خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: جنگ 33 روزه رژیم اسرائیل علیه مقاومت لبنان را می توان نقطه عطفی در تاریخ بین اعراب و این رژیم دانست که در آن جهان عرب بخوبی مقدار، وسعت و محدوده ظرفیت نظامی ارتش رژیم صهیونیستی را درک کردند.

امروز 23 مرداد مصادف با 14 آگوست همزمان با پایان جنگ 33 روزه است. در 21  تیر ماه سال 1385 رژیم صهیونیستی به بهانه آزاد کردن دو نظامی خود از اسارت حزب الله ، تهاجمی را علیه نیروی مقاومت لبنان به راه انداخت که این جنگ ویرانگر و خانمانسوز 33 روز بطول انجامید.

در آن زمان به سبب شرایط حاکم بر جامعه جهانی و سالهای پایانی دوره جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا و بی اعتنایی به این کشتارها، از این جنگ به "جنگ تمامی جهان در مقابل نیروهای مقاومت" تعبیر شد.

این جنگ رویدادی بود که طی آن صف بندی های مشخصی نه تنها در سطح منطقه بلکه در سطح فرا منطقه ای بوجود آمد. در سطح منطقه ای بار دیگر شیوه تقابل نیروهای مقاومت لبنانی که برگرفته از ایدئولوژی نظام جمهوری اسلامی بود به عنوان یک تئوری مبارزه جدید با ارتش مدرن مورد توجه قرار گرفت و برای نخستین بار گروهی با سلاح مقاومت و نه چندان پیشرفته برای مدت بیش از یک ماه توانسته بودند در مقابل ارتشی که عنوان پنجمین ارتش قدرتمند جهان را یدک می کشد مقاومت کنند و این امر بسیاری از بارقه های امید را در بین افکار عمومی جهان حتی در بین سیاستمداران منطقه ، اگر نه بصورت آشکار، روشن کرد که امید به بازپس گیری سرزمین های اشغال شده عربی و تنگ کردن اوضاع و شرایط برای ادامه حیات اسرائیل وجود دارد.

در این جنگ حزب الله برای نخستین بار در جنگ‌های نوین با استفاده از جنگ نامتقارن توانست حریف مقتدر خود را متوقف کند و توقف ارتشی با این ظرفیت قطعاً در ادبیات جنگ به "شکست" تعبیر می شود.

در این جنگ مقاومت با استفاده از روش‌های خاص و منحصر به فرد، علیه حریف نیرومند خود وارد عمل شد و با چنین رویکردی عدم توازن در قوا، عدم تناسب در شرایط توانائی‌ها و امکانات را جبران کرد.

حزب الله در این نبرد از اصل غافلگیری استفاده کرد و با حمله به نیروهای اسرائیلی در روز 12 ژوئیه 2006 در آغاز عملیات پیش دستی کرد؛ این پیش دستی، ارتش اسرائیل را کاملا غافلگیر کرد.

یک مقام ارشد نظامی رژیم صهیونیستی در گفتگو با‌ها‌آرتض در رابطه با غفلت این رژیم در مورد حزب الله می‌گوید: "پس از عقب ‌نشینی ارتش ما از جنوب لبنان در سال 2000 فرصت طلائی 6 ساله‌ای در اختیار نیروی حزب الله گذاشتیم و از آن غافل شدیم تا با فراغ بال، استحکامات و تجهیزات نظامی پیشرفته خود را در این منطقه سوق‌الجیشی (جنوب لبنان)‌، مستقر نماید و اینک آن به دژی تسخیر ناپذیر تبدیل شده است.

حزب الله در ادامه دست به فعالیت دیگری نیز زد و آن از بین بردن اراده دشمن برای ادامه جنگ بود. جنگ فرسایشی در عملیات نامتقارن به مانند خرید وقت و زمان، به منظور ضربه زدن به دشمن در فرصت‌های مناسب است و همین امر سبب گردید تا رژیم صهیونیستی در جایگاه، زمان و اهداف جنگ سیطره نداشته باشد و عملیات برق‌‌آسا و استراتژی ضربه اول با ناکامی روبرو گردید.

ویژگی دیگر جنگ حزب الله استفاده از "دفاع متحرک همه جانبه" علیه رژیم اسرائیل بود. حزب الله از لحاظ تعداد نیروی نظامی نسبت به ارتش اسرائیل در اقلیت به سر می‌برد. اصل تحرک، حزب الله را قادر ساخت که کمبود نیروی نظامی خود را جبران نماید و با فشار بر نقاط ضعف و آسیب‌پذیر اسرائیل حریف قوی خود را به زمین بزند.

استفاده از جنگ روانی علیه رژیم صهیونیستی از دیگر شگردهای مقاومت بود که یکی از استراتژیست‌های غرب آن را "جنگ نسل چهارم جنگ‌های نامتقارن" توصیف کرد.

کسب اطلاعات، حفاظت از آن و اقدامات ضد اطلاعات نظامی از سوی حزب الله یکی دیگر از ویژگی‌های جنگ 33 روزه بود که آن را از سایر جنگ‌های چریکی و کلاسیک متمایز می‌ساخت. سیستم اطلاعاتی و ضد جاسوسی پیشرفته و پیچیده، حزب الله را قادر ساخت در عین حفظ اسرار نظامی خود، اطلاعات فوق سری را از ارتش و اهداف اسرائیل به دست آورد.

حزب‌الله پیش از وقوع جنگ موفق شده بود تونل‌هائی را در عمق خاک سرزمین های اشغالی و لبنان حفر کند به نحوی که در این تونل‌ها از برد تخریبی بمب‌های خوشه‌ای اسرائیل بیشتر بود. در نتیجه جنگجویان حزب‌الله در زمان جنگ 33 روزه در مناطق امن قرار داشتند از طرفی دیگر نیروهای مهاجم در معرض دید رزمندگان حزب‌الله قرار داشته‌اند.

حزب الله استفاده از ضربات راه دور سریع بر ارتش اسرائیل و ساختار اقتصادی و جمعیتی این رژیم را از دیگر راهبردهای خود در این جنگ قرار داده بود و با استفاده از این راهبرد توانست در جنگ زمینی تیپ ویژه "گولانی" را زمین گیر کند.‌

گرچه حزب الله به شیوه ای که در تحلیلهای روزمره گفته شد پیروز نشد، اما این نیرو با توجه به شرایط مکانی و شرایط روانی حاکم بر ارتش اسرائیل توانست این ارتش را متوقف کند و همین امر سبب شد تا با عنایت به رویکرد رسانه در جهان در جبهه روحی و روانی از آن به پیروزی تلقی شود.

در این جنگ نیروهای مقاومت تا بالای رود لیتانی به عقب نشستند و ارتش تل آویو بصورت دیوانه وار مواضع مقاومت را در هم کوبید، اما چند نکته سبب گردید تا در قضاوت و برآورد کلی نتیجه به نفع حزب الله رقم برخورد.

- در این جنگ حزب الله هزینه هایی را داد اما بلحاظ پیروزی روانی و به تبع آن شکست روحی ارتش اسرائیل به عنوان نیروی پیروز شناخته شد.

- پس از آتش بس حضور گسترده نیروهای مقاومت در نزدیکی مرزها سبب گردید تا تل آویو به آنچه که بدنبال آن بود یعنی دور کردن حزب الله از مرزها دست نیابد.

- همچنین عدم آزادی دو سرباز اسرائیلی که جنگ به بهانه آن آغاز شده بود هزینه های جنگ را بالا برد بگونه ای که پس از این رویداد و ریزش سیاسی در هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی و برکناری چند مقام این رژیم آنچه که اسرائیل برای آن برنامه ریزی کرده بود در هاله ای از ابهام ماند.

- همچنین بحث ها و حرفها بر سر اینکه تانک های "مرکاوا" دیگر توانایی لازم را در برخورد با جنگ های نامتقارن ندارند؛ مشخص شدن نقاط ضعف این تانکها زمزمه های توقف تولید این تانک ها را بیشتر کرده و هزینه های نامحسوس این جنگ بر پیکره اقتصاد اسرائیل بیش از خرابیهای آشکار جنوب لبنان و نواحی بیروت بوده است.

بر اساس آمار تائید شده در این جنگ مقاومت تنها 74 شهید داد، اما ارتش اسرائیل بصورتی بی سابقه 117 سرباز و افسر ارشد خود را از دست داد.