حاج احمد متوسليان در سال 1332 ، مقارن با كودتاي سياه آمريكايي در محله امامزاده سيداسماعيل خيابان مولوي تهران متولد شد .وي دوران تحصيلات خود را در دبستان اسلامي «مصطفوي» سپري كرد. از همان كودكي ضمن اشتغال به درس و مدرسه به رغم نارسايي قلبي و ضعف توان جسمي در مغازه شيريني فروشي پدرش-" قنادي متوسليان يزدي " - واقع در بازار تهران مشغول شد.
احمد ده ساله بود كه قيام مردم مسلمان تهران در پانزدهم خرداد سال 1342 در دفاع از رهبر نهضت حضرت امام خميني و سركوبي وحشيانه مردم توسط رژيم پهلوي را به نظاره نشست.او پس از پايان تحصيلات مقطع ابتدايي در هنرستان صنعتي اخباريون، ثبت نام كرد و در كلاس شبانه اين هنرستان مشغول به تحصيل در رشته برق صنعتي شد كه موفق شد تحصيلات متوسطه را در سال 1351باموفقيت به اتمام رسانده و ديپلم فني دريافت كند .
متوسليان بعد اخذ ديپلم در يك شركت خصوصي تأسيسات فني ، استخدام و مشغول به كار شد. همزمان نيز با تشكل هاي مكتبي و سياسي پيرو خط امام (ره) رابطه تنگاتنگي برقرار كرد. او در اين دوران مسئوليت پخش مخفيانه اعلاميه ها و پيامهاي رهبر در تبعيد انقلاب، حضرت امام ، در سطح محلات جنوبي شهر تهران را برعهده داشت .
در بهار سال 1357 احمد به بهانه مأموريت شغلي در خارج از مركز راهي شهرستان خرمآباد شد و براي عادي سازي تحركات خود در سطح استان لرستان و سهولت فعاليت نيمه مخفي خود به عنوان كارگر برق آغاز به كار كرد. وي در آنجا مشغول پخش اعلاميه بود كه به همراه دو نفر از دوستانش دست گير مي شود.
متوسليان به محض دستگيري بدليل اينكه آن دو دوستش متاهل بودند، تمام مسئوليت چاپ و تكثير اعلاميه ها را برعهده گرفت در نتيجه محكوم به زندان شد . .در زندان فلكالافلاك خرمآباد او در زير سخت ترين شكنجه ها مقاومت كرد و دم بر نياورد.وي با روي كارآمدن دولت ازهاري و ترفند جديد رژيم، مبني بر آزادي زندانيان سياسي ، در هفتم آذر 1357از زندان آزاد شد وبه محض آزادي از زندان نيز به خدمت زير پرچم احضار شد.
احمد متوسليان پس از اعزام به خدمت ابتدا درمركز زرهي شيراز دوره تخصصي تانك را با موفقيت طي كرد و با درجه گروهبان دومي و رسته سازماني فرمانده تانك به شهر مرزي سرپل ذهاب در غرب كشور اعزام شد. به رغم فضاي سراسر خفقان حاكم بر ارتش طاغوت، گروهبان دوم زرهي احمد متوسليان از كمترين فرصتها براي افشاي ماهيت ضداسلامي رژيم در بين سربازان هم رديف خود به نحو احسن استفاده ميكرد. با فرار شاه و همزمان با گسترش تظاهرات مردمي و فرار روزافزون نظاميان مسلمان از پادگانها وي نيز در اوايل بهمن 1357 به تهران بازگشت و بلافاصله نقش رابط و هماهنگ كننده تظاهرات مردمي در محلات جنوبي شهر تهران را برعهده گرفت.
متوسليان در جريان درگيريهاي مسلحانه روزهاي سرنوشت ساز 21، 22 بهمن سال 1357 هميشه حاضر بود و بيپروا و بدون خستگي ، رهبري مصاف مردم مسلح بانيروهاي روحيه باخته ساواك و گارد مزدور شاهنشاهي را برعهده داشت.
احمد متوسليان با به ثمر رسيدن نهضت مردم ايران و تشكيل سپاه وارد سپاه شد. دوره سوم آموزش نظامي سپاه را در سعدآباد تهران گذراند و فعاليت خود را رسما در سپاه آغاز كرد . در بهار سال 1358 و آغاز درگيري هاي گنبد وي به آنجارفت. در بازگشت از درگيري گنبد و تشكيل گردانهاي رزمي سپاه، فرماندهي گردان دوم سپاه به احمد واگذار شد.
در همين زمان امپريالسيم جهاني با ايجاد درگيري در كردستان به جنگ با انقلاب برخاست .احمدمتوسليان و رزمآوران همراهش در وهله نخست عازم بوكان شدند و توانستند شهري را كه حكم ستاد پشتيباني و لجستيك ائتلاف ضد انقلاب را داشت با مدد لياقت و تدبير و قدرت فرماندهي ، آزاد و اشرار مسلح را متواري كنند. متوسليان با گروهش سپس روانه مهاباد شد. اين شهررا نيز كه ضدانقلاب آن را دژ شكست ناپذير خود ميناميد، با يك نقشه حساب شده و استعانت از پروردگار، آزاد كرد.و به سقز رفت و آنجا را نيز از لوث ضد انقلابيون پاكسازي كرد .
ضدانقلاب كردستان كه سنندج را در اختيار داشت، سرمست از اين توفيق ، نيروهاي انقلاب را به رويارويي فرا ميخواند. براساس ضرورت آزادسازي سندج ، احمد به اتفاق معاون سلحشور خود شهيد محمد توسلي همراه با جمعي از رزمندگان سپاه و ارتش و با هدايت شهيد بروجردي به سنندج يورش بردند. و پس از نبردي مردانه و به شهادت رسيدن تعدادي از رزمندگان ، سندج را نيز آزاد كردند.
حاج احمد متوسليان در زمستان سال 1358 از طرف شهيد بروجردي مأموريت يافت كه ضمن پاكسازي جاده پاوه كرمانشاه، حلقه محاصرهاي را كه ضدانقلاب بر گرد شهر پاوه كشيده بود در هم بشكند. ضد انقلاب با استفاده از امكانات و تجهيزات اهدايي ابرقدرتها كه زندگي را بر مردم شريف و مسلمان پاوه تنگ كرده بود، با آتش كور خود از ارتفاعات مشرف به شهر، خانهها، مدارس، مساجد، و معابر عمومي را بيوقفه نشانه مي گرفت لذا متوسليان با اتخاذ طرحي نظامي توانست محاصره پاوه را بشكند و مردم مظلوم آن ديار را از زير سلطه ضدانقلابيون نجات دهد.
حاج احمد متوسليان پس از فتح پاوه به حكم سردار بروجردي به سمت فرماندهي سپاه پاوه منصوب شد . در اين دوران وي طي عملياتهاي مختلف توانست ارتفاعات و مناطق حساس منطقه را پاكسازي كند.
درارديبهشت 1359 متوسليان بار ديگر كوله بار سفر بست و راهي مريوان شد. و به دستور بروجردي مسئوليت آزادسازي اين شهر را برعهده گرفت .شهري كه مركز عمده فعاليت هاي ضد انقلابيون كومله بود. وي در اين عمليات نيز سربلند خارج شد و توانست اين شهر را نيز از تصرف دشمنان انقلاب آزاد كند .
پاييز سال 1360 احمد به همراه تني چند از سلحشوران جنگ و از جمله شهيد همت به سفر روحاني حج مشرف شدند كه در بازگشت از اين سفر تحفه اي تبرك يافته به نام نامي حضرت خاتمالانبيا را به ارمغان آورد و در تقارن 27 رجبالمرجب عيد مبعث تيپ 27 محمد رسولالله (ص) را بنا نهادند.
اين تيپ با ياراني از مريوان و پاوه و همدان شكل گرفت و حاج احمد به فرماندهي اين تيپ منصوب شد و در صبحدم سرد يكي از آخرين روزهاي ديماه 1360 حاج احمد پس از وداعي گرم و پرشور با باقيمانده نيروهاي سپاه مريوان راهي ديار جنوب شد و پادگان دو كوهه با ساختمان هاي نيمه سازش، پذيراي سيل نيروهاي بسيجي بود كه براي تشكيل گردان هاي تيپ محمد رسولالله (ص) سرازير شده بود.
روز اول فروردين 1361 عمليات فتح المبين آغاز شد و تيپ محمد رسولالله (ص) به فرماندهي حاج احمد متوسليان علاوه بر مأموريتهايي كه داشت مأمور خاموش كردن توپخانه عراق شد. تيپ حضرت رسول با هدايت و فرماندهي حاج احمد دراين امر موفق شد و فتحالمبين بزرگي به وقوع پيوست. عمليات بيتالمقدس دومين عملياتي بود كه حاج احمد و تيپ نوپايش در آن شركت داشتند كه در اين عمليات نيز اين تيپ نقش بزرگي داشت .
حاج احمد متوسليان پس از فتح خرمشهر و تثبيت مواضع رزمندگان اسلام در آنجا، اواخر خرداد ، طي ماموريتي همراه يك هيات عاليرتبه سياسي و نظامي جمهوري اسلامي ايران، به سوريه و لبنان سفر ميكند تا راههاي كمك به مردم مظلوم و بيدفاع لبنان را از نزديك بررسي كند. در جريان يورش ظالمانه اسرائيل به جنوب لبنان در سال 1361 اطلاع دادند كه بيروت محاصر شده و ساختمان سفارتخانه جمهوري اسلامي ايران در معرض خطر است. موسوي كاردار سفارت ايران از حاج احمد كه در لبنان بود خواست براي تخليه اسناد موجود در سفارتخانه اقدام كند.
صبح روز چهاردهم تيرماه 1361 حاج احمد آماده حركت شد. همگي اصرار داشتند كسي ديگر به جاي او به اين مأموريت اعزام شود . اما حاج احمدمتوسليان اصرار داشت كه خودش اين كار را انجام دهد. در ساعت 30/12 دقيقه ظهر روز 14 تير سال 1361 اتومبيل سفارت جمهوري اسلامي ايران در لبنان هنگام عزيمت به بيروت در يك پست ايست و بازرسي موسوم به حاجز باربرا به فاصله 40 كيلومتري بيروت متعلق به شبه نظاميان ماروني (حزب كتائب) متوقف شد و چهار سرنشين آن به رغم داشتن مصونيت ديپلماتيك توسط تروريست هاي جيره خوار رژيم تلآويو به گروگان گرفته شدند.