به گزارش خبرنگار مهر در بخشی از این نامه آمده است: پیرو انتشار نامهای سرگشاده در تارنمای آن سازمان محترم در تاریخ 4/6/1388 با عنوان «نامه سر گشاده مرمتگران و باستانشناسان به رئیس سازمان تبلیغات اسلامی» ابهاماتی پدید آمده است که لازم دانستیم نکاتی را با آن مسئول محترم در میان گذاریم.
خبرگزاری مهر به منظور پرهیز از هرگونه پیشداوری متن کامل نامه سرگشاده اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویان باستانشناسی دانشگاههای کشور که خطاب به رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور نوشته شده را عیناً منتشر می کند:
جناب آقای حمید بقایی
ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
با سلام و احترام
نامه مذکور در تارنمای «میراث آریا» (chtn.ir) وابسته به آن سازمان محترم از سوی به اصطلاح «جمع کثیری از مرمتگران، کارشناسان باستانشناسی و سرپرستان محوطههای تاریخی» خطاب به رئیس سازمان تبلیغات اسلامی درخصوص عملکرد بد خبرگزاری مهر نگاشته و منتشر شده است. نامه مذکور به دلایلی که خواهد آمد موجب بروز نگرانیها و ابهاماتی شده که ضروری است روشنگری لازم به منظور پیشگیری از سوء استفادهها و آلوده کردن فضای علمی و فرهنگی حوزه میراث فرهنگی صورت گیرد. در این راستا نکات زیر به استحضار می رسد:
1. در سالهای اخیر برخلاف دهههای گذشته جمع کثیری از باستانشناسان و مرمتگران کشور در مؤسسات علمی، دانشگاهی و پژوهشی غیر از سازمان میراث فرهنگی وگردشگری اشتغال دارند در نتیجه انتشار نامهای بدون امضاء یا فهرستی از نامها با عنوان آنها ابهام دارد و نوعی سوء استفاده و جعل اسناد میتواند قلمداد شود. از آنجا که متن و ادبیات نامه نیز متناسب با شأن و
در سالهای اخیر برخلاف دهههای گذشته جمع کثیری از باستانشناسان و مرمتگران کشور در مؤسسات علمی، دانشگاهی و پژوهشی غیر از سازمان میراث فرهنگی وگردشگری اشتغال دارند؛ در نتیجه انتشار نامهای بدون امضاء یا فهرستی از نامها با عنوان آنها، ابهام دارد و نوعی سوء استفاده و جعل اسناد میتواند قلمداد شود |
منزلت علمی و فرهنگی باستانشناسان، مرمتگران و کارشناسان این حوزه نیست خواهان رسیدگی هستیم. اکنون که مسئولیت خطیر ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بر دوش شما است شایسته است در حفظ وجهه علمی، فرهنگی و پژوهشی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کوشیده و از سیاسی کردن آن پرهیز نمایید.
2. رسانه ها آیینه تمامنمای جامعه هستند اگر در حوزهای تخصصزدایی و سیاستزدگی جایگزین تخصصگرایی شود نمود رسانهای خواهد یافت. یادآوری کنیم فضای حاکم بر سازمان میراث فرهنگی از جمله انتسابهای غیر تخصصی و غیر حرفهای طی سالهای گذشته ممکن است اکنون در فضای عمومی جامعه نمود یافته باشد. از یاد نبریم که «میراث فرهنگی»، جایگاهی فرهنگی، فرانسلی و فراملّی دارد که مشارکت، فرهنگسازی، رویکرد تخصصی و مدیریت فرابخشی میطلبد. کشاکشهای سیاسی و موضعگیریهای رسانهای با رویکرد غیر کارشناسی و ممنوعالمصاحبه کردن کارشناسان، بتدریج این حوزه و متخصصان آن را در جامعه منزوی خواهد کرد. همین انزوا زمینه اطلاعرسانی با رویکرد غیر تخصصی، غیر حرفهای و موضعگیریهای شتابزده و ناشیانه را فراهم خواهد آورد.
شاید یکی از علتهای ظهور چنین فضایی عملکرد نامناسب سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور در مدیریت اطلاعرسانی و اخبار این حوزه باشد چرا که در طی سالهای گذشته مسئولان سازمان میراث فرهنگی در فکر برگزاری نشستهایی برای تبادل و تضارب آرا میان منتقدین حوزه میراث فرهنگی با مدیران این سازمان و پاسخگویی به ابهامات موجود نبودهاند. بلکه برعکس روابط عمومی این سازمان با انتشار تکذیبیههای متعدد پیوسته در حال انکار خبر هر نوع آسیبی به آثار تاریخی و فرهنگی کشور بوده در حالی که شمار زیادی از آنها واقعیت داشتهاند. از سوی دیگر، باید گفت که حتی رفتار غیرحرفهای یک خبرگزاری به تعبیر تنظیم-کنندگان نامه مذکور به معنای «تخریب وجهه و اعتبار مرمتگران و متخصصان این حوزه» نیست زیرا تعیین ارزش و اعتبار کار متخصصان و داوری در این باره در مجامع و محافل تخصصی امکانپذیر است.
طی سالهای گذشته مسؤولان سازمان میراث فرهنگی در فکر برگزاری نشستهایی برای تبادل و تضارب آرا میان منتقدین حوزه میراث فرهنگی با مدیران این سازمان و پاسخگویی به ابهامات موجود نبودهاند. بلکه برعکس روابط عمومی این سازمان با انتشار تکذیبیههای متعدد، پیوسته در حال انکار خبر هر نوع آسیبی به آثار تاریخی و فرهنگی کشور بوده در حالی که شمار زیادی از آنها واقعیت داشتهاند |
3. رسانهها و منتقدین، سرمایه میراث فرهنگی و گردشگری کشور هستند. آشنایی با ماهیت رسانه میتواند به ما در جهت اعتلاء فعالیتهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کمک کند. همینطور برخوردهای نادرست، ایجاد فضای بیاعتمادی، نادیده گرفتن منتقدین، ممنوع المصاحبه کردن کارشناسان از جمله عواملی هستند که منجر به پدید آمدن فضایی شده که هم اکنون شاهد آن هستیم. شما در نامهای بدون امضاء به رویکرد غیرحرفهای یک خبرگزاری معترض شدهاید حال آنکه عملکرد نامناسب مدیریت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری باعث پدید آمدن چنین فضایی شده است.
برای نمونه چرا در چند سال گذشته، درباره مسائل میراث فرهنگی خوزستان (خصوصاً شوش، اهواز، رامهرمز، گندی شاپور، ارجان و شوشتر)، اصفهان (از جمله حفریات و مرمتهای بیبرنامه و مخرب در پل خواجو)، فارس (خصوصاً نقش رستم، تنگاب فیروزآباد، برم دلک)، بوشهر و... اقدام عملی و عاجلی برای جلوگیری از بحرانهای پدید آمده اتخاذ نشده است؟ چرا به رغم اینکه رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان از سال 1383 تا کنون وضعیت فاجعهآمیز و بحرانی برای میراث فرهنگی این استان پدید آورده در سال گذشته به عنوان مدیر برتر حوزه میراث فرهنگی کشور معرفی شد و چرا به عوض رسیدگی به کارنامه و عملکرد ضد میراثی او اعلام شد که وی به سرپرستی «صندوق احیاء آثار تاریخی کشور» برگزیده شده است؟ تأکید میکنیم که با آنچه در نامه مذکور در خصوص اینکه «اخبار و گزارشهای متعددی نقل شده که اغلب آنها کذب بوده است» موافق نیستیم و برخلاف آنچه در نامه مذکور مورد ادعا قرار گرفته و به عنوان «مهمترین مصادیق این نوع اخبار کذب» معرفی شده بر این باوریم که وضعیت میراث فرهنگی در «خوزستان»، «اصفهان» و «فارس» وخیم و بحرانی است و کارنامه سازمان میراث فرهنگی در این عرصه به هیچ وجه کارنامه قابل دفاعی نیست.
به عنوان مثالی دیگر میتوان پرسید که چرا اطلاعات و آمار دقیقی از وضعیت و تعداد «سد»هایی که در نقاط گوناگون کشور در دست ساخت است و بسیاری از یادمانها و محوطههای باستانی کشور را به زیر آب خواهد برد، سخن به میان نمی آاید. برای نمونه فقط در پشت سد سیمره بیش از 100 اثر، محوطه و تپه مهم باستانی کشف شده است که 90 درصدآنها نیازمند کاوش باستانشناختی هستند ولی تاکنون بیش از 5 یا 6 تپه کاوش نشده است (متأسفانه آمار دقیق به دلیل همان پنهانکاری سازمان میراث فرهنگی مشخص نیست). چرا تاکنون نتایج کاوشها و مطالعات انجام شده در محدوده سدهایی که آبگیری شدهاند منتشر نشده است؟ برای نمونه چرا نتایج بررسیها و کاوشهای باستانشناسیای که در محدودة سدهای کارون 3، سیوند و تنگ بُلاغی، جره، سهند، لفور، خداآفرین، سلمان فارسی و غیره انجام شده به صورت کتاب منتشر نشده تا در دسترس و مورد داوری جامعه علمی و فرهنگی کشور قرار گیرد؟ به نظر میرسد که چنین تصمیماتی در پشت درهای بسته سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گرفته میشود و انتشار اخبار مربوط به این رویدادها مدیران محترم سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را ناخشنود میسازد!
چرا مدیران کنونی دو پست کلیدی و مهم میراث فرهنگی کشور (یعنی «ریاست موزة ملی ایران» و «معاونت فرهنگی سازمان میراث فرهنگی کشور») افرادی ناآشنا با این حوزه با سوابق و تحصیلاتی غیرمرتبط انتخاب شدهاند که نخست در سمت مدیر روابط عمومی این سازمان بودهاند و بعد بیدرنگ به سمتهای یاد شده گماشته شدهاند |
4. از ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که در چهار سال گذشته نیز سمت قائم مقامی این سازمان را بر عهده داشته-اند میپرسیم آیا هیچگاه بهدقت اساسنامة سازمان تحت مدیریت خود را مطالعه فرمودهاید و از سیر پر فراز و نشیب شکلگیری آن مطلع هستید؟ از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی که پیشینیانشان چنین اساسنامهای را به عنوان «قانون» تصویب کردهاند نیز میپرسیم نظارت بر اجرای این قانون برعهده چه مرجعی است؟ مثلاً قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی مصوب 10/11/1364 که به منظور: الف) مطالعه و تحقیق در آثار گذشته؛ ب) انجام پژوهشهای باستانشناسی و مردمشناسی و..؛ ج) بررسی و شناسایی و حفظ آثار تاریخی کشور؛ د) تهیه و اجرای طرحهای لازم برای احیای آثار تاریخی کشور به تصویب رسید. یا قانون «اساسنامة سازمان میراث فرهنگی کشور سال 1366» که پس از ادغام با «سازمان ایرانگردی و جهانگردی» و در چارچوب «سازمان میراث فرهنگی و گردشگری» نیز به وظایف پیشین ارجاع دارد. شما و مجلس محترم یا
عمده-ترین مشکل حوزة میراث فرهنگی خلاء قانونی است نه کشاکش رسانهای. قوانین یکصد سالة این حوزه اکنون خود جزء «میراث فرهنگی» شدهاند و لازم است «ثبت» شوند. چه کسی میتواند تأیید کند که رویکرد امنیتی و پلیسی و قضایی به میراث فرهنگی نتیجه خلاء قانونی نیست. خلاء رویکرد فرهنگی و تخصصی چطور؟! |
5. ما به عنوان بخشی از بدنه باستانشناسی کشور اعلام میکنیم در راستای فعالیت صحیح و حرفهای اطلاعرسانی در کنار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هستیم. در این راستا، به نظر ما نیز خبر مربوط به «استخوان مکشوفه در لابهلای سنگ های آرامگاه کوروش» بر پایهای نااستوار و غیر علمی قرار دارد. اما ادبیات به کار رفته در متن نامة اعتراضی و سرگشادهای که از سوی سازمان «میراث فرهنگی» منتشر شده، تند و زننده است. تنظیمکنندگان نامه نسبت به انتساب استخوان مکشوفه به سگ! بیمبالاتی به خرج دادهاند. جامعه ما نسبت به میراث فرهنگی و شخصیتهای دورانساز خود حساس است. عنوان کردن اینکه استخوان یافته شده مربوط به «کوروش» نیست و «متعلق به یک سگ بوده است!!»، امر پسندیدهای نیست. میشد از ادبیات علمی و نه هجوآمیز استفاده کرد و نوشت: «طبق آزمایش فلان پژوهشگر یا موسسه پژوهشی، مشخص شده که شیء مذکور استخوانی حیوانی بوده و احتمالاً متعلق به فلان گونه است». در هیچ جای جهان دستکم سازمانها و مراکز فرهنگی دولتی نسبت به مفاخر تاریخی و فرهنگی خود چنین ادبیاتی به کار نمیگیرند. از سازمان میراث فرهنگی به عنوان مهمترین مرکز فرهنگی کشور انتظار میرود حتی در مواجهه با خبرهای غیرکارشناسانه و جهتدار، از روش و منش و زبان و ادبیاتی فرهیخته و علمی استفاده کند.