به گزارش خبرنگار مهر، تصویر حماسه بزرگ آزادسازی خرمشهر در سینمای ایران محدود است. اگرچه سینماگران ایرانی در فیلمهای مختلف در قالب قصههای متفاوت یاد و خاطره خرمشهر را گرامی داشتهاند. با این همه سهم سینمای ایران از این ماجرا که وجوه داستانی پررنگ دارد، میتواند بیش از این باشد.
"بلمی به سوی ساحل" به کارگردانی زندهیاد رسول ملاقلی پور از نخستین فیلمهایی است که درباره خرمشهر ساخته شده و روایتگر تلاش گروهی از رزمندگان ایرانی برای به دست آوردن یک فروند بالگرد برای سفر به خرمشهر و کمک به نیروهای خودی است.
بیشترین تصویر از خرمشهر را در فیلمهای احمدرضا درویش میتوان دید. درویش که اهل جنوب است و در سالهای جنگ در جبههها حضور داشته، به روایت آنچه در سالهای جنگ تجربه کرده علاقمند است. او در فیلمهای "دوئل"، "کیمیا" و "سرزمین خورشید" بیش از فیلمهای دیگرش گوشههایی از حوادثی که در خرمشهر اتفاق افتاده به تصویر کشیده است.
نمایی از فیلم سینمایی "دوئل" ساخته احمدرضا درویش
فیلمهای درویش تصویری از تلاش انسان در بحبوحه جنگ برای بقا است. در فیلمهای او موقعیت بحرانی که آدمها در آن گرفتار شدهاند به تصویر کشیده میشود. تصویر شهر در جنگ در فیلمهای "کیمیا"، "سرزمین خورشید" و " دوئل" تکاندهنده و تاثیرگذار دارد. درویش تجربههای خود را از روزهای جنگ در خرمشهر به خوبی در فیلمهایش نشان داده است. واقعیترین تصاویر از روزهای نخست جنگ را میتوان در صحنههای درگیری در این سه فیلم دید.
گرچه میتوان این صحنهها را به شهرهای جنگزده دیگر هم تعمیم داد، اما درویش کوشیده با ارجاع به نامها و نشانیها و نام بردن از شخصیتهایی خاص به جغرافیایی مشخص اشاره کند. در "دوئل" از محمد جهانآرا و در "سرزمین خورشید" و "کیمیا" از بیمارستان خرمشهر و مناطق مختلف شهر نام برده میشود و شهر هویتی به اندازه شخصیتها دارد.
تصویری که محمدحسین لطیفی در "روز سوم" از خرمشهر ارائه میدهد، سیمای شهری است که تا مرز مرگ و نابودی پیش میرود اما زنده میماند. همانطور که سمیره (باران کوثری) با وجود مشکلات نجات پیدا و خاطره خرمشهر را حفظ میکند. خرمشهر در "روز سوم" نماد عشق و زندگی است. استفاده از فلاشبک برای روایت قصه در دورانی که شهر آرام و خرم بوده تفاوت زندگی در زمان صلح و جنگ را به تصویر میکشد.
اگر درویش در فیلمهایش با نمایش صحنههای عظیم جنگی، خشونت و هولناکی جنگ را به تصویر میکشد، لطیفی نقش انسان را در دل جنگ برجسته میکند. او روی روابط شخصیتها تمرکز کرده و از طریق نمایش رنج آنان سرنوشت خرمشهر را به تصویر میکشد. شهری که زنده بوده و با شروع جنگ علایم و نشانههای حیات در آن رنگ میبازد. سمیره نماد وطن است. در نگاهی کلی نماد ایران است و در نگاهی دیگر نماد خرمشهر، شهری که از دل خون و آتش دوباره زنده میشود.
در "حریم مهرورزی" و "دندان مار" وضعیت جنگزدههای خرمشهری به تصویر کشیده شده است. "حریم مهرورزی" در کنار روایت زندگی صبریه (افسانه بایگان) زنی خرمشهری که درگیر مسائل خانوادگی است، تنها تصویری است که از یکی از مهمترین اقامتگاههای مردم خرمشهر در تهران باقی مانده است. فیلم با شادی مردم در روز آزادسازی خرمشهر به پایان میرسد و پایان خوش این ملودرام با خاطره آزادسازی خرمشهر همراه میشود.
مسعود کیمیایی در"دندان مار" در دل یک قصه اجتماعی پیامدهای جنگ، مهاجرت و آوارگی ساکنان شهرهای جنوب را به تصویر میکشد. احمد (احمد نجفی) یک خرمشهری جنگزده است که میکوشد در دل تهران و در شرایط دشوار جامعه درگیر جنگ، همشهریهایش را حفظ کند. احمد از معدود شخصیتهای سینمای ایران است که متعلق به خرمشهر است و در فیلم به هویت او اشاره میشود و این اصلت نقش داستانی در قصه دارد.
نمایی از فیلم سینمایی "روز سوم" به کارگردانی محمدحسین لطیفی
"عصر روز دهم" فیلم تازه مجتبی راعی هم درباره خانوادهای خرمشهری است که در بحبوحه جنگ مجبور به ترک شهر میشوند. خانواده در گیرو دار جنگ از هم میپاشد اما در نهایت باز هم اعضای خانواده کنار هم قرار میگیرند.
فیلمهایی که درباره خرمشهر ساخته شده نسبت به مستندهایی که درباره این شهر و مقاومت طولانی مردم این منطقه در برابر نیروهای عراقی ساخته شده بسیار محدود است. فیلمهای مستند بسیاری درباره این شهر و حوادثی که در دوران دفاع مقدس تجربه کرده وجود دارد. افراد زیادی که خاطرات آن سالها را در یاد دارند هنوز میتوانند سندی زنده برای شرح وقایع باشند اما سینمای ایران از این دریای منابع و مدارک استفاده نمیکند.
این روزها کمتر کسی است که درباره کتاب پرفروش "دا" نکتهای نشنیده باشد. بخشی از فاجعه تلخ و تکاندهندهای که در شهریور 59 و روزهای آغاز جنگ اتفاق میافتاد در این کتاب روایت شده است. "دا" میتواند جای خالی بسیاری ازروایتهای ناگفته را درباره خرمشهر در سینمای ایران پر کند.