عبدالعلی دستغیب مترجم آثار ادبی و فلسفی گفت: تفکر انتقادی در جامعه ما عمومیت ندارد و تازه یاد گرفته‌ایم تفکر انتقادی داشته باشیم ولی زمینه‌های کافی و مناسب برای این مهم وجود ندارد.

عبدالعلی دستغیب درگفتگو با خبرنگارمهر در پاسخ به این سؤال که جامعه ما تا چه اندازه به نقد و تفکر انتقادی برای توسعه همه‌جانبه نیاز دارد؟ گفت: ما تفکر انتقادی نداریم. هرنویسنده‌ای، هر شاعری و یا هر رئیس اداره‌ای انتظار دارد که تحسین بشود. در جامعه ما انتقاد پسندیده نیست و جامعه ما انتقادپذیر نیست و از انتقاد خوشش نمی‌آید. اگر هم انتقادی باشد حالت تعرض دارد و حالت سنجش و دقت ندارد.

وی افزود: همین مکالمه روزمره دانشگاهیان یا مردم عادی را در نظر بگیرید. می‌بینید که ما به حرف همدیگر گوش نمی‌دهیم و حرفهای همدیگر را هضم نمی‌کنیم. یعنی وقتی وارد بحث و مکالمه می‌شویم به شخص گوینده کار داریم و نه به سخنش. اگر آن شخص مورد علاقه ما باشد هرچه بگوید می‌گوییم که درست است و اگر آن شخص مورد علاقه ما نباشد هرچه می‌گوید می‌گوییم که غلط است. تفکر انتقادی در جامعه ما عمومیت ندارد. تازه یاد گرفته‌ایم تفکر انتقادی داشته باشیم ولی زمینه‌های کافی و مناسب برایش وجود ندارد.

این مترجم آثار ادبی و فلسفی در پاسخ به این سؤال که فلسفه تا چه اندازه به بهبود تفکر انتقادی در جامعه کمک می‌کند؟ اظهار داشت: کارهایی که انجام می‌دهیم از جمله راه رفتنمان، بادیگران صحبت کردن، خوردنمان، شعر گفتن، قصه نوشتن، و یا شرکت در انتخابات و غیره همه اینها را که شما در نظر بگیرید به قول قدیمی‌ها آداب دارد و یکسری قواعد و هنجار دارد. تفکر هم نیاز به این آداب دارد.

این محقق حوزه فلسفه خاطر نشان کرد: فلسفه به ما نشان می‌دهد که ممکن است ما تصوری داشته باشیم و این تصور واقعیت نداشته باشد. بنابراین پیش از اینکه از دیگران انتقاد بکنیم باید یک آگاهی از فلسفه داشته باشیم. منظورم این نیست که همه بروند فلسفه بخوانند بلکه وقتی نویسندگان ما، شاعران ما و روزنامه‌نگاران ما اطلاعات و آگاهی‌های ضروری درباره فلسفه و تفکر انتقادی داشته باشند می‌توانند کارهایشان را بهتر انجام بدهند.

این مترجم و پژوهشگر تصریح کرد: بسیاری از گفته‌های ما و رفتار ما به واسطه همین رعایت نکردن هنجارها به مشاجره و دشمنی می‌انجامد، در حالی که ما می‌توانیم از سخنان و رفتار شاعری، نویسنده‌ای و یا مسئول اداره‌ای به زبان ظریف و ادیبانه انتقاد کنیم ولی در صورتیکه حالت تعرضی داشته باشد مشاجره ایجاد می‌شود.

دستغیب در پاسخ به این سؤال که نهادهای علمی چگونه می‌توانند به رشد تفکرانتقادی در جامعه کمک کنند؟ گفت: در مراکز آموزشی ما بیشتر پایه کار مفروضات است و تا خود اصلاح نشوند نمی‌توانند کاری بکنند.

ذات نایافته از هستی بخش     کی تواند بشود هستی بخش

پایه آموزشی ما و تعلیم ما روی مفروضات است. نهاد علمی باید آثاری داشته باشد. فرض کنید در علم فیزیک یا علم روانشناسی یا علم تاریخ باید یکسری کشفیات کرده باشند، همین که استاد بیاید سرکلاس و مطالب ترجمه‌ای تدریس کند نهاد علمی که نمی‌شود . نهاد علمی را باید تأسیس کرد. اینکه دانش‌آموز یا دانشجو وقتی در آن نهاد رفت بعداز آموختن در صدد این باشد که خودش بتواند نظریه بدهد.

دستغیب در پایان یادآور شد: دانش‌آموز یا دانشجو وقتی می‌تواند نظریه بدهد که تجربه کند و استقلال رأی داشته باشد . ولی متأسفانه فعلاً مدار نهادهای علمی ما بر مفروضات است. بنابراین فاصله زیادی است تا ایجاد نهاد علمی قوی.