار كردن رژيم صهيونيستي به پذيرش پروتكل الحاقي اقدامي نمايشي بيش نبوده و ضعف سازمانهاي بين المللي را در برابر يكجانبه گرايي افراطي آمريكا و اهداف آن برملا مي كند.
محمد البرادعي پس از سفر به "اسراييل" كه به اصطلاح در جهت خاورميانه عاري از سلاح هسته اي صورت گرفت، در برابر اين پرسش كه چرا اقدامي عليه رژيم صورت نمي گيرد، صرفا به اين نكته بسنده نمود كه رژيم تل آويو عضو آژانس نيست بنابر اين نمي شود انتظار پاسخگويي در اين زمينه را داشت.
به اعتقاد برخي صاحب نظران هسته اي ، سفر البرادعي به "اسراييل" زير فشار آمريكا و براي پذيرش رژيم صهيونيستي به عنوان يك قدرت هسته اي بوده است. قدرت هسته اي منطقه خاورميانه كه بايد با عقب نشيني آمريكا از اين منطقه منافع سياسي - اقتصادي واشنگتن را به عنوان تنها قدرت سلطه جهان تامين نمايد.
قطع نظر از نگاه پارادوكسي آمريكا و اروپا به مسايل هسته اي منطقه و تاثير آن در روند كاري آژانس بين المللي انرژي اتمي ، در آستانه نشست فرداي شوراي حكام كه براي بررسي برنامه صلح آميز هسته اي ايران و اتخاذ تصميم درباره آن برگزار خواهد شد، اين كشورها مباحثي همچون روند كند همكاري ايران با آژانس و پافشاري بر مسايلي از قبيل ابهام در توليد سانتريفوژP-2 و آلودگي اورانيومي تجهيزات هسته اي مبدا به عنوان محورهاي تبليغاتي عليه ايران استفاده مي كنند.
اين در حالي است كه به اذعان مدير كل و سخنگويان آژانس ، ايران در فاصله نشستهاي سپتامبر - ژوئن همكاري خوبي با آژانس داشته است. ديپلماسي هسته اي ايران نه تنها بايد به سياست كج دار و مريز خود و به تعبير ديگر سياست مماشات در قبال افزون خواهي هاي آمريكاييها و اروپاييها پايان دهد، بلكه بايد سياستي در پيش گيرد تا ضمن خنثي كردن توطئه خارج كردن ايران از چرخه سوخت هسته اي از سوي آمريكا از خواسته به حق كشورمان در راستاي استفاده صلح آميز از اين انرژي پاك با نظارت آژانس دفاع نمايد.
نبايد از نظر دور داشت كه فشار آمريكاييها براي توفق كامل غني سازي اورانيوم به معناي محروم كردن ايران و نسلهاي آينده از دسترسي به فن آورزي پيشرفته و انرژي هسته اي براي مصارف صلح جويانه تامين برق مورد نياز كشور است.
عزم راسخ ايران براي صيانت و حفظ تكنولوژي پيشرفته بومي بدست آمده با اعلام بهره برداري از تاسيسات فرآوري اورانيوم در اصفهان اگرچه مورد بهانه جويي آمريكاييها قرار گرفته است اما به دليل شفافيت بايد قبل از نشست سپتامبر گذشته شوراي حكام با واكنش مسوولان ذيربط روبرو مي شد به نحوي كه شفاف سازي موجود به اعتمادسازي متقابل ايران و جامعه بين المللي تبديل مي شد.
بهره برداري از تاسيسات اصفهان با توجه به نظارت ناشي از پيمان NPT  مساله اي عادي است كه از سوي مدير كل آژانس مورد تاييد و تصريح قرار گرفته است.
در حال حاضر اصرار آمريكا و آژانس و حتي اروپاييها جهت دستيابي به اطلاعات جديد براي رفعابهامات موجود در برنامه صلح آميز هسته اي ايران كه در آستانه نشست ژوئن (خرداد) در بوقهاي تبليغاتي دميده شد بيانگر اين واقعيت مي باشد كه روند بازرسيهاي مكرر آژانس در كشورمان تا مدتها ادامه خواهد داشت.
اين امر نشان مي دهد جمهوري اسلامي در قبال مواضع مداخله جويانه آمريكاييها در مساله هسته اي تنها مي تواند روي تعهد نسبي و نه قطعي اروپاييها حساب باز كند . خوش بيني ها زماني نقش بر آب شد كه سه كشور انگليس، آلمان و فرانسه با موضعگيري  غير منصفانه و ارايه پيش نويس قطعنامه به شوراي حكام درآستانه نشست تازه اين شورا درباره فعاليتهاي هسته اي ايران اقدام نمودند. به اين جهت موافقت ايران با ادامه كار بازرسان و ادامه همكاري با آژانس از مواردي هستند كه در چارچوب ديپلماسي فعال دستگاه سياست خارجي بايد موجد و موجبي براي اعتماد سازي منطقه اي و بين المللي باشد.
اعمال اين سياست طي چند ماه گذشته موجب شده است تا اروپاييان به صدور قطعنامه هاي انتقادآميز در قبال تحركات هسته اي و ديپلماتيك ايران بسنده نموده و مواضع يكساني را به رغم تبليغات رسانه هاي انحصاري اروپا و آمريكا بروز ندهند.
واقعيت اين است كه آمريكا صرف نظر از تفاوت ديدگاه با اروپاييها، مخالفان ديگري نيز در آژانس و شوراي حكام دارند كه منافع اقتصادي و ملي خود را با ادامه حمايت از واشنگتن در قضيه هسته اي ايران به خطر  نمي اندازند. چرا كه مخالفت جمعي كشورهاي مستقل و جنبش غير متعهدها با يكجانبه گرايي آمريكا درباره انرژي هسته اي و صف بندي آن كشورها مقابل كشورهاي  اسلامي موضوعي است كه در نشست فرداي شوراي حكام تاثير گذار بوده و ناكامي ديگري را براي دولتمردان واشنگتن رقم خواهد زد كه به سود منافع حاميان - بعضا غربي - آن كشور ارزيابي نمي شود.
جمهوري اسلامي ايران به رغم تعهد كشورهاي عمده اروپايي (انگليس ، فرانسه  و آلمان) نسبت به انجام خواسته به حق ايران كه آغاز اعطاي كمكهاي فني - تكنولوژيك آژانس براي دستيابي به سوخت هسته اي است از برخورد سياسي و ابزاري اين كشورها كه تفاوت چنداني با آمريكا در اين زمينه ندارد، خسته شده و روي حمايت آنها حساب باز نكرده است.
ايران در اين ميان - به رغم سياست اتحاديه اروپايي كه دنباله روي از تمايلات آمريكاست و به منافع ملي خود در راستاي منافع يكجانبه نگر آمريكا چشم داد - با صراحت بيشتر در امر شفاف سازي  برنامه هسته اي خود با آژانس موفق شده است موجبات تقويت نظر كشورهايي همچون روسيه ، چين و هند را فراهم آورد. كشورهايي كه در نشست قبلي شوراي حكام و صدور قطعنامه اين شورا زير فشار آمريكا حمايت خود را از ايران نشان دادند و در واقع عليه آمريكاي منزوي با تهران متحد شدند.
اين صف بندي در نشست جديد شوراي حكام نيز تشديد شده و بيانگر اين واقعيت است كه واشنگتن از حمايت همه جانبه اعضاي هيات مديره آژانس برخوردار نخواهد شد، از طرفي قطعنامه جديد شوراي حكام بايستي بر واقعيت هاي موجود در پرونده هسته اي ايران  مبتني باشد و اين شورا نبايد خارج از اين واقعيت هاي شفاف و در راستاي مسايل دو جانبه تهران - واشنگتن كه عمدتا به رفتار شناسي واشنگتن در ارتباط با انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران بستگي دارد تحت فشار ابزاري و سياسي آمريكا قرار گيرد.
بر اين اساس فردا ، دوشنبه، شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي متشكل از 35 كشور عضو براي بررسي مجدد برنامه هسته اي ايران تشكيل جلسه خواهد داد. با توجه به صداهاي مختلفي  كه از سوي منابع رسمي آمريكايي و غربي به گوش مي رسد، هر  چند در صورت تصويب قطعنامه تازه درباره ايران در شوراي حكام اين اقدام انعكاسي از گزارش آژانس در مورد ايران خواهد بود اما به نظر مي رسد اين شورا با خودداري از قضاوت عجولانه و غير منصفانه، قطعنامه بينابيني را كه متضمن پيشبرد مساله است، مد نظر قرار خواهد داد.
با تمام اين خوش بيني ها نسبت به عملكرد شوراي حكام ، از هم اكنون پيداست كه فشارهاي وارده از سوي واشنگتن مانع اصلي در قبال هرگونه اتخاذ تصميم منطقي و فني در خصوص پرونده هسته اي ايران خواهد شد.
از اين رو گمان نمي رود جمهوريخواهان حتي در آخرين ماههاي قدرت سياسي و حاكمتي حزبي شان بر آمريكا و آينده نامعلوم تازمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري آن كشور نيز دست از دشمني با ايران بردارند. اين دشمني در شرايطي تشديد گرديده كه استراتژي سياسي جمهوري اسلامي ايران طي ربع قرن گذشته ثابت بوده و بر محوريت دين قرار داشته است . اين ثبات اصولي در امور داخلي به رشد و توسعه ساختار همه جانبه نظام اسلامي منجر شد كه از آن به عنوان مردمسالاري ديني ياد مي شود.
نظام الهام بخشي كه هم اينك الگو و شيوه زندگي نويني را به مسلمانان منطقه و جهان نويد داده است . واقعيت اين است كه با بر ملا شدن دموكراسي جعلي و ساختگي آمريكا به ويژه پس از اشغال سرزمين هاي اسلامي افغانستان و عراق و مشابهت هاي نقض حقوق بشر در داخل و خارج از آمريكا ، ليبرال دموكراسي - آمريكايي از سوي جمهوري اسلامي ايران و نظام مردم سالاري ديني آن به چالش كشيده شده و همين امر فن آوري هسته اي را به عنوان فشار سياسي بر ايران توجه مي كند.
از اين نگاه؛ طرح هشتصد ميليون دلاري نيروگاه بوشهر كه منافع اقتصادي زيادي را براي روسيه به همراه آورده و از طرفي  زمينه ساز ارتقاي سطح علمي  و تكنولوژيك ايران در عرصه فن آوري هسته اي شده  است، همواره بحثهاي بسياري را در اذهان دولتمردان كاخ سفيد واشنگتن و رژيم صهيونيستي به خود اختصاص داده است.
اين در حالي است كه همزمان با نزديك شدن زمان بهره برداري از نيروگاه بوشهر آمريكاييها برنامه صلح آميزهسته اي ايران را بهانه اي براي وارد آوردن فشار سياسي با استفاده ابزاري از شوراي حكام و آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار داده و در صدد است تهران را از دسترسي به فن آوري هسته اي از طريق توقف كامل غني سازي اورانيوم محروم نمايد.اگر چه بازي سياسي و ديپلماتيك بوش در ارتباط با نشست هاي دوره اي شوراي حكام رنگ باخته و همچنان ادامه دارد اما وي تلاش مي كند ايران را به عنوان يكي از اعضاي آژانس و كشوري كه تعهدات خود نسبت به "ان پي تي" را نقض كرده معرفي كند و پرونده اين كشور را به شوراي امنيت سازمان ملل بفرستد.
در هر حل با فعال شدن نيروگاه بوشهر، جمهوري اسلامي ايران به فن آوري پيشرفته فرآوري اورانيوم براي تهيه سوخت مورد نياز نيروگاه موفق و به عنوان عامل بازدارنده به استراتژي "حمله پيشگيرانه" دولت جورج بوش پسر نزديك شده است.
هر چند اين موضوع به مثابه عاملي كه اقتدار آمريكا و منافع حياتي آن را با توجه به برهم خوردن توازن منطقه اي به سود ايران ، تهديد مي كند، از سوي مقامهاي واشنگتن دنبال مي شود اما آمريكاييها سرانجام  از طريق فشار اجماع داخلي ايران و همچنين اجماع بين المللي در انزوا قرار گرفته و ناگزير از تغيير رفتار نسبت به جمهوري اسلامي و احترام به تصميم آژانس خواهند شد.
آمريكا مدتهاست تلاش مي كند تا كشورمان را از حق دستيابي به فن آوري هسته اي محروم كند كه به عقيده صاحب نظران هسته اي و سياسي اين رويه بر خلاف قوانين مصرحه موجود بين المللي است و به همين دليل از سوي كشورهاي غير متعهد و مستقل جهان و حتي برخي متحدان اروپايي واشنگتن مورد اعتراض قرار گرفته است.