خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: پس از 11 سپتامبر و اقدامات آمریکا در عراق و افغانستان و مسئله زندان گوانتانامو بحث اخلاق در سیاست خارجی به طور کلی و به ویژه در آمریکا مورد توجه بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته است.

کتاب ملاحظات اخلاقی" اثر دیوید مورا از سوی شورای کارنگی منتشر شده است . این کتاب به موضوع حقوق، سیاست خارجی و جنگ علیه تروریسم و رابطه اخلاق با سیاست خارجی می‌پردازد.

نویسنده کتاب معتقد است باید الزام حقوقی بیشتری برای جلوگیری از اقدامات مشابه آنچه ایالات متحده آمریکا در گوانتانامو انجام داده، به وجود آید.

برای این کتاب جوئل روزنتال و دان رازر دو مقدمه مجزا نوشته‌اند. همچنین در بخشی از کتاب به معرفی دیدگاه‌های هانس جی. مورگنتا پرداخته شده است.

بر این اساس و در جنگ علیه تروریسم هرکس یاور ایالات متحده بود دوست او به حساب می‌آمد و هرکس با او همراه نبود علیه این کشور محسوب می‌شود.

واقع‌گرایی مهمترین و پایدارترین نظریه روابط بین‌الملل است که نگاه ابزاری به مقوله اخلاق در روابط بین‌الملل دارد. پایداری این نحله از آن جهت است که عمل سیاسی سیاستمداران و فهم متعارف از سیاست بین‌الملل، مؤلفه‌ها و اصول واقع‌گرا را مدنظر قرار می دهد.

اگرچه تفاوتهای بسیاری در نظام اندیشگی نظریه پردازان واقع‌گرا اعم از کلاسیک، نوواقع‌گرا و مدرن دیده می‌شود، اما می‌توان فرضهایی را مشخص کرد که فصل مشترک آرای اندیشمندان واقع‌گرا باشد. اصول محوری اندیشه واقع‌گرا در روابط بین‌الملل به‌طور کلی دولت محوری ، بقا ، همیاری، منافع ملی و قدرت نظامی است.

هانس جی. مورگنتا از اندیشمندان مکتب واقع‌گرایان سنتی به حساب می‌آید. به اعتقاد او دولتها بازیگران اصلی در عرصه نظام بین الملل به شمار می‌روند و محیط نظام، محیطی آنارشیک است و از این رو بی اعتمادی شاخصه اصلی آن است و همکاری در آن امری نایاب است.

مورگنتا که نظریه او درباره واقعگرایی را می توان جامع ترین نظریه این سنت فکری در روابط بین الملل به شمار آورد، از تأثیرگذارترین اندیشمندان سنت فکری واقعگرا است.

مورگنتا با قائل شدن به سرشت بد انسان، تأکید بر منافع ملی، کنشگری برای دولتها، اهمیت قدرت ملی خصوصا قدرت نظامی و موازنه قدرت به مانند سایر واقعگرایان مسیر خود را از اخلاقیات در روابط بین الملل مجزا می کند.

به نظر وی، اخلاق در سیاست خارجی جایی ندارد. در نتیجه، ایدئولوژی جایگاهی صرفا ابزاری می تواند داشته باشد و از آن برای توجیه و عقلانی جلوه دادن سیاست معطوف به قدرت استفاده می شود. ایدئولوژی و اخلاقیات پوششهایی هستند که واقعیت سیاست قدرت را پنهان می سازد.

البته مورگنتا واقعگرایی را ضداخلاقی نمی داند، بلکه معتقد است که اخلاق سیاسی با اخلاق فردی تفاوت دارد و در عرصه سیاست معیار ارزیابی رفتار اخلاقی براساس "پیامد" است.