به گزارش خبرنگار مهر، سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر دیروز حال و هوایی دیگر داشت. چهرههای آشنا در گوشه و کنار آن دیده میشدند و بسیاری آمده بودند ببینند کدامیک از بازیگران پرتلاش و بیتوقع مورد تشویق و تأیید خانواده تئاتر قرار میگیرد.
بسیاری از آنها در حالی به مراسم جشن بازیگر آمده بودند که خود مدت زمانی است از صحنه دورند، ولی قلبشان در صحنه و برای تئاتر میتپد. پیام دهکردی با همان نشاط همیشگی اجرای برنامهای را بر عهده گرفت که سالیانه یکبار برگزار میشود. کمی و کاستیها از همان اول شروع شد، اما همه دل در گرو جشن داشتند و شاید سالهاست با این کاستیها سوخته و ساختهاند.
این حرف را دهکردی نیز گفت. کرگدنی وارد صحنه شد که پیش از این فرهاد آئیش آن را روی صحنه زنده کرده بود و پایان داد به حرکات دختری که به زیبایی بر صحنه بزرگ تئاتر شهر حرکات کوچک خود را به نمایش گذاشته بود.
جعفر والی، جمشید مشایخی و پرویز پورحسینی
دخترک رفت و صحنه نمایش میزبان دو بزرگ هنرهای نمایشی شد. دو بزرگی که شاید تنهایی سفر را به جان خریدند و خانواده را ترک کردند، اما جای جای صحنههای نمایش را با خاطر خود امضا زدهاند و یادشان در اذهان حک شده است.
در میان سکوت همگان مهدی فتحی و پرویز فنیزاده میهمانان خاموش جشن بازیگر شدند، اما میشد در ذهن و قلب تکتک حاضران صدا و بازیهای این دو بزرگ را دید و شنید. دو یادگار از این دو روشنکننده شمعهایی برای پدرانشان بودند و در میان تشویق حاضران مراسم را ترک کردند.
"یه شب مهتاب، ماه مییاد تو خواب، منو میبره کوچه به کوچه..." و دقایقی میهمانان جشن بازیگر میزبان زندهیادان احمد شاملو و فرهاد مهراد شدند. شبی بود، شب بزرگانی که نیستند، اما مگر میتوان وجودشان را فراموش کرد.
طبق معمول بیانیههای مختلف خوانده شد که در آنها مضامینی از گلایهها و نصایح وجود داشت، اما گویا سالن اصلی تئاتر شهر مشتاق بوسه قدمهای بزرگانی بود که زمانی نه چندان دور میزبانی آنها را بر عهده داشت و حال آرزومند حضور مجددشان.
این بار جمشید مشایخی و پرویز پورحسینی مراسم را با حضور خود به اوج شعف رساندند و هدایای خود را از دست جعفر والی یکی دیگر از بزرگان بازیگری گرفتند. سعید خاکسار هنرمند دیگر تئاتر نیز از جمله حاضرین و تقدیرشدگان در این مراسم بود.
آشا محرابی این بار نیز روی صحنه حضور یافت، اما نه برای دریافت جایزه یا سخن گفتن. این بار برای زنده کردن یاد مردی که شاید تا تئاتر در ایران زنده است، زنده خواهد ماند. احمد آقالو که طنین صدایش یک یک حاضران را در غم و اندوه فروبرد و عاملی شد برای جاری شدن اشکهای کسانی که توان تحمل جای خالی وی را ندارند، از جمله دهکردی و محرابی.
اما لحظات میگذشت و جشن رو به پایان میرفت و باید همچون شش دوره گذشته یاد و خاطرهای از خود به جای میگذاشت تا بازیگرانی که یکسال روی صحنههای تئاتر نقشآفرینی کردند به احترام یکدیگر بایستند. از این رو بازهم هم صحنه خالی نشد و این بار با حضور گوهر خیراندیش، گلاب آدینه، هادی مرزبان، علی رامز، غلامحسین امیرخانی، اسماعیل خلج و سعدی افشار تشخص ویژه پیدا کرد.
مرجان قمری، پانتهآ بهرام و شبنم مقدمی بازیگرانی بودند که به ترتیب رتبههای سوم تا اول ششمین جشن بازیگر خانه تئاتر را در بخش بازیگری زن به خود اختصاص دادند. میشد از قدمهایشان فهمید که چه شاد و سرخوشند که مورد تأیید خانواده خود قرار گرفتهاند.
در این میان خیراندیش لحظاتی خود را جایگزین پیام دهکردی کرد و نفسی تازه به جشن دمید و به نام بردن از بزرگان حاضر در مراسم پرداخت که خود شور و حالی خاص بود در نحوه برگزاری جشن که شاید تنها این بازیگر توانای سینما، تئاتر و تلویزیون قادر به انجام آن بود.
گلاب آدینه، گوهر خیراندیش، امیر جعفری و پیام دهکردی
در بخش دیگر این بازیگران مرد بودند که سهم خود را از جشن میگرفتند. علی سرابی، امیر جعفری و سیامک صفری سه چهره جوان و دوستداشتنی تئاتر با شور و هیجان حاضران همراه شدند و رتبههای سوم تا اول جشن را کسب کردند.
جعفری با شوخطبعی همیشگی هدیه خود را به تیم مورد علاقهاش استقلال تقدیم کرد که گویا قهرمانیاش هیجانی کمتر از این انتخاب برای جعفری نداشت. وی از تمام همنسلان خود که بیتوقع در صحنههای تئاتر کار میکنند تشکر کرد. از کسانی نام برد که با تمام سختیها ساعاتی را با مخاطبان تقسیم میکنند و کمترین اجر نصیبشان میشود.
مصطفی عبداللهی بازیگر باسابقه تئاتر نیز برگزیده ویژه این مراسم بود، اما در تماشاخانه سنگلج مشغول زنده کردن اثری از بزرگ نمایشنامهنویسی ایران مرحوم اکبر رادی بود. قطبالدین صادقی وظیفه دریافت این هدیه را به نیابت از عبداللهی عهدهدار شد.
جشن بازیگران تئاتر به پایان رسید، اما شور و شوق حاضران تا ساعاتی بعد ادامه داشت و تئاتر باز هم با اندک جشنهایی که به خود میبیند دلتنگ حضور عزیزانی است که در آغوش خود پرورش داده و شاهد تلاششان بوده است.