تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۹:۲۸

مدیر گروه منطق مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه گفت: امام محمد غزالی بر سعدی تأثیر فراوانی گذاشته است. بعضی از داستانهای "گلستان" عیناً از "احیاء علوم دین" غزالی هستند.

به گزارش خبرنگار مهر، سومین مجموعه درسگفتارهایی درباره سعدی تحت عنوان "سعدی: از صدق تا معنا" با سخنرانی دکتر ضیاء موحد عصر روز چهارشنبه سیزدهم خرداد ماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

مدیر گروه منطق موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در ابتدا با اشاره به رویکرد نقد ادبی نو گفت: نقد نو از اوایل نیمه دوم قرن بیستم متداول شد. بر اساس این نوع نگرش، اثر ادبی فارغ از شرح حال، تاریخ و مولف باید بررسی شود و هر چه اثر بگوید همان اصالت دارد. بعدها مکاتب دیگر نقد ادبی این نگرش را رد کردند.

او در ادامه گفت: وقتی تاریخ زمان سعدی و حافظ را مطالعه کنیم، به گونه دیگر غزل آنها را می‌خوانیم. در مورد تاریخ زمان سعدی باید یادآورشد که او حدود سال 606 متولد شده‌است. او در خانواده‌ای اهل فضل و محترم به دنیا آمده و مردم این خانواده را می‌شناخته‌اند. او در 23 سالگی به نظامیه بغداد می‌رود و در حدود پنجاه سالگی مجددا به شیراز باز می‌گردد. تاریخ نوشتن بوستان سال 655 است و در واقع سعدی با این هدیه به شیراز باز می‌گردد.

مؤلف کتاب "سعدی عنوان کرد: زمان بازگشت سعدی به شیراز، اتابکان سنقری حکومت می‌کردند و درست در همان زمان اتابک ابوبکر بر شیراز حکومت می‌کرده  که سعدی سه سال از این حکومت را شاهد بوده است. اتابکان احترامی خاص برای سعدی قایل بوده‌اند. سال 656 فتح بغداد اتفاق می‌افتد و سعدی بعد از حمله مغول "گلستان" را سامان می‌دهد. سعدی اتابک ابوبکر را در شعر خود به زبان عربی و هم به زبان فارسی ملامت می‌کند که چرا به هولاکو کمک کرده است.

وی در توضیح ادامه تاریخ زمان سعدی، یادآور شد: وقتی اتابک ابوبکر از دنیا می‌رود پسرش سعد به جانشینی می‌رسد که احترام زیادی برای سعدی قایل بود. سعد 12 روز پس از جلوس بر سریر قدرت از دنیا می‌رود و سعدی به واقع دو حامی و پشتیبان خود را از دست می‌دهد. سعدی قصیده‌ای با مضمون مرثیه در باب اتابک سعد می‌گوید که این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که حسرت و سوز منعکس در این قصیده درک شود. در واقع این قصیده باید با همان حزن و حسرت خوانده شود که علت آن حسرت نیز آشکار شد. این موضوع نشان می‌دهد که فرم جزو محتواست و چگونگی بیان جزو بیان است.

مؤلف "درآمدی بر منطق جدید"، یادآور شد: به طور کلی دوران سعدی دوران جابجایی حکومت و رفت و آمد ملوکان است. ولی باید توجه داشت که رفتار ملوکان با سعدی محترمانه است. شجاعت نهفته در شعر سعدی نشان منزلت اجتماعی اوست.

وی در ادامه به تاریخ دوران حافظ پرداخت و گفت: تاریخ تولد حافظ را حدود 712 تا 727 گفته‌اند. دایره المعارف ایرانیکا آن را 715 گفته و این تاریخ را قطعی دانسته است. خانواده حافظ ظاهرا اهل شیراز نیستند. حافظ در 14 سالگی پدر خود را از دست می‌دهد. خانواده او فقیر هست. زمان حافظ، زمانه بزرگان است و حافظ به مجالس درس استادان  زمان خود می‌رفته است. او در دوران شیخ ابو اسحاق که دوران خوبی هم برای حافظ بوده است یعنی سالهای 744 تا 758 به مجالس درس استادان زمان می‌رود.

وی در ادامه تصریح کرد:  حاکمان زمان حافظ که به ترتیب عبارتند از شیخ ابو اسحاق، امیر مبارزالدین و شاه شجاع، طبع شاعری هم داشته‌اند. در زمان حافظ رسم بوده که حاکمان را مدح کنند. حافظ جیره خوار شیخ ابو اسحاق بوده و مقرری دریافت می‌کرده است. در زمان امیر مبارزالدین، حافظ شعرهایی در ملامت و سرزنش او سروده است. وقتی او شعر در مدح می‌گفته و برای آنکه مدح محض نشود و از آنجایی که این ملوکان مرد بوده‌اند، صحبت از معشوقان مرد می‌کند. از اینرو معشوق در شعر سعدی و حافظ مرد بوده‌است. البته این مدح  به این خاطر است که شعر زبان حرف زدن آنها بوده است.

این استاد منطق یادآور شد: در دوران حافظ امیر مبارزالدین از یک آدم لاابالی به یک آدم خشک تبدیل می‌شود که انعکاس آن در شعر حافظ با آوردن "محتسب" است. به عبارت دیگر "محتسب" در شعر حافظ همان امیر مبارزالدین است. حافظ در طول دوران حکومت امیر مبارزالدین و شاه شجاع در ترس و هراس می‌زیسته است.

او گفت: شاه شجاع کسی است که پدرش را کور می‌کند و میله از چشمان او می‌گذراند و او را حبس می‌کند. حافظ این واقعه را در یک قطعه آورده است. شاه شجاع دعوی شاعری هم دارد و به مدت 22 سال نیز بر شیراز حکومت می کند. شاه شجاع اولین کسی است که به شعر حافظ ایراد وارد می‌کند و می‌گوید شعر تو(حافظ) هر بیتش یک معناست. در واقع او به شعر حافظ به نوعی حسادت می‌ورزد. حافظ در غزلی که خطاب به شاه شجاع است از یک طرف بنا به مقتضیات، ناگزیر به مدح است و از طرف دیگر با زرنگی و دوگانگی در مضمون حرفهای دل خود را به شاه شجاع می‌زند. لذا این دوگانگی در شعر حافظ در این بستر قابل فهم است. او در شعر خود خطاب به شاه شجاع هم به نعل می زند و هم به میخ و ابتدا از شاه شجاع خوب می‌گوید و سپس در بدی او سخن می‌گوید.

وی عنوان کرد: با این توضیح از زمان حاکم بر حافظ متوجه می‌شویم که چرا حافظ به این شیوه شعر می‌گفته است. بر این اساس می‌بینیم که در شعر سعدی شجاعت و صراحت وجود دارد ولی شعر حافظ ترس زده است. اگر چه زمانه سعدی بدتر از روزگار حافظ بوده است ولی موقعیت سعدی به گونه‌ای بوده که از این ناملایمات مصون بوده است.

مدیر گروه منطق موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه گفت: غزلیات سعدی عاشقانه است ولی حافظ غزل را عاشقانه شروع می‌کند ولی آنرا با همان حال و هوا به اتمام نمی‌رساند. سعدی به اندازه حافظ محافظه کارانه شعر نمی‌گوید که این نشان از تأثیر زمان است.

وی در پایان  اظهار کرد: نمی‌شود شعر حافظ و سعدی را بدون در نظر گرفتن زمانه آنها خواند و درک کرد. زبان مبهم و رازآمیز حافظ و صراحت شعر سعدی در بستر تاریخی زندگی آنها قابل فهم و تحلیل است. راز آلودگی شعر حافظ سبب می‌شود که شعر او قابل تعمیم باشد و در واقع شعر او جمع وحدت و کثرت است. همچنین باید گفت که امام محمد غزالی بر سعدی تأثیر فراوانی گذارده است. بعضی داستانهای گلستان عینا از احیاء علوم دین غزالی است.