به گزارش خبرنگار مهر، نوع اجرای علیخانی در برنامه ماه رمضان شبکه سه و برخی برخوردهای او با میهمانان "ماه عسل" موافقان و مخالفان زیادی دارد. این مجری جوان که چند سال پیش ناگهان جانشین فرزاد حسنی شد و حالا دیگر به مجری ثابت این برنامه شده است. با او درباره اجرا، "ماه عسل" و... سخن گفتهایم.
* خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: برای شروع بگویید خودتان را چقدر مجری موفقی میدانید؟
ـ احسان علیخانی: این سئوال را من نباید جواب بدهم. این را باید از مخاطب بپرسید.
* چرا اجرای یک برنامه زنده را در یک ساعت پربیننده اجرا میکنید؟
ـ به خاطر لطف مردم پنجمین سالی است که اجرا میکنم. مردم من را دوست داشتند. اگر عالیترین مقام کشور هم یک مجری را به برنامه زنده معرفی کند ممکن است در ابتدا او را به برنامه راه بدهند، اما وقتی اجرای او بد باشد همان مقام روز دوم میگوید مجری برنامه را تغییر بدهند. اجرا جایی نیست که رانت به درد شما بخورد، چون همه اظهار نظر میکنند. یک وزیر ممکن است بد عمل کند اما 50 نفر کار او را آنالیز میکنند، ولی کار ما طوری است که 70 میلیون درباره آن اظهار نظر و انتقاد میکنند.
* شما میگویید مخاطب شما را قبول دارد، برای همین روی آنتن اجرا دارید؟
ـ صد درصد. چیزی غیر از این نیست.
* یعنی 70 میلیون مخاطب شما را قبول دارند!
ـ منظورم همه مخاطبان نبود. ما منتقدان سرسخت بسیار جدی هم داریم که اصلاً دوست ندارند برنامه را بینند، ولی کسانی هم هستند که برنامه را میبینند. در همه جای دنیا رسانه همین است. همه برنامه را نمیبینند. کاملاً سلیقهای است.
* لحن و نگاه شما در اجرا به میهمانان برنامه از بالا به پائین است. البته کلمات ایرادی ندارد، اما لحن چرا.
ـ این را کی میگوید؟ این نظر شما است یا مردم؟
* نظر من است.
ـ پس نظر جمع نیست. نظر یک نفر مثل شما است.
* خب من به عنوان یکی از مخاطبان حق دارم اجرای شما را ارزیابی کنم.
ـ صد درصد میتوانید اظهار نظر کنید. من برای لحن تعریف دارم. لحن بد به نظر من یعنی فحش، وقاحت و بیادبی.
* چرا وقتی میهمان شما مشغول حرف زدن است، شما وسط بحث مسیر را تغییر میدهید؟
ـ ما از آوردن میهمان هدف داریم. شک نکنید من میهمان را ول نمیکنم.
*مثلاً در یکی از برنامهها میهمان برنامه دختری بود که همراه پدرش آمده بود. دختر بعد از چند ماه کما و پشت سر گذاشتن جلسات فیزیوتراپی بهتر شده بود. در آن برنامه پدر دختر داشت شرایط آن زمان را میگفت و اینکه پزشکان ما روانشناسان خوبی باشند، اما شما بحث را قطع کردید و به دختر گفتید چرا به پدرت این طوری نگاه میکنی!
ـ شنیدن یک بحث تخصصی درباره پزشکان بهتر است یا نگاه معصومانه دختر به پدرش. اجرا به مراتب سختتر از بازیگری است. شما باید تمرکز زیادی داشته باشید. حواستان به همه چیز باشد. مجری هویت برنامه است. قرار نیست کنار میهمان بنشیند و مرتب با او پاسکاری کند. مجری باید تحلیل خودش را ارائه دهد. من هم سعی میکنم مثل مخاطبم باشد. وقتی او میخندد من هم بخندم.
* مسلماً مجری برنامه باید هدایتکننده مباحث باشد، اما نه اینکه بحث را بیراهه بکشاند.
ـ اگر شما قبول دارید مجری باید هدایتکننده باشد، بنابراین صلاح دانستم محور بحث را عوض کنم. در آن برنامه که مثال زدید با حرفی که من به آن دختر زدم یکی از زیباترین پلاتوها درآمد. البته درست میگویید. من هم وقتی کاری را میبینم خیلی بدسلیقهام. هر برنامهای را نگاه نمیکنم. به عنوان مخاطب مینشینم و چند ایراد هم میگیرم. ما دو دسته مخاطب داریم. یا ما را دوست دارند یا دوستمان ندارند.
برای من جالب است اگر دوستمان ندارند چرا نگاه میکنند. اگر در این برنامه من مرتضی مهرزاد را اذیت نمیکردم چیزی نمیگفت یا مادر او فردای آن روز که به برنامه آمدند به من زنگ نمیزد. گریه نمیکرد تا بگوید بچه من را زنده کردی. مشکل ما این است فاصله جسارت و وقاحت را در فرهنگمان نشناختیم. مردم کلی حرف برای گفتن و خیلی دغدغه دارند، اما وقتی یک مجری در سن و سال من این حرفها را میزند. میگویند وای بچه پررو!
* نوع بیان شما ایراد دارد.
ـ نه اینطور نیست. برخی دوستان ما یک سوپراستار میآورند. در این برنامهها مجری هم نیاید او بلد است صحبت کند، حتی اگر بیل جلویش بگذارند با او حرف میزند، اما ما میهمانانی به برنامه دعوت میکنیم که وقتی از پلههای ساختمان تولید بالا میآید دست و پایش میلرزد، حتی بسم الله الرحمن الرحیم هم به دلیل استرسی که دارد نمیتواند درست بگوید. بنابراین با هر یک از میهمانان باید با ترفندی حرف بزنم. مثلاً مهمانی داشتیم که احساس میکردم اگر او را عصبی نکنم نمیتواند حرف بزند.
* در برنامه "ماه عسل" با آنکه بارها تاکید کردهاید شعاری نیست، اما خیلی شعار میدهید. به خصوص وقتی از افراد خیّر در برنامه دعوت میکنید مثل همان خواهر و برادری دانشجو که در کمیته امداد فعالیت میکردند.
ـ یک جاهایی شعار قشنگ است. اذان چند دفعه در طول روز پخش میشود. میخواهید اذان را حذف کنید تا ریا نشود.
* اما اذان را نمیتوان با یک برنامه اجتماعی مقایسه کرد.
ـ وقتی شما از جایی رد میشود یک نفر فوت کرده، میگویید الله اکبر. این یک صحنه مذهبی است یا اجتماعی؟ اذان در دهان شما شعار است. ما در "ماه عسل" دنبال شعاری هستیم که پشت آن شعور باشد. من در برنامه از کلمات عربی یا قرآن استفاده نمیکنم، چون برنامه مذهبی نیست و به درد من نمیخورد. من هم توانایی آن را ندارم. ما دنبال شعور هستیم تا شعار. وقتی در برنامه از افراد خیّر دعوت کردیم. من هم دوست ندارم، چون ریا میشود، اما ما در این زمانه مجبوریم چرا که در دوره حضرت علی (ع) زندگی نمیکنیم تا هر کس بداند چه میکند. هدف ما فرهنگسازی است.
* شما که هدفتان فرهنگسازی است، چرا تلنگرتان نسبت به مسئولان کمتر است؟
ـ اتفاقاً تلنگرم من به مسئولان کم نیست. مثلاً در همان برنامه خواهر و برادر دانشجو وقتی گفتند آرزوی یک بچه یک تکه گوشت مرغ است، گفتم متاسفم برای مملکتی که دم از عدالت علی (ع) میزند، اما آرزوی یک بچه یک تکه مرغ است.
* در این برنامه این حرف را زدید، اما در چهار برنامه قبل از آن اینطور نبود؟ در واقع گزند به مسئولان در برنامه سالهای گذشته بیشتر بود.
ـ شاید با خیلی از حرفهای شما موافق باشم، اما با این موافق نیستم. چون ما در "ماه عسل" مردم را بغل گرفتیم و به مسئولان نگاه کردیم. اتفاقاً به دوستان گفتم ما در "ماه عسل" به اندازه دو سال گذشته حرف زدیم. در این برنامه من فتوایی از آیتالله فاضل لنکرانی گفتم که آقایان مدیر و مسئول نمیخواهد مستحبات انجام دهید، بروید مشکل مردم را حل کنید. یا درباره تصادفات خیلی حرف زدیم. یا در گفتگو با آقای نیری گفتم مردم ولی نعمت ما هستند، چرا که در جشن نیکوکاری بیشترین کمک را میکنند.
* و صحبت آخر.
ـ ممنونم از محبت شما.
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
گفتگو از فاطمه عودباشی